آوای علم
پسندها
6,433

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • مکالمه محمد حسین با خدا:
    سلام...
    خدای من به من به خاطر تمام بدیهایم بدی نکردی...شرمنده گیش برای من موند
    خدای من مرا به خاطر کفر گفتن هایم لال نکردی ...شرمنده گیش برای من موند
    خدای من مرا به خاطر گناهانم رسوایم نکردی ... شرمنده گیش برای من موند
    خدای من مرا به خاطر ناشکریهایم عذاب نکردی...شرمنده گیش برای من موند
    خدای من مرا به خاطر...هست تا صبح می توانم بگویم از همه کارهایی ناشایست من و صبرهای تو و شرمنده گیهای اکنون من به واسطه ی آن...
    اکنون خدای من مرا به خاطر همین شرمنده گی هایم...دریاب...!
    صبر

    بزرگی را از بزرگترین بردباری پرسیدند:

    گفت: همنشینی با کسی که خُویش با تو سازگاری ندارد و دوری از او ممکن نیست.


    عفو و گذشت

    بزرگی را گفتند: فلانی از تو غیبت می نمود!

    او در جواب طبقی از رطب برایش فرستاد و گفت: شنیده ام که اعمال نیک خود را برای من فرستاده ای، خواستم کار تو را تلافی کرده باشم. از این رو این طبق خرما را تقدیم نمودم.

    :gol::gol::gol:
    حکایت مرد رهگذر و ابلیس:

    مردی کنار بیراهه ای ایستاده بود!

    ابلیس را دید که با انواع طناب ها به دوش در گذر است.

    کنجکاو شد و پرسید: ای ابلیس این طناب ها برای چیست؟

    ابلیس جواب داد: برای اسارت آدمیزاد !؟!

    طنابهای نازک برای اسارت افراد ضعیف النفس و سست ایمان، طناب های کلفت هم برای آنانی که دیر وسوسه می شوند.

    سپس از کیسه ای طناب های پاره پاره شده ای را بیرون ریخت و گفت:

    اینها را هم انسان های با ایمانی که راضی به رضای خداوند بودند و اعتماد به نفس داشتند پاره کرده اند و اسارت را نپذیرفتند.

    مرد پرسید: طناب من کدام است؟

    ابلیس گفت اگر کمکم کنی که این ریسمان های پاره را به یکدیگر گره بزنم؛ خطای تو را به حساب دیگران خواهم گذاشت ...

    مرد قبول کرد و مشغول شد.

    ابلیس خنده کنان گفت:

    عجب با این ریسمان های پاره هم می شود انسان هایی چون تو را به بندگی گرفت!!!
    وقتی یادم میاد خیلی ها بودن که پارسال آخرین ماه رمضونشون رو تجربه کردن، دلم میگیره… آخه شاید این بار نوبت من باشه که آخرین مهمونی ماه رمضون رو تجربه کنم…

    عید فطر مبارک (دیرادیر)
    مهم نیست...چرا که هر روزی می تواند عید باشد...
    هر روزت عید...و عیدت مبارکـــــــــــــــــ
    سلام...
    عید پر مهر و محبت خدا بر شما مبارک :gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:
    این آهو با آن چشمهای زیبا عیدی من به شما!

    زندگی یعنی همین حالا
    دست من به سوی تو می رود بالا
    نور در چشمهایم موج می زند
    نور توست که بر آینه چشمانم افتاده
    عطر حضور تو در کنار من
    بوی نَم ،بوی باران می دهد
    شبنم عشق و محبت تو
    می نشیند بر غبار این دل من
    پل زدی از خودت به اندرون دلم
    با همان رنگین کمان زیبایت...
    با همان محبت بی مانند
    صبح و شب می شوی تو مهمانم
    ای خدا...نور امیدواری من
    ارزشت از تمام ارزشها بالاست...
    وقت تنگ است و زود دیر میشود
    قدر عمر من همین یک لحظه است
    در وجود من همان یک لحظه
    عشق را بهانه کن و بیا...
    "محمدحسین"
    -----------------
    گذرم به کوچه ات افتاد
    گفتم بی سلام عبور نکنم!
    e
    یعنی من اشتباه گرفتم
    شما قاسم آقا نیستید
    همینی که حشمت فردوس بیرونش انداخت
    ولی خیلی شبیه هستیدا
    هر دوتون کچل
    هردوتون تو میوه فروشی
    کی کچله؟!

    این چیزا برای قدیم بود .الان پسرا هم موهاشون بلنده!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا