تاریک وتنها
پسندها
1,806

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اختيار داري عزيزم
    من كه هميشه جوياي احوالت هستم گلم
    شما ما رو تحويل نمي گيرين:D
    سلاااااااااااااااااااااااام نغمه جونم خوبي ؟؟؟؟؟؟؟
    چه عجب از اين ورا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    دلمون تنگ شده بود برات :gol:
    خوب شما ها میگی ما چیزی گفتیم(خنده)
    منم میگم فدایی دا+ری
    بده؟؟(خنده)
    این حرفا چیه؟
    من خاک پای دوستام هستم
    چه خبرا خوبی؟
    دلم واست تنگ شده بود
    مرسی نغمه جان
    ولی ما موندیم تو این عکسای خوشگل موشگل رو از کجا میاری ناقلا؟
    آن پری کز خلق پنهان بود چندین روزگار
    باز می‌بینم که در عالم پدیدار آمدست:gol::gol:
    سلام
    فداییی داری!!!!!!!!
    خوبی؟
    این جمله فدایی داری مال یه عزیزیه که همش این جمله رو میگه منم یاد گرفتم
    ممنون از شعر قشنگت گلم
    دلم برای این شعرات تنگ شده بود
    نه گلم به خدا ناراحت نیستم
    چه خبرا؟
    همه خوبن؟
    چه شعر قشنگی
    حس غریبی است دوست داشتن
    وعجیب تر از آن دوست داشته شدن
    وقتی می دانیم کسی با جان ودل دوستمان دارد
    ونفس ها وصدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده
    به بازی اش می گیریم
    هر چه او عاشق تر ما سرخوش تر
    هر چه او دل نازک تر ما بی رحم تر
    تقصیر از ما نیست
    تمامی قصه های عاشقانه
    این گونه به گوشمان خوانده شده اند
    عزیزم من ناراحت نیستم
    ولی اگر میخوای باشه میگم بخشیدم
    خب به سلامتی
    انشالا همیشه موفق باشی عزیزم
    دیگه چه خبرا؟
    نغمه جان این حرفا چیه عزیزم
    چیو ببخشم
    اصلا ولش کن اینا رو
    چه خبرا؟ چیکارا میکردی این مدت؟
    نمی دونم
    الان اصلا انگار نمی تونم حرف بزنم
    اصلا انتظار نداشتم که بیای
    غلط است هر كه گويد: دل به دل راه دارد
    دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد

    نه گلم چرا ناراحت باشم
    امشب میخواستم بیام از همه خدافظی کنم
    دیگه نمی خوام بیام باشگاه
    ممنون منم خوبم
    نمی دونم باید چی بگم الان
    ناراحت باشم یا خوشحال
    منم دلم تنگ شده بود نغمه جان
    کاش رویاهایمان روزی حقیقت می شدند
    تنگنای سینه ها دشت محبت می شدند
    سادگی صدق و وفا قانون انسان بودن است
    کاش قانونهایمان یکدم رعایت می شدند
    اشکهای همدلی از روی مکر است و فریب
    کاش روزی چشمهامان با صداقت می شدند
    به غم كسي اسيرم كه ز من خبر ندارد
    عجب از محبت من كه در او اثر ندارد

    غلط است هر كه گويد: دل به دل راه دارد
    دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد
    در آرزوی بوس و کنارت مردم
    وز حسرت لعل آبدارت مردم

    قصه نکنم دراز کوتاه کنم
    بازآ بازآ کز انتظارت مردم
    دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
    یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا