(رها)
پسندها
1,761

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • يك معادله يك مجهولي
    مثل آبِ خوردن حل ميشود
    فقط كافيست چند ثانيه وقت خرجش كني
    اما امان از معادلاتي كه تعداد مجهولهايش زياد شود
    هي كنار هم قرارشان ميدهي و نميشود كه نميشود
    دمار از روزگارت در مي آورد
    با ثانيه حل نميشود
    گاهي ساعتها
    گاهي ماهها
    و حتي سالها وقت ميبرد
    تنها راه حل اين معادلات،پاك كردن صورت مساله است
    آدمهاي مجهول زندگيتان را حل نكنيد،حذف كنيد
    وقتتان را ميگيرند...زياد زمان نداريد
    #تو را دوست دارم

    بیشتر از نوشتنِ
    آخرین سطر مشق‌های مدرسه
    بیشتر از تقلب در امتحان
    حتی بیشتر از بستنی‌های قیفی قدیم
    پفک‌های طعم پنیر
    تو را بیشتر از توپ‌های پلاستیکی
    کوچه‌های خاکی...

    این را که میدانی چه‌قدر بود!

    بخدا تو را
    از خواب نرسیده به صبح هم
    بیشتر دوست دارم
    بیشتر از صبح‌های جمعه
    عصرهای لواشک، آلوچه
    تو را از زنگ‌های تفریح هم
    بیشتر دوست دارم

    بیشتر از خیلی
    بیشتر از زیاد!
    من
    تو را
    یه عالمه دوست دارم

    #افشین_صالحی
    جمعه مرد با احساسی‌ست
    که دلش معشوقه‌ای زیبا می‌خواهد
    که دست‌های ظریفش را بگیرد و ببوسد!

    جمعه زن دل نازکی‌ست
    که دلش همزبانی می‌خواهد
    با دست‌های قوی و انگشت‌هایی
    آماده‌ی نوازش چند تار مو!

    جمعه وقتی این چیزها را ندارد
    عجیب دلش می‌گیرد..

    #شیما_سبحانی
    چه چـــيز در اين جهان،
    غـريبانه‌تر از زنی است
    که تنهايی‌اش را بغل می‌كند
    و می‌پُوســد،
    اما حاضر نيست ديگر كسی را دوست بدارد...!
    من متوجه نیستم….
    نمیدانم چرا ادمها انقدر در گفتار بی دقت اند.
    کلامت را نمیچشند ؟!
    بعضی کلمات تلخ ست می کشد تمام حس ادم را . زهرش می رود به تمام وجود و احساس ادم…..
    من متوجه نیستم…
    چرا بعضی ادمها با خودشان میجنگند ؟!
    با کلمات میجنگند! حبس میکنند کلمات را…
    نمیگویند چه در دل لعنتیشان میگذرد فقط کلمات را میچرخانند و میچرخانند تا نشان دهند قوی اند….
    اما….
    خودت که میدانی چه میگذرد در دلت….
    پس با خودت نجنگ و رها باش….
    ﺩﻝ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕـــﺮ …
    ﻫﻮﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﮐﻤﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ
    ﺩﻝ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕــــﺮ …
    و ﯾﺎﺩﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﯼ !
    یکی از روزهای پنجاه سالگی ات
    درمیان گیرو دارِ زندگی ملال آورت
    لابلای آلبوم عکسهایت
    عکس دختری مو مشکی را پیدا میکنی
    زندگی برای چند لحظه متوقف میشود
    و قبضهای برق و آب برایت بی اهمیت..

    تازه میفهمی
    بیست سالِ پیش
    چه بیرحمانه
    او را در هیاهوی زندگی جا گذاشتی!

    یغما گلرویی
    باید بروم..
    دلتنگ که شدی
    گلدان کوچک پشت پنجره را ببوس!
    من یک روز
    که خیلی دلتنگت بودم
    دلم را همان‌جا خاک کردم..

    #معصومه_صابر
    رویای من معیوب است
    مثل آن بلور ترک برداشته
    که حیفم آمد
    توی سطل آشغال بیندازم..

