اگر درست، اگر اشتباه شک دارم
به چشم های تو با این نگاه شک دارم
به گونه هات ،به این رنگ و روی ِ رفته ی تو
به لکه های غم انگیز ِ ماه شک دارم
لباس می کنی و بوی گرگ می آید
لباس می کنی و من به چاه شک دارم
الهی باخاطرخسته،
دلی بتوبسته
دست ازغیرتوشسته
درانتظاررحمتت نشسته
میدهی کریمی
نمی دهی حکیمی
میخوانی شاکرم
میرانی صابرم
الهی احوالم چنان است که میدانی
واعمالم چنین است که می بینی
نه پای گریزاست ونه زبان ستیز
الهی مشت خاکی راچه شاید وازاوچه برآید
هنوز فرصت داری که به خطوط انگشتانت نگاه کنی و کمی تفکر کنی!
هنوز فرصت داری با خودت آشتی کنی و خدا را درونت بیابی!
هنوز فرصت داری که لباس نا امیدی را از روحت در بیاوری و بفهمی که زشتی را اگر تفسیر نکنی چیزهای زیبای زیادی برای دیدن وجود دارند!
هنوز...