عشق

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیگر کسی ساده فکر نمی کند

ساده نمی نویسد

دلم برای سادگیت تنگ شده است

دیگر کسی ساده لبخند نمی زند

ساده لباس نمی پوشد

و من همچنان چشمانم به دنبال کسی است

که ساده عشق بورزد.
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
عشق حس زیبایست
عشق شکوهی بزرگ دارد
عشق مهر دارد
عشق را هر روز ارزو میکنم
عشق را نمیشود در میان واژه ها یافت
اخر هیچ واژه قادر به بیان عشق نیست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شرح دشت دلگشای عشق را از ما مپرس
می*شوی دیوانه، از دامان آن صحرا مپرس
نقش حیران را خبر از حالت نقاش نیست
معنی پوشیده را از صورت دیبا مپرس
عاشقان دورگرد آیینه*دار حیرتند
شبنم افتاده را از عالم بالا مپرس
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من ز عشق تو رستم از غم خویش

ور بمیرم گرفته*ام کم خویش


در درون خراب من بنگر

لمن الملک بشنو از غم خویش
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
منزل گه دل ها همه کاشانه ی عشق است

هر جا که دلی گم شده در خانه ی عشق است

ویرانه ی جاوید بماند دل بی عشق

آن دل شود آباد که ویرانه ی عشق است
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
عشق را
وصف کنید
اما
نه
هرگز با
واژ] عشق
را نمیشود
وصف
کرد
تنها
باید
دچارش شوی تا بدانی عشق چیست
معنایش را
نمیتوان نه
در کتاب و نه در شعر خواند
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
عشق زیباست
عشق را هر کسی
قادر به درک نیست
اگر عشق
را درک کنی
انگاه
دیگر به من نمیخندیدی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آنچنان داده عشق جوش مرا

که ز سر رفته عقل و هوش مرا

عقل کلی شده فراموشم

بسکه مالیده عشق گوش مرا
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بهار حسن یا بستان عشق است

سر کوی تو یا رشک گلستان

تف آه است یا باد سموم است

سرشک ماست یا باران نیسان
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

ما ز خرابات عشق مست الست آمدیم
نام بلی چون بریم چون همه مست آمدیم
پیش ز ما جان ما خورد شراب الست
ما همه زان یک شراب مست الست آمدیم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
داغ عشق تو نهان در دل و جان خواهد ماند
در دل این آتش جانسوز نهان خواهد ماند
آخر آن آهوی چین از نظرم خواهد رفت
وز پیش دیده به حسرت نگران خواهد ماند
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
عشق تو در دلم خانه کرده
از همان روز
من خودم
را ازاد میدانم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

paria.z68

عضو جدید
در گذرگاه زمان

خیمه شب بازی دهر

با همه تلخی و شیرینی خود می گذرد

عشق ها میمیرند

رنگ ها رنگ دگر می گیرند

و فقط خاطره هاست

که چه شیرین و چه تلخ

دست ناخورده به جا می مانند...

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
عشق
افسان هایست
که
هر کسی
نمیتواند
درکش کند
جز انکه
عاشق شده است
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


گاه در میان کلمات
واژه ای را که بتواند
بار تمام احساسم را به دوش بکشد
نمی یابم.
کلمه ای که همه ی عشقم را معنا کند.
وقتی نگاهت
درزیباترین
و قشنگ ترین لحظه های با هم بودن
همراه با دلنشین ترین لبخند دنیا
پرسشگر در نگاهم گره می خورد،
من که تمام واژه ها
در بیان احساسم به تو ناتوانند
فقط با نگاهی ،
تمام عشقم را به تو هدیه می کنم
و تو می فهمی مرا
همانگونه که من تو را.............
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
خونه ی عشق من و تو خونه ی پوشالی نیست ..... خونه ی عشق من و تو از حقیقت خالی نیست

خونه ی عشق من و تو اون بالا رو آسمون ............. می درخشه چون بلور مثل یک رنگین کمون

ستونای محکمش تیغه های روشنه خورشیده ....... دیوارای مرمرش عشق به امیده ، عشق به امیده
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عاشق شدنم را دیدی... چیزی نگفتی!!!
دل شکستنم را دیدی... چیزی نگفتی!!!
خام شندم را دیدی... چیزی نگفتی!!!
دیوانه شدنم را دیدی... چیزی نگفتی!!!
... رفتی و گذشتی ...
ذره ذره اب شدنم را دیدی... برنگشی!!!
سوختنم را دیدی... برنگشتی!!!
تمام شدنم را دیدی... بر نگشتی!!!
... اما تا دیدی عاشقت نیست با سر بر گشتی...
... ولی حیف...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
عشق یک چرخه است:

وقتی عاشق می شوید، صدمه می بینید.


وقتی صدمه می بینید، متنفر می شوید.


وقتی متنفر می شوید، سعی می کنید فراموش کنید.


وقتی سعی می کنید فراموش کنید، دل تنگ می شوید.


وقتی دل تنگ می شوید…


در نهایت دوباره عاشق می شوید.
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تا حالا شده ؟؟؟؟؟

تنهای تنها باشی

چشماتو اروم ببندی و اشکات رو صورتت بیاد پایین

و

گونه هاتو شرمنده کنه ؟؟؟؟

انقدر بغض داشته باشی که نفس کشیدنم برات سخت باشه

اگه دکتر بودم اسم بیماری با این علائم را

دلتنگی قرار میدادم و

بهش اسم مستعار درد بی درمان رو میدادم

چون این دلتنگیه عشقه

حتی اگه کنارش باشی و دستات تو دستش و نگات تو نگاش باشه

بازم ...

دلتنگی

این عشقه عشق
 

wwwparvane

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق..

عشق..

گفته بودند که از دل برود یار چو از دیده برفتسالها هست که از دیده‌ی من رفتی لیک
دلم از مهر تو آکنده هنوز
دفتر عمر مرا
دست ایام ورقها زده است
زیر بار غم عشق قامتم خم شد و پشتم بشکست
در خیالم اما
همچنان روز نخست تویی آن قامت بالنده هنوز
در قمار غم عشق
دل من بردی و با دست تهی
منم آن عاشق بازنده هنوز
آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش
گر که گورم بشکافند عیان می‌بینند
زیر خاکستر جسمم باقیست
آتشی سرکش و سوزنده هنوز .........


 

eelhamm

عضو جدید
مگر نمی‌گویند که هر آدمی

یک بار عاشق می‌شود ؟

پس چرا هر صبح که چشم‌هات را باز می‌کنی

دل می‌بازم باز ؟

چرا هربار که از کنارم می‌گذری

نفست می‌کشم باز ؟

چرا هربار که می‌خندی

در آغوشت در به در می‌شوم باز ؟

چرا هر بار که تنت را کشف می‌کنم

تکه‌های لباسم بال درمی‌آورند باز ؟

گل قشنگم

برای ستایش تو

بهشت جای حقیری ست

با همین دست‌های بی‌قرار

به خدا می‌رسانمت.

عباس معروفي
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاه در میان کلمات
واژه ای را که بتواند
بار تمام احساسم را به دوش بکشد
نمی یابم.
کلمه ای که همه ی عشقم را معنا کند.
وقتی نگاهت
درزیباترین
و قشنگ ترین لحظه های با هم بودن
همراه با دلنشین ترین لبخند دنیا
پرسشگر در نگاهم گره می خورد،
من که تمام واژه ها
در بیان احساسم به تو ناتوانند
فقط با نگاهی ،
تمام عشقم را به تو هدیه می کنم
و تو می فهمی مرا
همانگونه که من تو را.............
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عشق
اتفاقی‌ست که می‌افتد
گاهی پُر شتاب، مثل گلوله‌ای ناغافل
گاهی آرام، مثل نشتِ گاز در شبی زمستانی.
در هر حال
عشق؛ اتفاقِ کُشنده‌ای‌ست که می‌افتد!
رضا کاظمي
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برمزارم گریه کن اشکت مرا جان میدهد

ناله هایت بوی عشق و بوی باران میدهد

دست برقبرم بکش تا حس کنی مرگ مرا

دست هایت درد هایم را تسلا میدهد

وقت رفتن لحظه ای برگردو قبرم را ببین

این نگاه آخرت امید ماندن میدهد

نیست ازمن قدرتی بوسیدن چشمان تو

زخم های مرده ام را دیدنت جان میدهد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اینجا آدمهایی زندگی می کنند که حرفهایشان مجازی ست ،
دردهایشان مجازی است ،
اشکهایشان مجازی ست ،
اخمهایشان مجازی است ،
خنده هایشان مجازی است ،
دنیایشان مجازی ست ....

آدمهایی که از عشق هایشان می گویند از شکست های عشقی شان ،
آدمهایی که اینجا برای دوستانشان نامه می نویسند ،
آدمهایی که سفرهایشان را می نویسند ،
آدمهایی که کتاب معرفی می کنند ،
آدمهایی که اندوه هایشان را می نویسند
آدمهایی که عموما از روزگار شکایتی ندارند وخیلی هم کم هستند وهمیشه شادی هایشان را می نویسند...

آدمهای اینجا همین شان خوب است اینکه فقط می نویسند
اینکه لازم نیست ازشان بخواهی توجیه ات کنند
اینکه وقتی ازشان بدت آمد کافی ست پاک شان کنی کافی است سراغشان نروی وهمه چیز تمام می شود ...
این خوب است که آدمهای اینجا صدایت را نمی شنوند وقتی نوشته هایشان را می خوانی وبلند می گویی واقعن فکر مزخرفی ست یا مثلن گند زدی ...

خوبی دنیای مجازی خوبی آدمهای مجازی خوبی نوشته های مجازی بی صدا بودنشان است ...
چه قدر خوب است که آدمهای دنیای مجازی اینقدر خوب بی صدا حرف می زنند....
چه قدر خوب است که تو می توانی از این آدمهای مجازی بدت بیاید خوشت بیاید یا حتا عاشقشان شوی وهیچ کس نفهمد حتا خودشان ...

آدمهای مجازی همان بهتر که همیشه مجازی باقی بمانند
تا هیچ وقت باهاشان چشم تو چشم نشوی هیچ وقت باوجودی که دلت می خواهد تف نکنی توی صورتشان ،
هیچ وقت باوجودی که دلت می خواهد بغلشان نکنی ... ب
هتر است خیلی بهتر است آدمهای مجازی همان مجازی باقی بمانند
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
عشق واژه ایست
چنان پر ابهت که
کسی قادر به درک عمیقش نخواهد بود
اخر ادمهای دوران من
عشق را همان هوس زود بهنگامشان میدانند
تا مبادا اسیر عشق شوند
تا غم عشق دچار نشوند
اما این عشق هست که
جریان و روح انسان را جلا میدهد
هر کجا که میخواهد باشد فرقی نمیکند
این عشق هست که
زندگی را تغییر میدهد
a.m
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


تو عشق بودی
این را از بوی تن ات فهمیدم
شاید هم خیلی دیر به تو رسیدم
خیلی دیر..

اما مگر قانون این نبود
که هر آنچه دیر می آید
عاقبت روزی به خانه ی ما خواهد رسید؟

عادت کرده ایم به نداشتن ها
و شاید به اندوه
آری، تو عشق بودی
این را از رفتن ات فهمیدم

وگرنه
این شهر
هرگز این چنین
سرسنگین نبود.


.
.
.



"جمال ثریا"

(شاعر اهل ترکیه‌)

ترجمه: سیامک تقی زاده
 
بالا