علی رضا1111
پسندها
2,066

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آها داشتم میگفتم.ظرف یه اس داد به گوشیم که شما چرا خودتو می گیری و سرد برخورد می کنی و...
    منم حوصله نداشتم هی تا آخر شب بهش اس بدم.گفتم فردا بعد کلاس بمونید کارتون دارم.بعد کلاس رفتم قشنگ شستمش تو آفتاب آویزون کردم.
    وای چقدر خوشگل بودا(el)با اجازت بعد دیدنش من عکسو پاک کردم.تازشم عجب پسر گلیه این آرمان.خیلی خیلی بانمکه.من اگه دختر دارشدم حتما این آرمان رو داماد خودم میکنم.دیگه حق نداری به دامادم نازکتر از گل بگیا!
    من هستم.البته باید تا نیم ساعته دیگه برم.
    دیدی که داداش صادق خودش هم راضی بودا!
    نه.شامم رو خوردم.بچه ها دانشگاهن.منم اومدم سایت خوابگاه.تو کارتو بکن.
    سلام.داشتم با مامانم تلفنی صحبت می کردم
    سلام علیرضا.اومدم نبودی؟هرچند که از دیشب تا حالا از کنجکاوی دق کردم.اینقدر دلم می خواست آن بودی که کلی باهات حرف بزنم.دارم کم میارم اینجا.واقعا یه سر خونه رفتن برام لازمه.برم و روحیه ام عوض شه.
    ببخشید علیرضا.باید برم.دیگه خداییش اشکم در اومده.باید برم که شدیدا آبرو ریزی میشه که تو سایت گریه کنم.
    این اس ام اس بود:
    جا برای من گنجشک زیاد است ولی
    به درختان خیابان تو عادت کردم
    چه کنم...دوستت میدارم...
    وای که من اگه تا چند دقیقه دیگه اینجا بمونم،اشکم میریزه.برم تا آبرو ریزی نشده تو اتاقم.
    نوشتم باید برم گریه کنم.همون که پاک کردمش همین بود.یه اسم اس قشنگ هم راحله،همون دختر مشهدی برام فرستاده بود.برات نوشتم.بعد پاک کردم
    فعلا کاری نداری با من؟باید برم گریه کنم
    مشهد فقط وقتی برام صفا داره که خانواده ام کنارم باشن.
    من برم.حالم خوش نیست.باید برم یه کم گریه کنم.
    حرصم میگیره.طرف هم شهری منه!هروقت درس داره یادش می افته منی هم هستم.حالم بهم می خوره.حس بدی بهم دست میده که برای رفع مشکل درسیشون میان پیشم.یه موقع حرصم میگیره اما دلم نمیاد کمکشون نکنم.
    از این رفتارشون دلم می شکنه.
    شاید هم اتاقی مشهدیم میلاد امام رضا بیاد مشهد.
    نه بابا!اصلا بی خیال.به قول خودت زدم رو دنده دیوانگی.از بس اینجا هم کلاسیام مزخرفن من خسته شدم.یه دوست!اینجا پیدا نمی شه!
    بابت دیشب هم اساسی معذرت می خوام ازت.از جای دیگه که بهت گفتم دلم پر بود سر تو خالی کردم.امیدوارم حلال کنی.
    همینجوری قاطی کردم.به قول تارا نمیدونم چه مرگم شده.یه دفعه یاد خونه و خونواده افتادم.حس می کنم منو فراموش کردن.دارم از یادشون میرم.
    سلام علیرضا.خوبی؟خوب شد آنی.اعصابم بهم ریخته
    سلام داداش گلم.خوبی؟بهتری؟سلامتی؟یه کم عقب تر بشین!برات خوب نیست که سردرد میگیری ها!اولش ببینم بگو چقدر می خوای سر کامپیوتر بشینی؟ساعتو نگاه کن!خوب زیاد نشینی ها!باز کارت به آبلیمو...می افته.مواظب خودت باش.من الان رو به راه شدم.حالم خیلی بهتره.سرگرم درسها هستم.راستی تولد امام رضا رو پیشاپیش تبریک میگم.خیلی خیلی دلم می خواست هشتم مشهد بودم.رفتی حرم برام دعا کنی ها!برای عموم هم همینطور.جرئت نکردم بهش زنگ بزنم.
    سلام داداش علي...كجايي شما؟خ.بي عزيز؟همه از احوالت ميپرسن !چي شده مگه...حالت خوبه؟؟؟؟؟؟
    عزيز من ديگه بايد برم اينجا ميخواد كلاس برگزار بشه....روز خوبي داشته باشي....خوشحال شدم ....
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا