الهی صبر من کم گشت قرار و تاب من گم گشت
الهی آتش عشقت فتاده بر دل و دینم ، تو می دانی که مسکینم
الهی زار و گریانم مثال ابر پاییزم ، شکسته غل وُ زنجیرم
بده تو بال پروازم که مشتاق وصالستم
بکن لطفی اله من بگیر این دست بی نایم
بلندم کن از این پستی مرا بر گیر از این هستی
ببر تا اوجِِِ سماعت...