آره مثلا خوابه.. ولی جالب اینجاست که تا میرم پشت پنجره فورا میبینم از خونش میدوه بیرون و دم تکون میده.. پرده رو که میندازم باز ناامید میشه وگوشاش میافته و میره تو خونش.. (شبها توی حیاط میخوابه)
خلاصه که من از خواب و بیداری این سر در نیاوردم
آره منم فکر میکنم قبلی بهتر بود.. اما انگار اون آقا بدجوری از دیدنش اذیت میشد.. عمدا دنبال یه چیزی مثل این میگشتم. کافیه یه صفحه عقب بری توی همون تپیک نظرسنجی تا بفهمی مشکلم چیه.. شایدم همون صفحه آخر.. شایدم 2 صفخه
