مشاعرۀ سنّتی

[amarjani200]

تا سحر ، چشم به راه ره بی پایان شد
تو نبودی و رهم گم شد و صبح آمد و رفت

 

[= nAviD =]

تا همچو پیر کنعان چشم از جهان نپوشی​

کی بوی پیرهن را در کاروان بیابی​

 

[sare_r]

یاران گزیده داشتم روزی

امروز چه شد که نیست کس یارم؟

 

[2sadaf2]

مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان پر فتنه خواهد شد از آن چشم و از آن ابرو

 

[seeemesooo]

وقت سحر است خیز ای مایه ناز
نرمک نرمک باده خور و چنگ نواز
کانها که بجایند نپایند بسی
و آنها که شدند کس نمیاید باز

 

[محـسن ز]

زدو دیده خون فشانم زغمت شب جدایی
چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی

 

[سحرخوان]

يكي سر بر كنار يار و خواب صبح مستولي
چه غم دارد ز مسكيني كه سر بر آستان دارد؟

 

[mary_satan]

دست ازطلب ندارم تاکام من برآید
یاتن رسد به جانان یاجان زتن درآید

 

[secret_f]

در دیاری که در آن نیست کسی یار کسی ​

کاش یا رب که نیافتد به کسی کار کسی ​

 

[sina1]

یارا یارا گاهی دل مارا به چراغ نگاهی روشن کن
چشم تار دل را چو مسیحا به دمیدن آهی روشن کن

 

[amarjani200]

در خیال تو اگر عاشق بی پا وسرم
نروم راه خطا بار دگر ناز نکن

 

[amarjani200]

در خیال تو اگر عاشق بی پا وسرم
نروم راه خطا بار دگر ناز نکن

 

[madonna]

نصیحت گوش کن جانا که از جان
دوستر دارند جوانان سعادتمند پند پیر دانارا
حافظ

 

[= nAviD =]

اي تنها
اي بي تو تنها من
اي با من
اي همچون جان با تن
اي نسيم
اي بوي پيراهن
اي ز تو چشم دلم روشن

 

[sina1]

نازنینا ما به عشق تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا

 

[گلابتون]

آيا دوباره گيسوانم را
در باد شانه خواهم زد
آيا دوباره در باغچه بنفشه خواهم كاشت
و شمعداني ها را
درآسمان پشت پنجره خواهم گذاشت

 

[Sharif_]

توشه ي نان خود از كد يمين بردارم
تا كه در راه حقيقت نخورد فريادم

 

[گلابتون]

ميتوان فرياد زد
با صدايي سخت كاذب
سخت بيگانه
"دوست مي دارم "

 

[Sharif_]

من درد ترا ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم

 

[seeemesooo]

منشور اگر كه نور هفت رنگ كند
با قوس قزح به چند نيرنگ كند
هر هفت ز يك آمد و آخر يك شد
يك يك چو شوند روي درجنگ كند
***my own***
​

 

[Sharif_]

در دو عالم قاعده نیش است وآنگه ذوق نوش
تو ورای هر دو عالم نوش بی نیش آمدی

 

[محـسن ز]

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر امد دوست داران را چه شد

 

[Sharif_]

درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس

گشته ام دور دنیا و آخر کار
دلبری بر گزیده ام که مپرس

من نه ها حافظ دردو کشیده

 

[= nAviD =]

سر زلف تو نشد سر زلف دگری​

که برای دل ما قحط پریشانی نیست​

 

[Sharif_]

تو را گم میکنم هر روز و پیدا مئ کنم هر شب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا میکنم هر شب

کج ا دنبال معنایی برای عشق می گردی
که من این واژه را تا صبح مع نا میکنم هر شب

 

[محـسن ز]

بود ایا که خرامان به درم باز آیی
گره از کار فرو بسته ما بگشایی

 

[گلابتون]

يارب آن آهوي مشكين به ختن بازرسان
وان سهي سرو خرامان به چمن بازرسان

دل آزرده ما را به نسيمي بنواز
يعني آن جان ز تن رفته به تن بازرسان

 

[= nAviD =]

نبود چنگ و رباب و نبید و عود که بود
گل وجود من آغشته گلاب و نبید

 

[محـسن ز]

نمیدو نم دلم دیونه کیست
کجا می گرده و در خونه کیست
نمیدونم دل سرگشته ما
اسیر نر گس مستونه کیست

 

[comudf]

تا زند گردن همه كفار
وقّنا ربّنا عذابَ النارhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/editor/smilie.gif