تو ممکن است از من دور شده باشیبه دلم گفته ام:
آن یوسفی هــــــــــم که بازگشت به کنعانش استثنا بود...
" تـــــــــــــــــــــــو غمت را بخور"
چه زیبا اشکهایت را به نظاره می نشینم این در غلطاندلم می خواست سقف معبد هستی فرو میریخت
پلیدی ها وزشتی ها ،به زیر خاک می ماندند
بهاری جاودان آغوش وا می کرد
جهان در موجی از زیبایی وخوبی شنا می کرد!
بهشت عشق می خندید .
به روی آسمان آبی آرام،پرستو های مهر ودوستی پرواز می کرد
به روی بام ها،ناقوس آزادی صدا می کرد...
مگو (این آرزو خام است!)
مگو "روح بشر همواره سرگردان و ناکام است"
اگر این کهکشان از هم نمی پاشد
وگر این آسمان در هم نمی ریزد
بیا تا ما "فلک را سقف بشکافیم وطرحی نو در اندازیم"
به شادی:گل بر افشانیم ومی در ساغر اندازیم
چه زیبا اشکهایت را به نظاره می نشینم این در غلطان
این احساس ناب
این بودن ها و نبودن ها
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
M | *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** | ادبیات | 2235 |