وقتی كسی، ناگهانی وارد زندگیت میشه، باید همیشه آماده باشی تا همونقدر ناگهانی ترکت کنه...کاش، انقدر قدرت داشتم تا مدت حضور آدمای توی زندگیم رو، خودم تعیین كنم. اونوقت به بعضیا سلام نکرده، پشت می کردم و بعضیا رو، واسه شنیدنِ «خداحافظ»، حسرت به دل میذاشتم.
حس بدیه، اینکه هرگز درجهی اهمیتت رو، تووی زندگی کسی که بهش فکر میکنی نفهمی. دوره راه بيفتی و از اين و اون بپرسی، كجاس؟
خوبه؟
باهاش حرف زدی؟
در مورد من چيزی نگفت!!!؟
آخ كه چقدر اين سوال آخر میتونه، نابودت كنه.
هروقت خواستمت نبودی، هروقت دنبالت گشتم توی خاطره ها پیدات کردم.
من..
هیچوقت نفهمیدم کجای زندگی تواَم. هیچوقت!
.
اينكه آدم چندسال عمر میكنه اسمش زندگی نيست. مهم اينه كه خودش و حواسش يه جا باشن.
زندگی، یعنی دقيقا همونجایی نفس بکشی، که دلت اونجاست...
دوست داشتن چیزی شبیه به گمشدنه، توی یه آدم دیگه
حالا هر چی بیشتر کسی رو دوست داشته باشی، عمیق تر گم میشی..
مثل شنا کردن توی اعماق ناشناخته میمونه
یه جاهایی دیگه نمیدونی داری واسه خودت زندگی میکنی، یا برای اون...
حالا دیگه همون آهنگی رو گوش میکنی که اون گوش میده
همون کاری رو انجام میدی که اون دوست داره..
همون حرفی رو میزنی که حرف اونم هست..
از یه جایی آدمها شبیه هم میشن دغدغه هاشون ، نگرانی هاشون، نگاهشون و..
حالا دیگه حق حسادت داری، حالا دیگه چشم به راهی معنی داره، دوست داری نگران باشی و نگران باشه...
اون نفس میکشه تا تو زندگی کنی...
آدم برای دوست داشتن به دلیل احتیاج نداره
اما برای زندگی کردن بهانه میخواد...
من لوس نیستم تو بی معرفتی....وقتی بگن بی معرفت تو رو یاد چی میندازه؟ یاد تو میفتم
باشه قبوله دوستم دیگه نمیگم....میدونم گرفتار بودی
عذر خواهی نمیخواد که جانم، زیادی محل لوس جماعت بذاری لوس تر میشه