(رها)
پسندها
1,762

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • نه کسی
    منتظر است،
    نه کسی چشم به راه…
    نه خیال گذر از کوچه ی ما دارد ماه!
    بین عاشق شدن و مرگ
    مگر فرقی هست؟!
    وقتی از عشق نصیبی نبری
    غیر از آه...
    هروقت سوالی در این مواقع داشتی بپرس تا جایی که خودم بدونم حتما واست توضیح میدم سرورجان:)
    ممنون واسه محبتت:gol:
    عجب پس اگه نمیگفتی و منم روش رو بهت نمیگفتم تا آخر زرد میموندی....
    میگن پرسیدن عیب نیستا واسه همین مواقع هست:دی
    مرسی مرسی واسه این همه متن قشنگ:redface:
    گاهی
    به آخرین پیراهنم
    فکر می کنم ،
    که مـــــرگ
    در آن رخ می دهد ..
    به به ببین کی اینجاست
    سلاااام
    خوبی دوستم؟
    معلم خوبی هستمااا چقدر خوب توضیح دادم:Dزردیت هم برطرف شد:biggrin:
    اینجوری بهترم هست....:دی
    مرسی واسه متن قشنگ
    نرفتن به معنای ِ ماندن نیست،
    بعضی ها نرفته اند امّا …
    نمانده اند هم …
    سلام عزیز...
    خواهش میکنم تا وقتی باشم همیشه به پیجت سرمیزنم...
    واقعا یادت نیست چطور چراغتو سوزوندی؟:دی
    خب اوممم بذار واست توضیح بدم شاید یه روز خواستی دوباره روشنش کنی،لازمت میشه:)
    قسمت کنترل پنل اعضا سمت راست قسمت تنظیمات من:تنظیمات شخصی رو انتخاب میکنی بعد اولین گزینه یعنی حالت مخفی اینوInvisible Mode off تیکشو میزنی و میای پایین و ذخیره تغییرات رو میزنی و اینجوری دوباره چراغت سبز میشه و اگه بخوای دوباره به قول خودت زرد شه:biggrin:(ای جان خیلی بامزه گفتی)یا همون مخفی شی که باید گزینه ی دیگه رو انتخاب کنی.ببخشید من اصولا خودمونی توضیح میدم:smile:

    ممنون که برای عرض ادب خدمت میرسید بانو....!!
    بازم ممنون که سر زدی دوستم.
    آدم هایی هستند که دلبری نمیکنند،
    که حرفهای عاشقانه نمیزنند،
    چیز خاصی نمیگویند که ذوق کنی
    آدمهایی که نمیخواهند عاشقت کنند..
    اما عاشقشان میشوی!
    ناخواسته دلت برایشان میرود…
    این آدمها فقط راست میگویند
    راست می گویند با چاشنی قشنگ ” مهر”
    لبخند میزنند نه برای اینکه توجهت را جلب کنند،
    لبخند میزنند چون لبخند جزئی از وجودشان است…
    لبخندشان مصنوعی نیست، اجباری نیست
    در لبخندشان خدا را میبینی….
    اینها ساده اند
    حرف زدنشان…
    راه رفتنشان…
    نگاهشان….
    ادعا ندارند، بی آلایشند، پاک و مهربانند…
    سلاااام سرورجان
    خوبی؟
    خیلی وقته نیستی ......
    اگه باشی هم که چراغت خاموشه...هیییییی روزگار
    مرسی واسه متنای قشنگت.:gol:
    تو را

    شبیه سازی که می کنم

    از روی خواب هایم

    شکل یک گل می شوی

    بوی باران می دهی !

    غصّه ها را

    مثل یک گنجشک

    از چشم من

    پر می دهی !
    مثل عکاســی ماهر نگاهت میکنم…

    از نزدیک ترین زاویه ممکن،

    و سرت را دقیقا” رو به رویم نگه می دارم

    خورشید را روی صورتت پخش می کنــم

    و در ذهنم

    از امروز تو عکس می گیرم،

    برای روزهایی که نیستی…!
    همیشه حرف هایی هست پراز درد..
    پراز بغض..
    پراز سکوت..
    همان هایی که هرکارمیکنی نمیتوانی باکسی دردو دلشان کنی..
    می آیند تا نوک زبانت واما...
    دهانت باز نمیشود...
    با بغض قورتشان میدهی وسیر میشوی..
    سیرسیر..
    از همه چی....
    رمضان
    شکلِ دیگرِ دلتنگی های من است
    وقتی
    روزه دارم به ندیدنت
    به نشنیدنت ...
    اجازه !
    میشود این روزه کله گنجشکی باشد ...؟
    دڵم تۆقی کەچی ئەمڕۆش نەهاتی
    بگۆرم جل، منی ڕەش پۆش نەهاتی
    ئەوەندە چاوەڕێت بووم لەم شەقامە
    شەقام شێت بوو دلم بێ هۆش نەهاتی

    بڵێی ئێستا کەسم کێ یاری تۆ بێ
    بە جێی من تێکەڵی ئەفکاری تۆ بێ
    دەست دەگرێ لە چاوت ڕادەمێنێ
    بڵێی مەرحەم لە بۆ ئازاری تۆ بێ ؟

    بە ڕاست نەمزانی هەستم چی بەچی بوو
    گوڵم هەرگیز کەسم وەک تۆ نەدی بوو
    ئەوەندەم خۆش دەویستی بۆت دەمردم
    بە خۆم هیچ، ڕۆحیشم هەر پێت خەنی بوو

    هەمووی خۆشیم بە قووربانی خەمێکت
    هەمووی عومرم بەڵا گێری دەمێکت
    بێڵی هێندە بژیم من جارێکی تر
    دڵم گڕ دەم لە پێناو پەرچەمێکت
    یدونشم کافیه واسه من:)
    ان شالله شما هم دفعه بعد نگی بد نیستم!!بگی عالیم.
    انجامش ندي؟؟؟؟:eek:
    يعني ميخواي بدي هاي را بگي ، بشنوي و ببيني؟؟؟؟
    جایی معلق بین زمین و آسمان تاب می خورم ،
    جایی بین لحظه های با و بی تو بودن .
    نه می مانی ،
    نه می روی .
    مگر می شود در یک لحظه هم نزدیک و هم دور باشی ؟
    انگار وامانده ام از خودم ، از بودنم ، از تو .
    با من نیستی ، اما نگاهت در چشمانم آویزان است .
    دستانت جا مانده در دستانم .
    یادت سرشار می کندم از زندگی
    و من هر روز لمس می کنم رؤیاهای بی تو بودن را .
    من اینجا معلقم .
    در انتهای بودن در مرز لحظه ها تاب می خورم .
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا