رجایی اشکان
پسندها
15,544

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آمدم ای شاه ، پناهم بده / خط امانی ز گناهم بدهای حَرمَت ملجأ در ماندگان / دور مران از در و ، راهم بدهای گل بی خار گلستان عشق / قرب مکانی چو گیاهم بدهلایق وصل تو که من نیستم / اِذن به یک لحظه نگاهم بدهای که حَریمت به مَثَل کهرباست / شوق وسبک خیزی کاهم بدهتاکه ز عشق تو گدازم چو شمع / گرمی جان سوز به آهم بدهلشگرشیطان به کمین من است / بی کسم ای، شاه پناهم بدهاز صف مژگان نگهی کن به من / با نظری ، یار و سپاهم بدهدر شب اول که به قبرم نهند / نور بدان شام سیاهم بدهای که عطا بخش همه عالمی / جمله ی حاجات مرا هم بده
    آقا قرار شاه و گدا هست یادتان / آری همان شبی که زدم دل به نامتان / مشهد ،حرم ،ورودی باب الجوادتان / آقا دلم عجیب گرفته برایتان
    میلاد باسعادت امام رئوف شمس الشموس حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام برشما و خانواده محترم مبارک
    زمستان
    باغ
    انار
    اناره دلت
    زمستان باغم را گرم میکند

    م.
    میشنوی؟
    این عطر را میشنوی؟
    عطر دوست داشتنت را
    که از
    چشمانم
    قلبم
    دستانم
    خنده هایم
    و
    اشک هایم
    تراوش میشود
    این عطر را بشنو
    و رازی که در آن جاریست را لمس کن
    شاید فرصتی نمانده باشد

    دلم شکست
    صدایش آنقدر بلند بود
    که پرنده های درخت همسایه
    وحشت زده پرواز کردند
    اما من
    بالی نداشتم تا
    از این وحشت تنهایی
    بگریزم

    وقتی گفتین دوست قدیمی فک کردم دیگه دوستم ندارین
    و دورم از دایره دوستاتون:cry:
    یادگاری

    با هر نگاه کار برایم درست کن

    یک قلب بی قرار برایم درست کن

    در عمق چشمهای تو دشتیست سرخ و سبز

    پلکی بزن بهار برایم درست کن

    در کوهپایه های دلم روی شانه ات

    با مویت آبشار برایم درست کن!

    تا لحظه ای جدا نشوم از حریم تو

    با دست خود حصار برایم درست کن

    دست مرا بگیر و بچرخان به دور خود

    خورشید من مدار برایم درست کن

    میمیرم آخر از غم تو زندگی من!

    قبری به یادگار برایم درست کن!
    این چه رسمی ست که آتش زده ای بر نفسم



    این چه دردی ست که هر جا بپرم در قفسم



    این هیاهو که از آرامش چشمت پیداست



    نکند فاصله باشد به نگاهت نرسم



    نکند حادثه باشد همه جا جار شود



    که من آن سوختۀ سادۀ بی خار و خسم



    منم آن سوختۀ گم شده در جنگل و دود



    کاش دستی به تکاپو بوزد در هرسم



    آه ، بگذار که از چشم شما کوچ کنم



    گر چه جز چشم تو هر جا بروم درقفسم
    بگذار بر روی زمین بی تابی ات را
    شبها کم آورده تو و بی خوابی ات را
    درکوچه باغ ِ شعر دنبال چه هستی ...!؟
    پاییز با خود می برد شادابی ات را
    جولان نده با اشک هایت نیمه شب ها
    از دیگران پنهان نکن کمیابی ات را
    قلبت اگر آتش گرفته بار دیگر ...
    با هیچ کس قسمت نکن بی تابی ات را
    عمری به این منوال رد شد بدتر از بد...
    تنها گذر کن کوچه ی مهتابی ات را ...
    فردا سپیده با نگاهش می نوازد ...
    درچشم هایت آسمانِ آبی ات را
    نه خصوصی نیس
    من اولین بارمه شیب بندی پشت بام میکشم...میشه ببینین اینی که کشیدم درسته یا نه
    سلام خوبین؟؟
    :redface:میتونم یه سوال بپرسم؟؟البته در مورد درسه
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا