الهه20
پسندها
1,607

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلااااااااااااااااااااااااااممم عزیزممم صبح تو هم بخیر خوشگلمم:biggrin:
    میدونم یه شب میایی خاکُ چراغون می کنی

    شیشه ی عمر شبُ می شکنی داغون می کنی

    شنیدم وقتی بیایی از آسمون گل می ریزه

    کوچه باغا رو پر از بیدای مجنون می کنی

    شنیدم وقتی بیایی غصه هامون تموم میشه

    قحطی گریه میاد خنده رو ارزون می کنی

    آسمون به احترامت پا میشه به اون نشون

    که تو سفره ی زمین خورشیدُ مهمون می کنی

    دلامون خیلی گرفته س ،شبامون خیلی سیاس

    میدونم یه شب میایی خاکُ چراغون می کنی

    شنیدم وقتی بیایی از آسمون گل می ریزه...
    فرهاد هستم.
    شما میتونی بگی فری به جای آقایه مرسی..! البته درستش mer30 هستش.:biggrin:
    :gol:
    شاد باشید...
    بذار تو حال خودم باشم، منو چند تا شمع

    بذار تو حال خودم باشم، نه نمیخوام پاشم

    نمیخوام پاشم

    نمیخوام پاشم




    بذار تو حال خودم باشم ، نمیتونم زورکی تو دل تو جاشم

    بذار تو حال خودم باشم ، میخوام چند روزی تنهاشم

    بذار تو حال خودم باشم ، نمیخوام رویاهای تو از هم بپاشن

    قشنگی صورت تو به خنده هاشن

    بذار تو حال خودم باشم ، منو چن تا شمع

    بذار تو حال خودم باشم ، نه نمیخوام پا شم

    نمیخواد پاشه



    بذار برو منو اصلا با این هوا

    هوایی که خیلی بد میشه شبا

    میخوام این شبای سخت و یه جوری از پسش برآم

    از پسش برآم

    رو شده دستت برام

    بذار برو منو و نیا این ورا

    من حالم خوبه همین پایین ترا

    این زندونی که ساختی رو میخوام از حبسش درآم

    از حبسش درآم

    تنگه قفسش برام

    ولی من میخوام از پسش برآم



    امیر تتلو
    چراااااااااا وا شد عزیزممم فقط به خاطر تو :)

    بی تو هرگزتر :)
    میگم الهه دلت پاکه دعا کن این مشکل کامپیوتریم حل شه بدجوری رو اعصابمه:(
    نه عزیزمممممممم هیچی نشده بوخودا:)
    فقط یکم دلم گرفته همین:(
    جدی!!! مگه از آزمون معافی اینجا خبر داری؟ یا کلا داری میگی؟
    ایشالا درست میشه:smile:منم این هفته آزمون زبان دانشگاهو دارم!!! نمرش میره تو مدرک!!! منم اصن خوب نخوندم!!!!
    من اگر برخيزم
    تو اگر برخيزي
    همه برميخيزند
    من اگر بنشينم
    تو اگر بنشيني
    چه كسي برخيزد؟
    چه كسي با دشمن بستيزد؟
    چه كسي
    پنجه در پنجه هر دشمن دون آويزد
    سخن از مهر من و جور تو نيست
    سخن از
    متلاشي شدن دوستي است
    و عبث بودن پندار سرور آور مهر
    آشنايي با شور؟
    و جدايي با درد؟
    و نشستن در بهت فراموشي
    يا غرق غرور؟
    من چه ميگويم آه
    با تو اكنون چه فراموشي ها
    با من اكنون چه نشستن ها، خاموشي هاست
    تو مپندار كه خاموشي من
    هست برهان فراموشي من
    من اگر بر خيزم
    تو اگر برخيزي
    همه برمي خيزند.
    (حمید مصدق)
    هيچ
    گاه مي انديشم
    خبر مرگ مرا با تو چه كس ميگويد؟
    آن زمان كه خبر مرگ مرا
    از كسي ميشنوي ، روي تو را
    كاشكي ميديدم
    شانه بالا زدنت را بي قيد
    و تكان دادن دستت كه_ مهم نيست زياد_
    و تكان دادن سر را كه عجب ، عاقبت مرد ، افسوس!
    كاشكي ميديدم
    من به خود ميگويم
    چه كسي باور كرد
    جنگل جان مرا
    آتش عشق تو خاكستر كرد؟
    من به هنگام شكوفايي گلها در دشت
    باز برخواهم گشت
    تو به من مي خندي
    من صدا ميزنم، آي
    باز كن پنجره را
    پنجره را ميبندي
    با من اكنون چه نشستن ها، خاموشي ها
    با تو اكنون چه فراموشي هاست
    چه كسي ميخواهد
    من و تو ما نشويم
    من اگر ما نشوم خويشتنم
    تو اگر ما نشوي خويشتني
    از كجا كه من و تو
    شور يكپارچگي را در شرق
    باز برپا نكنيم
    از كجا كه من و تو
    مشت رسوايان را وا نكنيم
    قلب ها بي خبر از عاطفه اند
    و چه روياهايي
    كه تبه گشت و گذشت
    و چه پيوند صميميت ها
    كه به آساني يك رشته گسست
    چه اميدي، چه اميد؟
    چه نهالي كه نشاندم من و بي بر گرديد
    دل من ميسوزد
    كه قناري ها را پر بستند
    كه پر پاك پرستوها را بشكستند
    و كبوترها را
    آه كبوترها را...
    و چه اميد عظيمي به عبث انجاميد
    من در آيينه رخ خود ديدم
    و به تو حق دادم
    آه، ميبينم، ميبينم
    تو به اندازه تنهايي من خوشبختي
    من به اندازه زيبايي تو غمگينم
    چه اميد عبثي
    من چه دارم كه تو را در خور؟
    هيچ
    من چه دارم كه سزاوار تو؟
    هيچ
    تو همه هستي من، هستي من
    تو همه زندگي من هستي
    تو چه داري؟
    همه چيز
    تو چه كم داري؟
    با تو در خواب ، مرا
    لذت ناب هماغوشي هاست
    از گريبان تو صبح صادق
    ميگشايد پر و بال
    تو گل سرخ مني
    تو گل ياسمني
    تو چنان شبنم پاك سحري؟
    نه ، از آن پاكتري
    تو بهاري؟
    نه ، بهاران از توست
    از تو ميگيرد وام
    هربهار اين همه زيبايي را
    هوس باغ و بهارانم نيست
    اي بهين باغ و بهارانم تو
    سيل سيال نگاه سبزت
    همه بنيان وجودم را ويرانه كنان ميكاود
    من به چشمان خيال انگيزت معتادم
    و در اين راه تباه
    عاقبت هستي خود را دادم
    باز كن پنجره را
    من تو را خواهم برد
    به شب جشن عروسي عروسكهاي
    كودك خواهر خويش
    كه در آن مجلس جشن
    صحبتي نيست ز دارايي داماد و عروس
    صحبت از سادگي و كودكي است
    چهره اي نيست عبوس
    گل به گل، سنگ به سنگ اين دشت
    يادگاران تو اند
    رفته اي اينك و هر سبزه و دشت
    در تمام در و دشت
    سوگواران تو اند
    در دلم آرزوي آمدنت ميميرد
    رفته اي اينك، اما آيا
    باز برميگردي
    چه تمناي محال
    خنده ام ميگيرد
    آرزو ميكردم
    دشت سرشار ز سرسبزي روياها را
    من گمان ميكردم
    دوستي همچون فصلي سرسبز
    چار فصلش همه آراستگي ست
    من چه ميدانستم
    هيبت باد زمستاني هست
    من چه ميدانستم
    سبزه ميپژمرد از بي آبي
    سبزه يخ ميزند از سردي دي
    من چه ميدانستم
    دل هركس دل نيست
    من چه می دانستم؟ (1)
    درشبان غم تنهايي خويش
    عـابد چشم سخنگوي تو ام
    من در اين تاريكي
    من در اين تيره شب جانفرسا
    زائر ظلمت گيسوي تو ام
    گيسوان تو پريشانتر از انديشه من
    گيسوان تو شب بي پايان
    جنگل عطرآلود
    شكن گيسوي تو
    موج درياي خيال
    كاش با زورق انديشه شبي
    از شط گيسوي مواج تو ، من
    بوسه زن بر سر هر موج گذر ميكردم
    كاش بر اين شط مواج سياه
    همه عمر سفر ميكردم
    شب تهي از مهتاب
    شب تهي از اختر
    ابر خاكستري بي باران پوشانده
    آسمان را يكسر
    ابر خاكستري بي باران دلگير است
    و سكوت تو پس پرده خاكستري سرد كدورت افسوس
    سخت دلگيرتر است
    واي باران ! باران
    شيشه پنجره را باران شست
    از دل من اما
    چه كسي نقش تو را خواهد شست؟
    آسمان سربي رنگ
    من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
    ميپرد مرغ نگاهم تا دور
    واي باران، باران
    پر مرغان نگاهم را شست
    خواب روياي فراموشي هاست
    خواب را دريابم
    كه درآن دولت خاموشي هاست
    فدااااااااااااااات بشم من، کارای دانشگاه؟ ترم چندی؟
    کم سعادتم عزیزم، یکم کارام زیاده! تصمیم گرفتم اونا رو سروسامون بدم!
    وگرنه در غم فراق شما میسوزم!!:cry:
    قربون دل گرفتت عزیزممم خودم میام بازش میکنم :)
    الهه بیا به این دوستم بگو کارای ادبیتو...
    نه عزیزممم این دوستم اهل ادب و شعر و ادبیاته کاری نداره باهات:)
    خیییییییییلی قشنگه و البته گریه دار:(
    منم که اماده ی گریه :cry:
    یه ذره شادش کن روحیمون وا شه عزیزممم:)
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا