هوا ابر و
غمش باران و
خاک اش اندکی نم خورده است آرام
از این بغضی که دارد آسمان
مستم
خداوندا
از این مستی
سرم را بر کدامین شانه ای آرام بگذارم
تمام تکیه گاهم سخت بیمار است
ز دردش
قلب من بی تاب بی تاب است
به درگاهت دعایم بشنو ای درمان هردردی
که این محتاج تو
گم در خود و
سرگشته
حیران است
تمام بودنم از اوست
به این هر لحظه بودن ها
دعایت می کنم یارب
بر این باران
بر این نم خورده خاک پاک و این ایمان
دعایم را اجابت کن
تو ای تنهای بی پایان