مهندس مهدیس
پسندها
13

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام مهديس جان.خوبي خانوم مهندس؟مرسي از احوال پرسيت.سميرا هم مثل اينكه اونجا دوست زياد پيدا كرده ، ديگه حرفي از اومدن نمي زنه....
    سلام مهندس
    خوبی مهندس
    خیلی مهندسی مهندس مهدیس مهندس مهدیس
    ببخشید نبودم برات توضیح بدم ...

    چه آواتار نازی گذاشتی:heart:


    گریزی نیست ...

    همیشه بی آنکه بخواهی

    اتفاق خودش را می اندازد

    وسط زندگی ات !

    بعد هم می رود

    تو می مانی و اینهمه چه کنم ...

    با ذهنی که مدام تکرار می کند:

    "حالا که اتفاقی نیفتاده

    دوست نداشت بماند، رفت...همین!"

    حالم از ذهنی که زیاد حرف می زند به هم می خورد !

    می روم تا اتفاق کمی آرام بگیرد ...

    به قول خودش

    فردا همه چیز را فراموش خواهیم کرد !

    می روم با یک آرزو

    کاش هیچ وقت نمی گفتم:

    کاش ...


    س.بارانی
    مهدیس جونم من فارغ التحصیل شدم دانشجو نیستم... پسر خواهرمم دانشجوی دانشگاه کرجه یعنی همون دانشگاهی که من بودم میگفت خیلی شلوغ بوده
    سلام عزیزم:heart: سلامتی خبری نیست ...

    خوبی شما؟

    مرسی اما من دانشجو نیستم درسم تموم شده:redface:


    :gol:


    دخترک در برابر دفتر خاطراتش نشست ...

    آرام آنها را ورق زد ...

    صحنه ها پی در پی اجرا می شدند ...

    کارگردان ناتوانی بود که از مونتاژصحنه ها برنمی آمد !

    بادی وزید ...

    برگها به سرعت ورق خوردند ...

    مثل سالهایی که سریع و بی سر وصدا از پیش چشمانش عبور کردند ...

    و او غرق در اوهام دنیا

    رفتن هیچ کدام را حس نکرد ...


    ....


    خدایی دید ...

    نوری دید ...

    تسبیح... گل...پرنده...درخت...

    و حالا اشرف مخلوقات : انسان !

    اشرفی که کنار ادات ایمان

    گل...پرنده ... درخت

    احساس حقارت می کرد !


    ...


    باران بارید ...

    خاطراتش را شست و با خود برد !

    او ماند ...

    بغض ماند ...

    تنهایی ماند ...

    و

    نوری که در خاطراتش گم شد ...!


    NasibeH


    عیدت مبارک ...

    امیدوارم توی این روز قشنگ دعاهای خوبت مستجاب بشه ...

    .

    .

    .

    التماس دعا ...


    خنده هایم شکلاتی شده اند ... زیادی خالص ... تلخ !

    می دانی ، هوای بهشت به سرم زده است ...

    غمی که مرا فرا خواهد گرفت

    وقتی بوی گل هایش نفس هایم را آلوده باشند ...

    و من بغض خواهم کرد

    و غرق در لذت خواهم شد ...

    می گویند

    آدمی به خدا نزدیک است ...

    بسیار نزدیک ...

    هر گاه که اندوهگین باشد ...

    هرگاه به شدت اندوهگین باشد ...!
    سلام عزیزم:heart:

    من معمولا تا ظهر لالا هستم :دی

    کرج فیزیک کاربردی خوندم ...

    خوبی خودت؟


    نه !‌
    شکايت نکن
    کوه هم که باشد
    گاهي
    دم غروب که مي شود
    انگار دلش مي لرزد ...
    به خدا قسم
    اصلا انگار طور ديگري ست !‌
    انگار ايستاده مي افتد
    ايستاده مي گريد
    و ايستاده مي ميرد ...
    پس گلايه نکن !‌

    ...

    از تو چه پنهان
    با تمام بي پناهي ام
    گاهي ايستاده
    در پس همين وجود
    در پس همين خنده هاي سرد
    در پس همين گريه هاي گرم
    هي مي ميرم و زنده مي شوم !

    ...

    سخت است
    صبور باشي ...
    و در حجم اين سکوت
    نـفـسـت بنـد نيـايـد ...!
    سلام مهدیس جان. مرسی:heart:
    امیدوارم اینجا بیشتر ببینمت عزیزم...:gol:
    :heart:آخی گلم ببخشین نمیدونستم...
    ولی اکشل نداره که....
    به جای روز دانشجو روز ، روز خشگل زمستونیت مبارک:heart:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا