در لاک واژگونه ات چه می گذرد؟
به کدام "سقف"است که
خانه می گویی؟
"سنگ
پشتی" از عقب برگشته است...
بر این زمین سرد
لاک می خراشد...!
درمانده و
متروک...
درمانده
و
متروک....
.
.
گفتند:"مرده ای"!!
نفس حبس
می کنی در آب
کرکسی در هوا چرخ می زند...
خاری در گلویت گیر کرده!!
نگه ات می دارد...
نه پیش..نه پس...
صبر خواهی کرد...........
صبر
خواهی
کرد...
در برزخ یک "خار" غوطه خواهی
خورد...
و هیچکس...
و هیچکس، خبر نمی شود...