(رها)
پسندها
1,761

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بدترين حالتِ انتظار،
    همان است كه
    منتظر می‌مانيم كسى بيايد
    و حالمان را خوب كند
    ما
    خودمان را باور نداريم...

    بايد دستِ خودمان را بگيريم،
    ببريم تمامِ مكانهايى كه پاتوقِ دونفره هاست!
    بايد خودمان را به رُخشان بكشيم،
    تا ببينند ميشود گاهى هم تنها بود
    و از تنهايى لذت برد ...!
    دلتنگ تواَم ، باز نگفتی که کجایی ؟
    از بس که عجیبی تو دراین وقت جدایی

    دیوانه شدم در طلبت ، بر لب ایوان
    هی فال زدم ، فال زدم تا تو بیایی



    مهنازصفرى
    نه با تو آرامم نه بی تو ؛
    به دیوانه ای
    می مانم ...

    اسیر در قُرُق ِ پیش و پس ِ
    چارچوب های دست و پاگیر...

    به زمینگیری می مانم
    مُعلّق و بلاتکلیف

    در زاویای ِ همیشه تاریک
    نمی دانم هایم.....
    تو سفر کردی و شب ماند و سیاهی
    نه مرغ شب از ناله من خفت و نه ماهی ...........شهریار
    چه زود رفتی
    حس دلتنگی دارم
    و قصه ی دلتنگی را
    با رنگ کبود بهتم می نویسم...
    ﻣﺮﺍ
    ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ
    ﭘﯿﺮ ﮐﺮﺩ ...
    ﮐﻪ
    ﻫﺮﮔﺰ
    ﺭﺥ ﻧﺪﺍﺩ... !
    دلم
    به عظمت باران برایت دلتنگی
    میکند!
    امروز عجیب....
    بی تو میمیرم...
    من تنها
    نام ِ تو را نوشته ام
    این شکوفه ها
    اینهمه پروانه ی زیبا
    روی دفترم با پای
    خودشان
    به استقبال ِ تو آمده اند
    دلشان پر زده که ، می آیی..
    شرح دلتنگی من بی تو
    فقط یک جمله ست
    "تا جنون فاصله ای نیست
    از اینجا که منم"
    همه رفتند ، فقط من عقب قافله ام . . .
    بی حواسم ، کسلم ، ساکت و بی حوصله ام
    حاصل عمر مرا در چمدانت بستی . . .
    آه ، بدجور، زمین خورده ی این فاصله ام
    دوستت دارم،
    مثل عارفی که خدایش را نمی بیند،
    اما....
    به معجزه اش ایمان دارد.
    از عشق
    نمی نویسم
    فقط ...
    از تــــــو
    می نویسم
    و عشــــــق
    خود از کلامم زاده می شود …
    خیلی عالی بود....

    مشکل دل‌هایمان است
    که زود به زود
    و برای کسانی تنگ می‌شود
    که خیلی‌هایشان
    لیاقت این دلتنگی را ندارند!
    با همه مهربون باش.
    با تعداد کمی دوست باش.
    فقط به یک نفر اعتماد کن: خودت.
    بعضی دوستیها
    مثل قصه ی حضرت نوحه،
    از ترس طوفان با تو هستند...!
    بعضی دوستیها
    مثل قصه ی حضرت ابراهیمه،
    باید همه چیزتو قربانی کنی...!
    بعضی دوستیها
    مثل قصه ی حضرت موسی ست،
    یه کم که دور میشی، یه چیزی جاتو میگیره..!
    اما بعضی دوستیها هم،
    همون جوری هستند که در معنی هستند؛

    کاش یاد بگیریم که
    فرق است بین دوست داشتن و داشتن دوست...!!!
    دوست داشتن امری لحظه ای ست،
    و داشتن دوست، استمرار لحظه های دوست داشتن است..
    مجازی هستیم
    اما دلمان که مجازی نیست
    می شکند
    درد میگیرد
    زخم میشود
    غریبه ﻫﺎ ﮐﻪ ﻫـﯿﭻ . . .
    ﺩﻭﺳـــــــﺘﺎﻥ ﻫﻢ ﮔـﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺧﻂ ﺑﯿﺸﺘﺮ،
    ﺣﻮﺻــــــﻠﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻧـــــﺪ
    "ﺁﺩﻣﻬﺎ "ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ...ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ
    ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﺕ،ﺁﻥ ﻫﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ
    ﻫﻤﺴﻔﺮ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪﺁﻥ ﻫﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ
    ﺗﺠﺮﺑه ای ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻔﺮ....ﮔﺎﻫﻲ "ﺗﻠﺦ"ﮔﺎﻫﻲ "ﺷﻴﺮﻳﻦ"
    ﮔﺎﻫﻲ ﺑﺎ ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ"ﻟﺒﺨﻨﺪ" ﻣﻲ ﺯﻧﻲﮔﺎﻫﻲ ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺍﺯ "لبانت" ﺑﺮﻣﻲ ﺩﺍﺭﺩ
    .ﺍﻣﺎ ﺗﻮ...ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥﺑﻪ ﺗﻠﺦ ﺗﺮﻳﻦ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﻳﺖ
    ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ و ﺍﻳﻦ ﺁﻣﺪﻥ باید ﺭﺥ ﺑﺪﻫﺪ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺑﺪﺍﻧﻲ....
    "ﺁﻣﺪﻥ" ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﺑﻠﺪﻧﺪ ﺍﻳﻦ "ﻣﺎﻧﺪﻥ" ﺍﺳﺖﻛﻪ "ﻫﻨﺮ" ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫد...
    جدی نگیرین...
    عذر خواهی نمیخواد که!دلت نخواسته باشگاه بیای خب
    بعد میگی من نیستم:razz:
    منکه چندین بار اومدم شمایی نیستی


    پرندگان همه خیس‌اند
    و گفتگویی از پریدن نیست
    در سرزمین ما
    پرندگان همه خیس‌اند
    در سرزمینی که عشق کاغذی‌ست
    انتظار معجزه را بعید می‌دانم...
    راستی یادم رفت یه چیزی رو بگم
    ستاره خانوم هم خودتی:cool:من ستاره هستم سرورخانوم:دی
    خب تو خودت بیشتر از یه ماه نبودی باید فراموشت میکردم؟؟؟چون که نبودی؟؟
    بیخیال میگم بی معرفتی که :D
    خودتی آینه برگردون:Dهمین بود ؟توی بچگیا یه چیزی تو همین مایه ها میگفتیم:cool:
    وارد اتوبوس شدم...
    بغض داشت خفم میکرد!
    رفتم نشستم روی صندلی آخری که توی دید هیچکسی نباشم...!
    هندزفری و گذاشتم
    توی گوشم و موزیک مورد علاقمو پلی کردم...
    نفهمیدم چیشد
    که گوله های اشک روی گونه هام سر خورد...
    نفهمیدم چیشد که نتونستم اشک هامو نگه دارم...
    آدم یه وقتایی جوری کم میاره
    که دیگه متوجه نمیشه بین جمعیت وایساده یا توی اتاقش تنها نشسته...
    فقط میخواد از اون سنگینیِ بغضی که راه گلوشو بسته رهایی پیدا کنه...
    آدم بعضی وقتا دلش میخواد
    زندگی رو متوقف کنه
    و واسه چند روزی هم که شده چشماشو ببنده و بمیره...
    آدمها یک روز تمام میشوند
    نشآن نمیدهند
    مثل قبل لبخند میزنند
    زندگی میکنند
    می‌بخشند .. محبت می‌کنند !
    حتی رابطه‌های قدیمیشآن را هم حفظ می‌کنند
    باور میکنید حتی کسی را هم از زندگیشآن خط نمیزنند ،
    نگه میدارند .. حتی آنهایی که آزارشان میدهند را ..

    آدمها یک روز
    برایِ خودشان تمام می‌شوند
    فقط ادامه میدهند " بودن " را ..
    اومدم سر بزنم گفتم به دوست بی معرفتم سلام و عرض ادبی داشته باشم:-|
    سلام.
    احوال شما
    من تمام نشانه های حیات را دارم اما قلبم مثل حوض کوچکی که
    ماهی اش را گربه برده است ایستاده !

    خوش به حال ماهی ها
    تکلیفشان معلوم است
    هوایی که می شوند ، می میرند
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا