اي حجره دل به تو منوّر
واي عالم جان ز تو معطّر
اي شخص تو عصمت مجسّم
واي ذات تو رحمت مصوّر
بي ياد تو ذکرها مزوّر
بينام تو وردها مبتّر
خاک تو نهال شاخ طوبي
دست تو زهاب آب کوثر
اي از نفس نسيم خلقت
نه گوي فلک چو گوي عنبر
از يعصمکالله اينت جوشن
وز يغفرک الله آنت مغفر
تو ايمني از حدوثگوباش
عالم همه خشک يا همهتر
تو فارغي از وجود گوشو
بطحا همه سنگ يا همه زر