شهاب شهابی
پسندها
214

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دلم باران می خواهد؛
    بدونِ چتر زیرِ تگرگ هایِ سخت !
    خیسِ خیس !
    اما می دانم خدا هنوز هم با کودکی ست،
    که در همین نزدیکی با کفش هایِ پاره،
    آرام قدم بر می دارد !
    باران نمی خواهم خدایِ من،
    عشق ببار ...
    دلتـــنگـَم ... نــه بــَراى ِ كـــَسى

    اَز بــ ـى كـــَسى !!!

    خــَسته اَم ... نــَه اَز تـــَكآپــ ــو

    اَز دربــه درى !!!

    نـــَه دوستــ ــى ، نــ ـه یـــ ـادى

    نــَه خــ ـاطره شـــیرینى

    تـــَنهـــایَم ...

    تــَنها تــَر اَز آن ســَنگـــ ِ كــنار ِ جــ ـاده

    اَمــ ـا ، مــُشتــاقَم

    مـــُشتــاق ِ دیــدار ِ آن كــَس كـ ــه

    صـــادقـانهـ یــ ـآدَم كـــُنـَد !!!
    ساده ی ساده ...
    از دست می روند ..!
    همه ی آن چیز ها که .....
    سخت سخت ... به دست آمدند ....!
    یکی باران را
    چترش می کند
    تا کسی اشکش
    را نبیند
    یکی سالهاست
    مجبور می شود
    دو پهلو حرف بزند
    یکی هم
    اما
    سکوت..
    روزگار است
    و
    قصه های ناگفته اش...
    من به اندازه ی چشمان توغمگین ماندم…
    و به اندازه ی هر برق نگاهت نگران
    تو به اندازه ی تنهایی من شاد بمان
    زباﻥ ﺁﺩﻣﻲ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻧﻴﺴﺖ
    ﻭﻟﻲ
    ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﻣﻴﺸﻜﻨﺪ|:....
    ﺣﻮﺍﺳﺘﻮﻥ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﺎﺭﺗﻮﻥ ﺑﺎﺷﻪ¡!......
    از شهر
    خیابان
    می گذرد
    باران
    تا به خانه ات می رسد
    یخ می زند
    برف می شود
    باران هم طاقت نبودن تو را ندارد...
    خوبی ؟؟
    جـایـت راحـت اسـت
    خـیـلـی کـه تـنـگ نـیـسـت
    سـردت چـی ؟
    مـراقـب خـودت بـاش!
    دلـَم،
    روزهـایِ ابـری‌ اش زیـاد است.
    سرﺯﻣﯿﻨﻢ ﺟﺎﯾﯿﺴﺖ
    ﮐﻪ ﻏﺼﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺭﺩ
    ﺷﺎﺩﯼ ﮔﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ
    ﻭُﺳﻌﻤﺎﻥ ﻧﻤﯿﺮﺳﺪ
    ﺍﺯ ﻧـﮕـﺎﻫـﺖ ﺗـﺎ ﺩﻟـﻢ ﺭﻧـﮕـﻴـﻦ ﮐـﻤـﺎﻥ ﮔـﻞ
    ﻣـﻲ ﮐـﻨـﺪ
    ﺑـﺎ ﺗـﻮ ﺑـﺎﻳـﺪ
    ﻣـﺜـﻞ ﺑـﺎﺭﺍﻥ ﺣـﺮﻑ ﺯﺩ !
    ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺗﻨﮓ ﺍﺳﺖ ...
    ﻧﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﻧﺎﻣﺶ ﭼﯿﺴﺖ ...
    ﻭ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ...
    ﺣﺘﯽ ...
    ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺭﻧﮓ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﺶ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻡ ..
    ﺭﻧﮓ ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ...
    ﻟﺒﺨﻨﺪﺵ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺍﻡ ...
    ﻓﻘﻂ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭﻟﯽ
    ﻧـــﯿــــــﺴـــــــﺖ
    ﮔﺎﻩ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺍﻯ ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ ﭼﻨﺪ ﺳﻄﺮ ﺳﮑﻮﺕ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ
    ﮔﺬﺍﺷﺖ ، ﺗﺎ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺧﻠﻮﺕ ﺧﻮﺩ ﻫﺮ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺁﻧﺮﺍ ﻣﻌﻨﺎ
    ﮐﻨﺪ .
    چه زمستان ِ بی برکتیست
    من امسال
    از تماشای زیبایی ِ تو
    در سپیدی ِ برف
    محروم بوده ام ...
    پیش میرم
    تا نهایت محالی پوچ
    میدانم که میدانی
    پایانی دارد
    بس ناجوانمرانه
    اما با هر نگاهت قدم میزنم
    آزارم میدهی
    لذتی دارد گستاخی چشمهایت
    این روزها
    نمیدانمت
    میخواهمتــــ ..
    من قفس بودم ولی او عاشق پرواز بود/
    من نهان بودم ولی او گنجه ای از راز بود/
    من برایش بند بودم،طاقت من را نداشت/
    تکه سنگی بودم و با آسمان همساز بود/
    روزگاری آمد و دین و دلم از یاد رفت/
    کعبه ام شد خانه اش،کاشانه ام بر باد رفت/
    او تمام هستی و دار و ندارم گشته بود/
    همچو شیرین آمد و یک روز بی فرهاد رفت/
    خداحافظ عشق
    دارم به زمین بر می گردم!
    ازین به بعد شعرهای عاشقانه را
    فقط دروغ می گویم!
    بــــــــاران مــی خـــواهــــم
    آنـــقــدر شــــدیــــد كــه ؛
    مـن و تنــهایی ام را
    بـشــویـد ببـرد!
    "عاشق خودت باش و به تمام کارهایی که انجام میدهی افتخار کن،حتی اشتباهاتت...... ­......زیرا حتی اشتباهات به این معنا هستند که تو تلاش کردی."
    باران كه می باردتمام كوچه های شهرپر است از فریاد من
    كه میگویم
    من تنها نیستم تنها.....منتظرم
    ﮔﺎﻫﻲ ﺁﺩﻡ ﻣﻴﻤﺎﻧﺪ ﺑﻴﻦ ﺑﻮﺩﻥ ﻳﺎ ﻧﺒﻮﺩﻥ!
    ﺑﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﻲ ﮐﻨﻲ
    ﺍﺗﻔﺎﻗﻲ ﻣﻲ ﺍﻓﺘﺪ ﮐﻪ ﻣﻨﺼﺮﻑ ﻣﻲ ﺷﻮﻱ…
    ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻲ ﺑﻤﺎﻧﻲ،
    ﺭﻓﺘﺎﺭﻱ ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻲ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎﻳﺪ ﺑـــﺮﻭﻱ!
    ﺍﻳﻦ ﺑﻼﺗﮑﻠﻴﻔﻲ ﺧﻮﺩﺵ ﮐﻠــــﻲ ﺟﻬﻨـــــــــــ­ـــﻢ ﺍﺳﺖ...
    به اینجا که رسید سخت شد
    وابستگی آمد و درد شد
    کاش دوباره بیایی و
    من اینبار عاشقت نشوم . . .
    مقصدت را بگو
    می خواهم سهمت از
    خاطرات را برایت بفرستم
    عادلانه تقسیم کردم
    خنده ها برای تو
    اشک ها سهم من....
    دلم به جایی
    رسیده است
    که دیگر توان
    دوست داشتنی ندارد
    قانع شده است
    به آنهایی که دوستش
    دارند....!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا