خو الان گلتو بهت میدم تا دلت گیر نکرده.
-
بترکه چش حسود.
این گل من چیشد پ
من کی دلتو شکوندم.من به این مهربونی اصن داریم
دلمو شکستی برو حالشو ببر.
خو وقتی نمیزاری از اون کل بگیرم خو خودت بهم یه شاخه گل بده تا منم عقده ای نشم
میخوام در نیاد والا
حالا میرم گلمو از اون دوختره میگیرم بهله
خو اون گلو ازش میگیرم میدمش به تو خوبه
واستا ببینم چرا من نباید از کسی گل بگیرم و به کسی گل بدم به غیر از تو هان
ممنون چقده فکر کردم یادم نیومد
اره واقعا دلنشینه...خواهش میکنم دوست خوبم
خو واسه قدردانی از منه دیگه.
حالا تو چرا ناراحت میشی
خداوندا ...
خداوندا تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم
مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را
مبادا گم کنم اهداف زیبا را
مبادا جا بمانم از قطار موهبتهایت
مرا تنها تو نگذاری
که من تنهاترین تنهام؛ انسانم
ی دوختر دیگه رو نجات دادم.اما دیدم عکسش ی خورده ضایس پاکش کردم
مهربونی ماله یه دقمه
تازه کوجاهاشو دیدی خخخخخخخخخ
گوریلا از پس خودشون بر میان.ولی این دوختره حیوونکی تو جنگل گرخیده بود.من نجاتش دادم
اوهوم.خودم نجاتش دادم
رو دل نکنی یه وختای جان قربونت برم
پس چجوری در میاداره بخوربخوره
اما بچه ها بااون کادوهای که اوردن باید فلافل میدادم آبگوشت گرونه درمیاد
الان از دلت درمیارم
کخ کن آفرین دوختر خوبتازه تولد من مثل عروسیهای قدیمه
هفت شبانه روزسحری بین خودمون باشه به بچه ها گفتم شام امشب کبابه
اما من فقط ابگوشت میدم
اونم ابگوشت مرغ
گوشت گرونه ،منم که خودت میدونی خسیسم
اوهوم.مگه باید ناراحت میشدم
شوخیدم دالان جدی نگیری یه وخت
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...