رجایی اشکان
پسندها
15,544

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سال ها بعد
    قهرمانِ فیلم ، کسی نیست
    که شهر را از دستِ هیولای غول پیکر نجات دهد، يا
    به تنهایى
    از عجیب ترین زندان ها فرار کند
    و یا یک تنه
    ارتشی را حریف باشد...!
    سال ها بعد
    قهرمانِ قصه کسی ست
    که جرأت می کند
    و میان "آدم " ها
    عاشـق ميشود
    گاهی پیش می‌آید
    که دلت یک اتفاق خوب می‌خواهد
    اتفاقی که از روزمرگی نجاتت دهد
    اتفاقی که حالت را خوب کند
    حتی حاضری در هوای یخ زده‌ی زمستان
    پیاده قدم بزنی به هوای اینکه
    آفتابی بتابد و تو را گرم کند.

    نمی‌دانی چه می‌خواهی!
    فقط می‌گویی منتظر یک اتفاق تازه هستی
    به ترنمی دلبسته می‌شوی
    و روزی هزار بار با گوش جان
    آن نوای موسیقی را می‌شنوی
    اما باز هم نمی‌دانی که چه می‌خواهی!
    آشفته و بی‌قرار هستی
    و باز هم نمی‌دانی که چه می‌خواهی!

    من راز این بی‌قراری‌ات را می‌دانم
    دلت یک دوست می‌خواهد
    کسی را که فقط بشود با او
    چند کلام حرف زد

    شاید هم گاهی دلت
    یواشکی چیز بیشتری بخواهد!
    شاید هم دلت به سرش زده
    باز عاشق شود!

    #شیما_سبحانی
    [ Photo ]
    آدميزاد فقط با آب و نان و هوا
    نيست كه زنده است
    اين را دانستم و می‌دانم
    كه آدم به آدم است كه زنده است
    آدم به عشق آدم زنده است!

    #محمود_دولت_آبادی
    می‌شنوی؟
    اینجا صدای بی‌تفاوتی‌ها
    همه‌جا را پر کرده است!

    اینجا انگار کسی
    محض رضای عشق
    نمی‌گوید دوستت دارم.

    می‌بینی؟
    اینجا اوج احساس
    در اوج خواستن جان می‌دهد،
    می‌میرد!
    ماندن اینجا بی‌فایده است.

    اگر آمدی، من جایی دور
    کنار خوشبختی‌های کوچک نشسته‌ام.

    مثلاً کنار یک پیرمرد تنها
    که صورتش نشان از دلتنگی می‌دهد
    و دستانش منتظر برای دوباره کنارش بودن
    جایی نزدیکی آسمان می‌گردد.

    شاید هم کنار کودکی دارم باله می‌رقصم
    و شوق چشمانش را نقاشی می‌کنم.

    اگر آمدی،
    اگر آمدی بگذار سیر نگاهت کنم
    بگذار آنقدر بمانی
    تا باورم شود عاشقی
    تا باورم شود عاشقم

    #عادل_دانتیسم
    اﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﻤﺮﺩﻥ ﻣﺸﮑﻼﺗﺸﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ
    ﺍﻣﺎ ﻟﺬﺕ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺷﻤﺎﺭﻧﺪ !!!
    ﺍﮔﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺷﻤﺮﺩﻧﺪ، ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ
    ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﺎﻓﯽ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ …
    ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ
    ﺣﺴﺎﺏ ﻫﺎﯼ ﺍﺻﻠﯽ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻨﯽ !
    ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﻫﺎ ﺗﺤﺖ ﻫﯿﭻ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ ﻗﺎﺑﻞ
    ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ؛
    ﻫﻤﯿﺸﻪ
    ﺣﺴﺎﺏ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ، ﻧﻪ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﻫﺎﯾﺖ
    ﺣﺴﺎﺏ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ، ﻧﻪ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ
    ﺣﺴﺎﺏ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ، ﻧﻪ ﺩﺷﻤﻨﺎﻧﺖ پیر شدن به سن نیست،
    به این است که ورزش نکنی
    کتاب نخوانی
    عاشق نشوی
    هدیه ندهی
    محبت نگیری
    مهمانی نروی
    سفر نکنی
    پیرشدن به این است که آرزوهایت را گم کنی....
    رویاهایت را دنبال نکنی...
    پیرشدن به این است که با دیگران همدردی نکنی
    پیری به سن نیست
    به کیفیت دل توست....
    "بعضی ادمها باران را حس میکنند بعضی ها فقط خیس میشوند.!
    بعضی ها شکوه برف را میبینند وبعضی هاادم برفی میسازند.!
    بعضی ها با عشق زندگی میکنند وبعضی ها دم از عشق میزنند!!!!!!!!! در گذرگاهی هستیم که بار تمام این دانستن ها بر دوشمان است. کاش بفهمیم وبگذریم"

    " ناله ازدوری آن کن که تورامی فهمد...
    درددل, شعرقشنگ ,این همه احساس لطیف , به کسی این سه بیان کن که تورامیفهمد...
    نوجوانی وجوانی چوبهاریست به عمر....پای آن عمرخزان کن که تورامی فهمد....
    دل به هربارغم ودردفرومی ریزد...به کسی پس نگران کن که تورامی فهمد....
    بگذارهرکه دلش باتونباشدبرود...به کسی" هی توبمان کن "که تورامی فهمد"...
    انسانها زود پشیمان می شوند

    گاه از گفته هایشان

    گاه از نگفته هایشان

    اماسراغ ندارم کسی را

    که از"مهربانی" پشیمان شده باشد

    خوشابه حال آنانکه خوب میدانند

    "مهربانی"منطقی ترين گفت وگوی زندگیست
    ﭼﻨﺎﻥ ﺯﻧـــﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺳﺨﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯾـﻢ ﮔـﻮﯾـﯽ ﺳﺎﻝ ﻫﺎﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﯿﻢ!

    ﮐـﺎﺵ ﯾــﺎﺩ ﺑــﮕﯿـﺮﯾـــﻢ ، ﺭﻫــﺎ ﮐﻨﯿــﻢ ، ﺑـﮕــﺬﺭﯾــﻢ ﮔـﺎﻫﯽ ﺑـﺎﯾـــﺪ ﺭﻓﺖ ...

    ﺩﻝ ﺑــﻪ ﺳﺎﺣـﻞ ﻧﺒﻨﺪﯾـــﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺁﺏ ﺯﺩ ...

    ﻣﺎ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫــﺎﯾﻤــﺎﻥ ﯾﮏ ﺭﺳﯿــﺪﻥ ﺑــﺪﻫــﮑﺎﺭﯾــــﻡ...

    ﺯﻧــــﺪﮔــﯽ ﮐــﻮﺗــﺎﻩ ﺍﺳﺖ

    ﺷﺎﯾﺪ ، فرصتی نیست تا ﻋﮑﺴﯽ ﺷﻮیم ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻃﺎﻗﭽﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮔﺮﺩﮔﯿﺮﯼ ماﻥ ﮐﻨﻨﺪ!

    به کجا می نگری!؟ زندگی ثانیه ایست! وسعت ثانیه را می فهمی!؟ هیچکس تنها نیست…! ما خدا را داریم…
    ﮔﺎﻫﯽ ﭘﺎﯼﮐﺴﯽ ﻣﯿﻤﺎﻧﯽ ....
    ﮐﻪ ﻧﻪ ﺩﯾﺪﯼﺍﺵ .... ﻧﻪ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯽ ﺍﺵ .......
    ﻓﻘﻂ ﺣﺴﺶﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ .... ﺗﺠﻤﺴﻤﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ....
    ﭘﺸﺖ ﻫﺎﻟﻪﺍﯼ ﺍﺯ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﺭﻭﯼ ﭘﯿﺞ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﺍﺵ ...
    ﮐﻪ ﻫﺮﺭﻭﺯ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ ....
    ﻻﯾﮏ ....
    میدانی چرا؟؟؟؟؟

    چون از آدمهای واقعی انقدر ضربه خورده ایم که دیگر باورشان نداریم...
    وقتی دلتنگ باشی

    تمام آرامش یک ساحل را هم به تو بدهند

    باز هم

    دل تو بارانیست

    خیس تر از دریا

    خراب تر از امواج...

    آدم چقدر زود پیر می شود ؛

    وقتی احساسش ،

    اضافه تر از درک آدم هاست..!
    گاهی نه آشنا درد را می فهمد .!!!
    نه حتی صمیمی ترین دوست .!!!
    گاهی باید تنهایی ، درد را فهمید .!!!
    تنهایی ، خلوت کرد .!!!
    تنهایی ، آرام شد .!!!
    و‌تنها خدا می داند .!!!
    چه می گذرد در دلت ...:(
    ممنون از متنای فوق العادتون :gol::gol::gol:
    شبتون آرووم و در پناه حق...
    چــقدر سخته با یه بــغض سنــگین
    فــقط همــدم تنــهایـی هـای دیــگران باشــی . . .
    من ...
    هم دوست داشتنها را درک میکنم ...
    هم دلتنگیها را ...
    هم فاصله ها را ...
    اما ...
    گاهی ...
    نمیشود ...
    که نمیشود ...
    که نمیشود ...
    باید تمام کرد وگرنه تمام میشویم ...
    این فاصله ها را هیچ دلتنگی پر نمیکند ...
    همیشه حسرت دوستت دارم شنیدن ها نیست که به دل ادم می مونه!
    بعضی وقتا حسرت اینکه بپرسه "دوستم داری؟" ادمو پیر میکنه
    دلم میخواست یه بار بپرسه ...تا بهش بگم
    الان که جوونی،قشنگی،جذابی،خوش صدایی...همه دوستت دارن!
    من وقتی که چروک زیر چشمت بیفته هم دوستت دارم،
    وقتی سرعتت تو راه رفتن کم بشه ،وقتی غروبا چشم منتظرتو به در میدوزی تا بهت
    سر بزنن،
    وقتی دستت بلرزه و لیوان اب از دستت بیفته هم دوستت دارم.
    اصلا من ادم دوستت داشتن تو روزای تنهایی و سختیتم!
    اما نپرسید!
    هیچ وقت!
    و من غمگین ترین شعر دنیا هستم که سروده نشد...
    وقتی گریه کردم گفتند بچه ای!

    وقتی خندیدم گفتند دیونه ای!

    وقتی جدی بودم گفتند مغروری !

    وقتی شوخی كردم گفتند سنگین باش!

    وقتی سنگین بودم گفتند افسرده ای!

    وقتی حرف زدم گفتند پــــرحرفی !

    وقتی ساكت شـدم گفتنـد عاشقی!



    اما گریه شاید زبان ضعف باشد ،شاید خیلی كودكانه،

    شاید بی غرور، اما هرگاه گونه هایم خیس می شود

    میدانم نه ضعیفم، نه یك كودك. می دانم پر از احساسم.
    یک عمر قفس بست مسیر نفسم را
    حالا که دری هست مرا بال و پری نیست
    حالا که مقدر شده آرام بگیرم
    سیلاب مرا برده و از من اثری نیست
    بگذار که درها همگی بسته بمانند
    وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست . . .
    کاش میشد:بچگی را زنده کرد
    کودکی شد،کودکانه گریه کرد
    شعر ‌ قهر قهر تا قیامت‌ را سرود
    آن قیامت، که دمی بیش نبود
    فاصله با کودکی هامان چه کرد ؟
    کاش میشد ، بچگانه خنده کرد
    بهم ریخته ام...
    مثل بهاری که دلش زمستان است...
    حوصله ای نمانده...
    رویاهای من سالهاست که خوابیده...:razz:
    پدر بزرگ از دنیا رفت...
    از بس که سیگار می کشید...
    مادر بزرگ ساعت زنجیر دار او را به من بخشید؛
    بعدها که ساعت خراب شد،
    ساعت ساز عکس کسی را به من داد
    که در صفحه پشتی ساعت مخفی شده بود...
    دختری که شبیه جوانی مادر بزرگ نبود!!!
    تازه دانستم چرا پدربزرگ آنقدر سیگار می کشید...
    اگر ڪسے را یافتی ڪه در
    لبخندت ...
    غمت را دید ...
    در سڪوتت حرفهایت را شنید ...
    و در خشمت محبت را فهمید ...
    بدان او بهترین دارایے زندگے توست
    رفتن آدم‌ها، برایمان شبیه غول وحشتناک قصه‌های بچگی‌مان شده است.
    بیایم باور کنیم همه رفتن‌ها که بد نیست...
    همه رفتن‌ها که فاجعه نیست...
    همه رفتن‌ها تیغ نیست که خش بندازد روی نازکای دل ما...
    همه رفتن‌ها همیشگی نیست!
    بعضی‌ها موقتی می‌روند.
    می‌روند تا مدتی خلوت کنند...
    گوشه دنج یک کافه بنشینند،
    زندگی‌شان را با تمام روابط‌شان بالا و پایین کنند و کلی نقشه بکشند
    برای روزهای نیامده...
    همه رفتن برای همیشه را بلد نیستند... نمی‌روند!
    فقط کمی دو‌ر می‌شوند
    تا تکلیف‌شان را با خیلی چیزها روشن کنند.
    یا مثل جنگجوی زخمی از نبرد با خودشان برمی‌گردند
    یا مثل یک سردار پیروز...
    هر جور که آمدند...
    مرهم باشیم!
    مرهم باشید!
    لازم است
    یک وقت‌هایی آدم‌ها خودشان را از ما دور کنند...
    فاطمه_بهروزفخر
    من مطمئنم که
    اعضای بدن هم عاشق می‌شوند
    مثلا همین حافظه
    چطور است که شام دیشب
    را به یاد من نمی آورد
    ولی تـــو را ثانیه به ثانیه
    به جان من می اندازد ...؟؟؟
    همیشه مقدار ثابتی “یاد تو ” در من هست ….

    زمانی به شکل رود

    گاهی باران ….

    و این اواخر که دیر به دیر به دیدارم می آیی

    مثل ابر ….
    اوهوم...آدما فقط از لحظه های خوبشون عکس میگیرین....نمیشه با عکس قضاوتشون کرد;)
    بابا لنگ دراز عزیزم؛
    تمام ِ دلخوشی ِ دنیای من این است که تو ندانی و من دوستت بدارم.
    وقتی می فهمی و میرانی ام؛ چیزی درون ِ دلم فرو میریزد... چیزی شبیه غرور.
    بابا لنگ دراز عزیزم؛
    لطفاً گاهی خودت را به نفهمیدن بزن و بگذار دوستت بدارم.
    من همین که هستی را دوست دارم ... حتی سایه ات که هیچوقت به آن نمیرسم ...!
    ☃زندگی ذره ڪاهیست ، كه ڪوهش ڪردیم
    زندگی نام نڪویی ست ڪه خارش ڪردیم
    زندگی نیست بجز نم نم باران بهار ،
    زندگی نیست بجز دیدن یار ،
    زندگی نیست بجز عشق ،
    بجز حرف محبت به ڪسی ،
    ورنه هر خار و خسی ،
    زندگی ڪرده بسی ،
    زندگی تجربه تلخ فراوان دارد ،
    دو سه تا ڪوچه و پس كوچه و
    اندازه ی یك عمر بیابان دارد .
    ما چه ڪردیم و چه خواهیم ڪرد
    در این فرصت ڪم ؟!
    " سهراب سپهری "
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا