نمی گم باز می شه صبح پرانرژی تره؛ می دونم گرفته هست

نه شب به درد نیم خوره برو قصه بخون اون موقع
خیلیا اونطوری چن وجهی هستنمی بینی سه ساله می شناسه تو رو، پشت تلفن خوف می کنه
خب قبل دکلمه خوندن چجوری تو رو به گریه بندازیم؟ اون اسمش احساس رو سنجاق زدن هست به لحن و کلام
اتاق بی پنجره داریم مگه؟ یک زمانی همه خونه ها خلوت و بی صدا هستن اون تایم رو پیدا کن همون صبح زود همه خوابن!
آخرش نفهیدم توو اون اکیپ کدومش تو بودی؟!

قبلاً ی جایی گذاشته بودی خودت بهتر یادته من یادم نیس