عطار
پسندها
1,873

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اون یکی سایت یادت میدم...دی

    نگفتی کلید زیر همون کاشیه اس؟
    همیشه خوب و خوش باشی...
    لطف داری، خوب باش!
    یه اسم تقریبا آریایی، میگم تقریبا چون یه اسم ترکیبیه
    کسی که از خاک به وجود اومده! زمینی...
    سلام... مجدد
    ممنون، خوبم
    چطوری خودت؟ خوبی که؟
    فعلا همین باشه! کم کم! عجله داری زودتر بگم؟!

    لطف داری
    عطار جون سلام

    دیدی بهت گفتم هر طوری شده من اون موزیک ویدئو رو باید داشته باشم؟؟ :D

    دانلودش کردم عزیز ، ولی خداییش خیلی خفنه

    اگه خواستی لینک بدم دانلود کن کیفشو ببر :D
    سلام...
    شبت بخیر
    ممنون بابت عکس

    زمینی ، از خاک...!
    اینم معنیش!
    سلام داش عطار خودمون.:love:

    آره این مسله رو همراه مریم اختراع کردیم.دی:D
    هیچی پسرم
    پشیمون شد داریم میریم خونه...
    کاری نداری پسرم؟
    خدااااحاااافظیییییییییییییییییییییییییییییییییییی..............
    (عطار مث که یادت رفته من کیم...هان؟![IMG])

    الان نسترن جون میخواد مهمونمون کنه پسرم...:دیییییی...
    من اصلا ناراحت نمیشم پسرم...
    تو خودتو ناراحت نکن...
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    من فقط یهو عصبانی میشم...

    .
    .
    .
    (یه :دی از طرف من عطار....:دیییییییییی)
    ای پسرم
    ما خوبیم....خوشحالیم که تو خوبی
    ای پسرم...
    .
    .
    .
    .
    .
    خشن خودتی!!![IMG]
    سیلام عطار...چطولی؟!


    منمااااااااااا...با دوستم داریم تو یونی شیطونی میکنیم...:دییییییییی...
    (البته اون نیسش...با یوزرش دارم عملیات انتحاری انجام میدم!!:دی..
    للام عطار جونم خوفییییییییییی؟

    شما مراحمید بفلمایید...

    پس چلا ازش سوال نپلسیدی فوضول خان؟دوباله غیبش بزنه سوالات بی جواب میمونه هاااااااااااااااا:biggrin::biggrin:
    سلام عطار جان
    ممنونمممممممممممم...خيليييييييي خوشششششششششگلن....آخ جونمممممي تيله...
    ايناروهم من واست آوردم...خوشگله؟

    باشه میرم میخونم داش.

    راستی از الان خداحافظی و شب بخیر و داشته باش. آخه تا گیجی زدن اینجا فرصتی نمونده.:redface:
    شما هنوز بیدارید؟(ای عطار ملعون)

    داداش ها و خواهرهای گل من چطورن؟
    پريا

    يكي بود يكي نبود
    زير گنبد كبود
    لخت و عور تنگ غروب سه تا پري نشسه بود.
    زار و زار گريه مي كردن پريا
    مث ابراي باهار گريه مي كردن پريا.
    گيس شون قد كمون رنگ شبق
    از كمون بلن ترك
    از شبق مشكي ترك.
    روبروشون تو افق شهر غلاماي اسير
    پشت شون سرد و سيا قلعه افسانه پير.

    از افق جيرينگ جيرينگ صداي زنجير مي اومد
    از عقب از توي برج شبگير مي اومد...

    « - پريا! گشنه تونه؟
    پريا! تشنه تونه؟
    پريا! خسته شدين؟
    مرغ پر بسه شدين؟
    چيه اين هاي هاي تون
    گريه تون واي واي تون؟ »

    پريا هيچي نگفتن، زار و زار گريه ميكردن پريا
    مث ابراي باهار گريه مي كردن پريا
    ***
    « - پرياي نازنين
    چه تونه زار مي زنين؟
    توي اين صحراي دور
    توي اين تنگ غروب
    نمي گين برف مياد؟
    نمي گين بارون مياد
    نمي گين گرگه مياد مي خوردتون؟
    نمي گين ديبه مياد يه لقمه خام مي كند تون؟
    نمي ترسين پريا؟
    نمياين به شهر ما؟

    شهر ما صداش مياد، صداي زنجيراش مياد-



    ...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا