دریچه
میدونم که هستی دوباره دارم ترانه میگم
باز از روزای رفته شعر عاشقانه میگم
میدونم که هستی که میخوام سر رو شونه هات بزارم
هق هق این همه سال و روی گوناهت ببارم
میدونم که هستی خونه دوباره پر از حضوره
این بار انگار عطر نابت موندنی و بی عبوره
میدونی تنها ترینم ، میدونم تنها ترینی!
میدونم که هر جا باشی غربت منو میبینی
مگه میشه تو نباشی تو این همه شکستگی ها
مگه میشه تو نخونی تو شب لب بستگی ها
تو همیشه ی حضوری ، وقتی نیستی با من
این دریچه رو به چشمات باز تا نفس کشیدن
اون که این ترانه رو با صدای من میخونه
میدونه یه روح زخمی داره از رفتن میخونه
میدونی تنها ترینم ، میدونم تنها ترینی!
میدونم که هر جا باشی غربت منو میبینی