مشخصه اطرافت خیلی شلوغه خوشبحالت من هیچ خواهر وبرادری ندارم
محمد ساوه
ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره
-
بلتم برونم ...
مگه وانت مال خودته ؟ فک کردم رارنده داره ، ما باس بشینیم رو صندلی شاگرد !
بالا سرده ؟ تو این گرما ...
تو گناه نداری ، تو گناه کاری
خو وانتو بار بزن ، خودتم برو بیشین پیش بارا ...
منم جلو میشینم ، کنار رارنده
زیاد خوشی دوست من
بهدشم ، پس کی افسار الاخو بگیره ؟ هان ؟
منو با الاخ میفرستی ، خودت با وانت میای ؟
نامرد
میدونم ظرفیتش یه نفره ! قرار نبود تو بشینی که
بارتم میبندیم بهش، نترس من وزنی ندارم ...
خو نمیشناسم ...
با الاخت بیا در خونمون دنبالم
درسته ولی پذیرشش تایم نیاز داره...نمیتونم راحت ازش بگذرم
من رو به موتم ! جون ندارم از جام تکون بخورم ...
بگو افطاریمو بیارن در خونمون
مگه چند تا سارا داری؟
اااااااااااامن کی شیطونی کردم؟؟؟
خوشحالی کردم
هی حرف منو یه شکل دیگه تکرار میکنیا
موندم چرا نمیخواد زودتر افطار شه :|
ایشالا که خیره ...
خودتو ناراحت نکن ، شاید به نفعت باشه ...
وای نه هیچی تو زندگی ارزششو نداره که من بخاطرش خدا رو از دس بدم حتی عشقم
ایشالا که حل میشه ...
خو بالاخره که چی ؟
نمیخواد تکلیفتو مشخص کنه ؟
استادت و اینا ...
دعوارو که خودم دیدم ...
نه هنوز ...
حالا باشه تا بعد :دی
چه خبر ؟ دیروز چی شد ؟
.
.
.
پ.ن:می خواستم دیگه ازت سوالی نپرسم ...
اگه نمیخوای جواب بدی رک بگو ، اعصاب ندارم مث جمعه برخورد کنیا ...
درسته ولی همچی من این رشتس چون همچی من تو قلبمه...ببخشید که نمیتونم واضحتر توضیح بدم
والا از اول همین بود ... ولی بری و بیای دیگه این نیست :دی
من رشتم تجربیه... دارو احتمالا قبولم ولی من پزشکی میخوام جز این که دوس دارم به یه دلیل شخصی هم میخوام واردش بشم
منو با این اشتباه گرفتی :
nazi jooon
اونم بعد این همه وخ ! نیگا تورو خدا مردم دوست دارن منم دوست دارن
بله بله بله وماخوبی عایا؟؟؟؟
راحتم ، تو ناراحتی ؟
واه ! نه هنوز هست ...
مسخرم کردی ؟ -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