    ولی می‌دانم
    به هیچ دردی نمی‌خورد
    می‌دانم دل مُرده‌ام!

    ولی مُرده با پارک رفتن زنده نمی‌شود
    با آرایش کردن هم زنده نمی‌شود
    اما با عاشق شدن شاید بشود..

    #فریبا_وفی
    چشم می بندی
    و بغضِ کهنه ات وا می شود
    تازه پیدا می شود آدم که تنها می شود!

    دفترِ نقاشی آن روزها یادش بخیر
    راستی!
    خورشید با آبی چه زیبا می شود.
    شبها زمانِ
    دلتنگیه
    برای تمام غریبه هایی
    که زمانی
    آشناترین بودند...
    به دیدارم بیا هر شب
    در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند
    دلم تنگ است
    بیا ای روشن، ای روشن‌تر از لبخند
    شبم را روز کن
    در زیر سر پوش سیاهی‌ها
    دلم تنگ است...

    #مهدی‌_اخوان‌_ثالث
    آرامش خود را
    به هيچ چيز
    و هيچ كس
    وابسته نكن
    تا هميشه
    آن را داشته باشى.
    حالا كه رفته اى بيا
    بيا برويم
    بعد مرگ ات قدمى بزنيم
    ماه را بياوريم
    و پاهامان را تا ماهيان رودخانه دراز كنيم
    بعد
    موهايت را از لب هايت بزنم كنار
    بعد
    موهايت را از لب هايت بزنم كنار
    بعد
    موهايت را از روى لب هايت...
    لعنتى
    دستم از خواب بيرون مانده است

    #گروس_عبدالمالكيان ??????
    انگار همين ديروز بود...

    خاطراتمان ديگر به من و تو نيازي ندارد...

    آنقدر بزرگ شده كه روي افكارم راه ميرود...
    سلام دوستم...
    خوبی عزیز؟
    خواهش میکنم بانو ...
    و همین طور ممنون از پیامای قشنگت:gol:
    امسال
    از پاييز نمي ترسم
    از عصرهاي خيابان وليعصر
    از هواهاي دونفره
    از ساعت نوزده آغوشم
    امسال قول دادي
    با چشمانت
    نيمه ي پر پاييز را نشانم بدهي ...

    # جلال حاجی زاده

    ما نه زندگى هايمان به قشنگى اين عكس هاست.
    و نه دوست داشتن هايمان به تندىِ اين شعرها،
    ما فقط يك مشت آدم معمولى هستيم ،
    كه صبح ها صبحانه ميخوريم...
    ظهر ها نهار...
    و شب ها غصه...
    این قانون آدم هاست
    تازمانی که هستی
    آسوده اند ازبودنت
    گاهی تنهایت میگذارند
    گاهی آزارت میدهند
    وگاهی
    گمان میکنند قرار است
    این بودن هاهمیشگی باشد
    اما
    زمانےبرایشان عزیز
    میشوےکه دیگرنیستی
    خیال قشنگی ست؛
    شنیدن صدای خش خش برگ ها،
    بر زیر پاهایمان...
    قدم زدن دو نفره مان، در پاییز!
    اما هنوز؛
    نه تو آمده ای،
    نه پاییز...
    بیخیال را می شناسی؟؟؟؟؟؟
    بیخیال همان است که وقتی دردی را درمان نیست بکار میبریم....
    بیخیال.....
    وقتی اشکت از ته دلت است وچاره ندارد.
    بیخیال.....
    وقتی که نادیده گرفته شدی....
    بیخیال....
    وقتی که میخواهی اشکت سرازیر نشود ...
    بیخیال...
    وقتی که نمیخواهی دردت را به کسی بگویی ومیپرسند...
    بیخیال....
    همان همدم تنهاییمان است که پنهان میکنیم پشتش خودمان را بیخیال.
    وای اگر این بیخیالی را از ما بگیرند
    عاری وخالی وهویدا گردد دلهایمان...!!!
    خواهش ئه که م وا ملئ
    خه مه ت له ئیمه وه
    ئیختیازت هه یه فه رمو
    زور خوشحال بوم
    نوشی گیانتان بیت
    شه و شاد
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا