واسه نمایشگاه که باهات کلی برنامه ها دارم.
اول می ریم آش رشته ی خیابون دکتر قریب و با نون بربری تازهههه می خوریم بعد میریم سمت شریعتی.
حالا منو بگو یه لحظه شک کردم،که ما کی رفتیم سمت شریعتی.
می بوسمت گلی.
شبت آروم و آلوچه ایی
من فکر کنم ده سالم رشت زندگی کنم آخرش این چهارتا خیابونه تو شهر داری رو مدام قاطی می کنم
از دست این این نام گزاریشون
واسه خودم کللی خندیدم که اشتباه گرفتمش
من رفتم
شب بخیر
می بوسمت
میرم بخوابم ، خیلی خستم
اگر رشتی فردا بیا پیشم
منطقه آزاد
صبح بهت زنگ می زنم
اگر شمال نیستی و خیابان شریعتی تهران منظورت بود که بعید می دونم
بهم یه پیامک بده قبل از اینکه بخوابی و بگو
شبت بخیر
تهران،با دوستام رفته بودم.اما فقط به یاد تو اون اخته ها رو خوردم.
هوا اینجا خیلی بهاریه.
کاش تو هم بودی.
یعنی میشه من رشت باشم و بعد تنهایی اخته و آلبالو بخورم اون هم بدون تــــــــــو.