میگم عناد تو خونمه بگو نه
ندا ار صب اوشکول شدیم اول قرار بود بریم سینما...الان رسیده به نمایشگاه صنعت و الکترونیک!خدا به خیر بگذرونه تصمیم نهایی رو...والا!
(ب ننم میگم بعد بگو چرا با دوستات میری بیرون!
برگشته میگه من میگم چرا هی میری بیرون!سه روز در هفته گردش و تفریح!
هیچی دیگه خیط شدم رفت:|)