نرگس313
پسندها
536

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • نه بابا
    مثبتم کجا بود نگاتوییته من خیلی بالاست
    حالا چی شده بود عصری خیلی دمغ بودی
    من که بهت گفته بودم اگه برگردی خیلی چیزای متفاوتی رو میبینی
    حالا بماند که خیلی چیزا دست خود ادم نیست ولی میشه باهاشون کنار اومد
    الان خوبی؟
    سلام نرگس جان
    شما لطف داری
    خب دیگه اب و هوای کویر و شبای کویری چیزی واسه دل آدم نمیذاره
    نسیمی که شبهای ماه رمضان موقع سحر صورتتو نوازش میکنه
    عینه یه پرنده میمونه که تو رو به هر جایی میبره
    سلام گلم نه رفته بودم بیرون برگشتم هستم یه نیم ساعتی
    خانومي ما داريم قدم به قدم توي زندگي اين دوتا زوج جلو ميريم...و اينكه چهره آرام رو يه دختر سر زده و سرحال و شيطون و جسور داريم نشون ميديم و چهره آقا فريدون رو يه چهره آروم و درخود ..كمي گوشه گير و مبادي آداب ...
    اگربتوني با زيبايي قلمت ما رو همزمان با روند داستان ياري كني خيلي خيلي خوشحالمون ميكني گلم...متاسفانه زماني رو كه تو توي پست قشنگت نشون دادي حدود حداقل هفده هجده سال رفتي جلو...يه چند سالي برگردي عقب همه با هم ميريم جلو گلم... [IMG]
    مياي؟؟؟؟ منتظرت هستيم خانومي [IMG]
    سلام نرگس جان
    خانومي ميخواستم از متن زيبايي كه توي جستار ماجراهاي آرام و آقا فريدون نوشتي تشكر كنم عزيزم ..ماشالا دست به قلمت عاليه گلم...اميدوارم كه ما رو از همراهي خودت محروم نكني عزيز.
    فقط اگه ناراحت نميشي يه مطلبي رو خدمتتون بگم ...
    قربونت عزیز
    باشه برو شب بیا
    بالاخره این جمع ما کهمشکل بزرگمونو تشخیص میدن داره بزرگتر میشه
    بی فرهنگی ما!!!
    من منتظرت هستم شب
    فقط اگه میتونی یه خورده زودتر بیا چون فرداروز کارم
    مگه نیومده بودی قبلا؟
    یا قبلا این همه بدبختیمونو یه جا ندیده بودی
    دست رو دلم میزاری ولی نمیدونی که زخماش همه سر باز کردن
    به خدا از این مملکتخسته شدم کاش یکی قبول میکرد تا ما هم میرفتیم
    البته میگمولی یه چندتا مسئله دارم باید اونارو حل کنم وبعد برم
    بساز گوزل بساز این راه بی برگشته
    سلام عزیز
    خوبی
    با دید وبازدید وگرمای تهران چیکار میکنی
    به داشتم پیام میزاشتم که برم نهار دیدم ان شدی واسمت تو بازدید کننده ها هست
    خوبی؟
    بر میگردم تا نیم ساعت یه ساعت

    و در آن لحظه که غروب تمام زندگی ام بود
    تنها وجود تو ای دوست ( خداوند )
    مرا به فکر پرواز انداخت و
    به طلوع اندیشیدم
    زدمش عزیزم
    تو امضام لینک جفتشونم هست
    نرگس اون راهي كه بهم گفتي واسه ليسانس به بالاس..
    توي مجلس تصويب شده كه مقاطع پاينتر هم بتونن اما اجرا نشده و فعلا هم اجرا نميشه.
    اما حرفت باعث شد كلي بگردم و بگردم..
    2 راه پيدا كردم كه يكيش خيلي به دردم ميخوره..
    بزار توي پيغام خصوصي بهت بگم اينجا نميشه.
    سلام خوش اومدي..
    يه چيزايي دستگيرم شده نرگس جان حالا بهت ميگم..
    اين سهم قران..
    نرسيدم ديشب بزارم بس سرم شلوغ بود..
    242تا 246
    247تا 251
    252تا 256
    257تا 261
    التماس دعا ...
    دلتنگی که سراغت می آید همه خاطره ها را زیر و رو می کند تا بهانه ای برای سرزده آمدنش پیدا کند و پیدا هم می کند ؛ بعد تو می مانی و حرف هایی که به گفتن نمی آیند ... شاید بروی سراغ شعرها و نوشته های دیگران که بتوانی از زبان آن ها حرف هایی که روی دلت سنگینی می کنند ، پیدا کنی و به خیالت پیدا هم می کنی ... ولی هنوز چیزی هست ته گلویت ، چیزهایی هست که آن ته ِتهِ دلت که قرار نیست با این حرف ها بیرون بریزد. خوب می دانی این حرف ها حرف های خودِ خودت نیست و چون تو نمی توانی بنویسی شان ، قرار است برای همیشه نا گفته بمانند... برای همیشه نا گفته بمانند... برای همیشه نا گفته بمانند...
    غش غش غش غش غش
    ای خندیدم!!!!
    دوروزه ان نشدی دختر
    بابا پدر دایل اپ بسوزه اومدی خبرم کن

    و تو را از عمق وجودم میخوانم
    و تو صدایم را میشنوی
    و به سوی خود میخوانی
    ولی
    پاهایم در بند است
    نمیدانم به کدامین بند
    اما میدانم بالهایم را گم کرده ام
    222تا 226
    227تا 231
    232تا 236
    237تا 241
    التماس دعا داريم خانم سردار.
    سلام عزیز
    من هستم وتو نیستی
    ولی از پس فردا درست میشه
    ممنون گلم
    موفق وشاد باشی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا