لطفا مباحث مشاوره ای وشخصی خود را دراین تاپیک مطرح فرمایید

-anjel-

عضو جدید
اگه صف این وری بود نصف اون وری تکلیف چیه ؟!؟!
مثلا اگه با یه شعر خوشحال شد و غر بزنه و به هنرمندی علاقه داشته باشه و ورزش هم دوست نداشته باشه این آدم کدوم طرف داستان میشه ؟!؟:confused:

احتمالا نتونستم منظورم رو خوب بگم که متوجه بشین. ببینید، گرم ها علایق و عکس العمل هاشون توی مسائل مختلف روزمره و زندگی شدیدتر هست. تو رفتارشون شور و شوق و انرژی زیادتری دیده میشه. زیادتر از سردها میخندن و گریه میکنن. سرگرم کننده اند، خیلی احساسی ترند و دوست داشتنی ترند؛ و کلا این دو خیلی قابل تشخیص اند! به همین راحتی!
 

behzad-hr

عضو جدید
کاربر ممتاز
احتمالا نتونستم منظورم رو خوب بگم که متوجه بشین. ببینید، گرم ها علایق و عکس العمل هاشون توی مسائل مختلف روزمره و زندگی شدیدتر هست. تو رفتارشون شور و شوق و انرژی زیادتری دیده میشه. زیادتر از سردها میخندن و گریه میکنن. سرگرم کننده اند، خیلی احساسی ترند و دوست داشتنی ترند؛ و کلا این دو خیلی قابل تشخیص اند! به همین راحتی!
مرسی دوست عزیز کاملا متوجه شدم
:smile:
 

A Engineer

عضو جدید
سلام
من یه دختری رو خیلی دوست دارم
چنبار توی مسیرش میموندم تا ببینمش و بهش نشون بدم که دوسش دارم
توی یه دانشگاه درس میخونیم
همیشه توی دانشگاهم تو مسیرش میموندم
فقط نگاش میکردم
اونم کم کم متوجه من شدو وقتی از کنارم رد میشد نگاهم میکرد
نمیدونستم باید چطوری بهش ابراز علاقه کنم
من 25 سالمه و نیت و قصدمم پاکه
به نظر شما باید چیکار کنم؟
فقط اینم بگم که به تلفنش دسترسی ندارم
از دوستاشم نمیتونم کمکی بگیرم(خودمم نمیخوام) و تحت هیچ شرایطی هم نمیمونه که باهاش حرف بزنم
حالا چیکار کنم؟
 

TRON

کاربر فعال
سلام
من یه دختری رو خیلی دوست دارم
چنبار توی مسیرش میموندم تا ببینمش و بهش نشون بدم که دوسش دارم
توی یه دانشگاه درس میخونیم
همیشه توی دانشگاهم تو مسیرش میموندم
فقط نگاش میکردم
اونم کم کم متوجه من شدو وقتی از کنارم رد میشد نگاهم میکرد
نمیدونستم باید چطوری بهش ابراز علاقه کنم
من 25 سالمه و نیت و قصدمم پاکه
به نظر شما باید چیکار کنم؟
فقط اینم بگم که به تلفنش دسترسی ندارم
از دوستاشم نمیتونم کمکی بگیرم(خودمم نمیخوام) و تحت هیچ شرایطی هم نمیمونه که باهاش حرف بزنم
حالا چیکار کنم؟

ینی به عنوان شریک زندگیت میخوایش؟
شرایط ازدواجو داری؟
 

sea ray

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
من یه دختری رو خیلی دوست دارم
چنبار توی مسیرش میموندم تا ببینمش و بهش نشون بدم که دوسش دارم
توی یه دانشگاه درس میخونیم
همیشه توی دانشگاهم تو مسیرش میموندم
فقط نگاش میکردم
اونم کم کم متوجه من شدو وقتی از کنارم رد میشد نگاهم میکرد
نمیدونستم باید چطوری بهش ابراز علاقه کنم
من 25 سالمه و نیت و قصدمم پاکه
به نظر شما باید چیکار کنم؟
فقط اینم بگم که به تلفنش دسترسی ندارم
از دوستاشم نمیتونم کمکی بگیرم(خودمم نمیخوام) و تحت هیچ شرایطی هم نمیمونه که باهاش حرف بزنم
حالا چیکار کنم؟

آخی:smile:
خوب یه روز یه جای خلوت که بود صداش بزن بهش بگو قصدت چیه بهش بگو چه احساسی بهش داری ولی اگه اول امارش رو در بیاری خیلی بهتره
فقط مواظب باش به درست لطمه نخوره
 

I2ose

عضو جدید
سلام
من یه دختری رو خیلی دوست دارم
چنبار توی مسیرش میموندم تا ببینمش و بهش نشون بدم که دوسش دارم
توی یه دانشگاه درس میخونیم
همیشه توی دانشگاهم تو مسیرش میموندم
فقط نگاش میکردم
اونم کم کم متوجه من شدو وقتی از کنارم رد میشد نگاهم میکرد
نمیدونستم باید چطوری بهش ابراز علاقه کنم
من 25 سالمه و نیت و قصدمم پاکه
به نظر شما باید چیکار کنم؟
فقط اینم بگم که به تلفنش دسترسی ندارم
از دوستاشم نمیتونم کمکی بگیرم(خودمم نمیخوام) و تحت هیچ شرایطی هم نمیمونه که باهاش حرف بزنم
حالا چیکار کنم؟

تو یه نیگا عاشق شدن نمی دونم چطوریه! ولی فک کنم فقط قشنگ باشه!
 

A Engineer

عضو جدید
آخی:smile:
خوب یه روز یه جای خلوت که بود صداش بزن بهش بگو قصدت چیه بهش بگو چه احساسی بهش داری ولی اگه اول امارش رو در بیاری خیلی بهتره
فقط مواظب باش به درست لطمه نخوره

همین کارو کردم
اما تا رفتم سمتش و متوجه شد که میخوام برم سمتش نموندو سریع رفت(اونبار توی محلشون رفتم سمتش)
یه بارم توی دانشگاه اما بازم نموند
یعنی تا منو میبینه یه جوری که احساس نگرانی کنه تنها نمیمونه و با دوستاش میره و میاد

دلیل اینکارشم به خاطر اینه که از حرفا و نگاه های اطرافیان(حالا چه دانشجوها و چه مردم محلمون) نگرانه

آمارشم تحت هیچ شرایطی نمیتونم
چون نه رشتمون شبیه و نه از همکلاسیاش میشناسم
بعدشم مطمینم که نمیخواد همکلاسیاش بفهمن
چون وقتی با اوناست اصلا نگام نمیکنه
وقتی متوجه من میشه و دوستاش باهاشن نگاه نمیکنه
اینقد سر راهش بودم که اول دوتا از دوستاش فکر میکردن به خاطر اونا رفتم و از کنارم که رد میشدن با لبخند نگام میکردن
اما الان اونا میدونن که من دنبال کیم
شایدم دوستاش بهش حرفی زده باشنو ناراحت شده باشه و جلوی اونا نگاه نمیکنه
اینارو گفتم که بدونین نمیتونم آمارشو دارم
واقعا نمیدونم باید چیکار کنم
 

A Engineer

عضو جدید
تو یه نیگا عاشق شدن نمی دونم چطوریه! ولی فک کنم فقط قشنگ باشه!

من بچه نیستم که با نگاه عاشق بشم
یه ترم زیر نظرش داشتم
چون هم محله ای هستیم
وقتی از رفتار و پاکیش مطین شدم بهش علاقه مند شدم
من 25 سالمه بچه که نیستم با یه نگاه عاشق شم
 

TRON

کاربر فعال
آره
یه مدتی زیر نظرش داشتم و واقعا دختر پاک و خوبیه
ترم آخرم و بعدش میرم سربازی
میگم واقعا قصدم پاکه

خب عزیز وقتی قصدت ازدواجه با خواهر یا خاله عمه کسی که باهاش صمیمی ای درمیون بذار تا اون بره باهاش صحبت کنه
واسه دوستی نمیخای که آمارشو بگیری و ازین حرفا
مرد باش
مثه مرد مسئولیت قبول کن و بروجلو
 

sea ray

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من اگر فکر میکنی نظرش بهت مثبته به مادرت بگو ببین نظرش چیه. یه راه اینه که مادرت بره زنگ خونشون رو بزنه با مادرش صحبت کنه نقطه مشترک هم که دارین هم محل هستین
 

b_xxxxxxeman

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام
من یه دختری رو خیلی دوست دارم
چنبار توی مسیرش میموندم تا ببینمش و بهش نشون بدم که دوسش دارم
توی یه دانشگاه درس میخونیم
همیشه توی دانشگاهم تو مسیرش میموندم
فقط نگاش میکردم
اونم کم کم متوجه من شدو وقتی از کنارم رد میشد نگاهم میکرد
نمیدونستم باید چطوری بهش ابراز علاقه کنم
من 25 سالمه و نیت و قصدمم پاکه
به نظر شما باید چیکار کنم؟
فقط اینم بگم که به تلفنش دسترسی ندارم
از دوستاشم نمیتونم کمکی بگیرم(خودمم نمیخوام) و تحت هیچ شرایطی هم نمیمونه که باهاش حرف بزنم
حالا چیکار کنم؟

يعني چي تحت هيچ شرايطي نميمونه كه باهاش بحرفي؟؟
چيكارا كردي كه به اين نتيجه رسيدي؟؟جز اينكه دو بار نشون دادي ميخاي بري سمتش اون نمونده.....

پاي خانواده را نكشي وسط سنگين تره...
خودت جلو بيوفت....تو ابرازش موندي ميخاي تا اخرش هم پاش وايسي؟؟؟
به نظرم اينكه فقط جلوش رژه بري و نتوني كاري بكني...خودتو دست و پا چلفتي نشون ميدي براش....

سره راهش وايسا(ترجيحا كتاب يا كيفي هم دستت باشه كه اگه دسته خالي باشي منم ازت ميترسم:دي)..
صداش بزن....خانومه.....
لبخند نزن..حتي ذره اي...يه كمي هم ترس و دلهرتو نشون بده...اما اروم حرفاتو بزن...

بعد بيا اينجا بگو كه در جواب چي گفت....:D
بعد ما بگيم كه ناز بوده يا ساز بوده يا چي بوده....:دي

البته اينكه ميگي وقتي تنهاست نگا ميكنه...اما جلو دوستاش نگا نميكنه...
يه روزنه هاي اميدي واست هست...به نظرم راضيه.....:D

مباركه ديگه....به همين راحتي....

من خودم اينجوري رفتم جلو...گند زدم به زندگيم:D(شوخي)
 

A Engineer

عضو جدید
خب عزیز وقتی قصدت ازدواجه با خواهر یا خاله عمه کسی که باهاش صمیمی ای درمیون بذار تا اون بره باهاش صحبت کنه
واسه دوستی نمیخای که آمارشو بگیری و ازین حرفا
مرد باش
مثه مرد مسئولیت قبول کن و بروجلو

آخه میدونی دوست ندارم الان پای خونواده وسط کشیده بشه
ایشون 4.5 سال ازم کوچیکتره
اگه 2سال سربازی رو نداشتم و کار داشتم حرف شما متین بود
رسمی میرفتم جلو واسه خواستگاری
اما خوب من شرایطم اونجوری نیست
من واقعا رو تصمیم و انتخابم اطمینان دارم
اما دوست دارم بدونه که بهش علاقه دارم و حرفای اونم بشنوم
 
  • Like
واکنش ها: TRON

A Engineer

عضو جدید
به نظر من اگر فکر میکنی نظرش بهت مثبته به مادرت بگو ببین نظرش چیه. یه راه اینه که مادرت بره زنگ خونشون رو بزنه با مادرش صحبت کنه نقطه مشترک هم که دارین هم محل هستین

راستش خودمم واقعا نمیدونم احساسش چیه
یه بار نگاهش خوبه
یه بار عصبی
نمیدونم
اما جلوی دوستاش راحت نیست
یه بار با دوستش بود هرجا رفت دنبالش بودم
دوستشم فهمید
از فرداش که منو دید
دیگه نگام نمیکرد
یه بارم که از کنار کلاسشون رد شدم پا شدو درو بست
خیلی گذشت تا نگاهش عادی شد
توی پست بالام دلیل نگفتن به خونواده رو گفتم
 
  • Like
واکنش ها: TRON

TRON

کاربر فعال
آخه میدونی دوست ندارم الان پای خونواده وسط کشیده بشه
ایشون 4.5 سال ازم کوچیکتره
اگه 2سال سربازی رو نداشتم و کار داشتم حرف شما متین بود
رسمی میرفتم جلو واسه خواستگاری
اما خوب من شرایطم اونجوری نیست
من واقعا رو تصمیم و انتخابم اطمینان دارم
اما دوست دارم بدونه که بهش علاقه دارم و حرفای اونم بشنوم

خاستگاری نکن
به یکی که باهاش صمیمی ای بگو بره باهاش حرف بزنه
ببینه نظرش راجع بهت چیه
 

A Engineer

عضو جدید
يعني چي تحت هيچ شرايطي نميمونه كه باهاش بحرفي؟؟
چيكارا كردي كه به اين نتيجه رسيدي؟؟جز اينكه دو بار نشون دادي ميخاي بري سمتش اون نمونده.....

پاي خانواده را نكشي وسط سنگين تره...
خودت جلو بيوفت....تو ابرازش موندي ميخاي تا اخرش هم پاش وايسي؟؟؟
به نظرم اينكه فقط جلوش رژه بري و نتوني كاري بكني...خودتو دست و پا چلفتي نشون ميدي براش....

سره راهش وايسا(ترجيحا كتاب يا كيفي هم دستت باشه كه اگه دسته خالي باشي منم ازت ميترسم:دي)..
صداش بزن....خانومه.....
لبخند نزن..حتي ذره اي...يه كمي هم ترس و دلهرتو نشون بده...اما اروم حرفاتو بزن...

بعد بيا اينجا بگو كه در جواب چي گفت....:D
بعد ما بگيم كه ناز بوده يا ساز بوده يا چي بوده....:دي

البته اينكه ميگي وقتي تنهاست نگا ميكنه...اما جلو دوستاش نگا نميكنه...
يه روزنه هاي اميدي واست هست...به نظرم راضيه.....:D

مباركه ديگه....به همين راحتي....

من خودم اينجوري رفتم جلو...گند زدم به زندگيم:D(شوخي)

دوست عزیزم
نشون ندادم که میخوام برم سمتش
رفتم سمتش
یه مدت گذشت و هروقت از کنارهم رد میشدیم نگاهش بهم خوب شده بود
هروقت منو میدید نگام میکرد
نگاهش خیلی خوب بود
منم مطمین شدم که میدونه دوسش دارم و اگه برم جلو میمونه که باهاش حرف بزنم
توی محلمون که دوروبرمون خلوت بود رفتم سمتش
تا بهش سلام کردم
با نگرانی گفت آقا مزاحم نشو(ترسیده بود)مطمین بودم که چون تو محله هستیم اینجوریه
چون نگاه اطرافش کردو بهم این حرفو زد
مطمین بودم که به خاطر همونه
بعد این ماجرام دوباره نگام نمیکرد
خیلی خیلی طول کشید تا عادی شد
نگاهشو میگم!
توی دانشگام رفتم که باهاش حرف بزنم اما تا صداش کردم خیلی سریع رفت

نمیمونه
تحت هیچ شرایطی نمیمونه که باهاش حرف بزنم
مشکل من اینه که فرصت نمیده حرف بزنم
واسه همینم میگم شاید احساس میکنه من قصدم بده
چون اولایی که دنبالش بودم خیلی ناجور دنبالش میکردمو هرجا میرفت منم میرفتم
 

sea ray

عضو جدید
کاربر ممتاز
خودت بهتر از همه میدونی احساسش نسبت بهت چجوریه ولی اینطوری که تعریف میکنی به نظر میرسه اونقدر که تو تو فکر اونی اون تو فکر تو نیست . به عنوان یه بزرگتر بهت توصیه میکنم سعی کن عاشق کسی باشی که همون اندازه که تو بهش فکر میکنی اونم به تو فکر کنه .
یکم چشم و گوشت رو بیشتر باز کن فکر نکن اون بهترینه منم مثل تو یک سال عاشق دختری بودم که هیچ وقت باهاش حرف نزدم علتش این بود که اون موقع خجالتی بودم و روم نمیشد جلو برم الان خوشحالم که سمتش نرفتم با خودم میگم خوب شد نرفتم آخه اون چی بود حالا که چشمو گوشم رو باز کردم میبینم از اون خیلی بهترا هم هست
 

-anjel-

عضو جدید
A engineer عزیز، به عنوان یک دختر بهت میگم اگه اینجوری که شما دنبال ایشون افتاده بودی و هرجا میرفت میرفتی، خیلی حالت بدی برای یه دختر ایجاد میکنه. اصلا ترسناکه!
اینجوری دنبال یه دختر بیفتی خیلی کلافه ش میکنی. اگه قصد جدی نسبت به دختری داشتی، با متانت برو جلو و بگو اومدم مرد و مردونه باهات صحبت کنم. اگه دیدی باز میگه نمیخوام گوش کنم، بگو بذار من برای اولین بار و آخرین بار حرفامو میزنم با شما و بعد از اون اگه شما نخوای منو ببینی، دیگه سر راهتون رو نخواهم گرفت. (و اگه اون اینو خواست واقعا دیگه هم نگیر! اذیت میشه)
خلاصه اینکه در هییییچ صورت و حالتی اینجوری که گفتی دنبال یه دختر نرو چون به شدت ناراحتش میکنی و برای شخص خودت هم اصلا حرکت قشنگی نیست.
موفق باشی عزیز
 

M P 3

اخراجی موقت
سلام
من یه دختری رو خیلی دوست دارم
چنبار توی مسیرش میموندم تا ببینمش و بهش نشون بدم که دوسش دارم
توی یه دانشگاه درس میخونیم
همیشه توی دانشگاهم تو مسیرش میموندم
فقط نگاش میکردم
اونم کم کم متوجه من شدو وقتی از کنارم رد میشد نگاهم میکرد
نمیدونستم باید چطوری بهش ابراز علاقه کنم
من 25 سالمه و نیت و قصدمم پاکه
به نظر شما باید چیکار کنم؟
فقط اینم بگم که به تلفنش دسترسی ندارم
از دوستاشم نمیتونم کمکی بگیرم(خودمم نمیخوام) و تحت هیچ شرایطی هم نمیمونه که باهاش حرف بزنم
حالا چیکار کنم؟

اولن چنتا سوال ازت میپرسم:
1-هنوز دانشجویی!آیا سربازی رفتی؟
2-ایا شغل و کاری داری؟
من اصن به عشق اعتقادی ندارم.اول باید زن بگیری و بعد عاشق زنت بشی.تا قبل از رسیدن به طرفت نباید عاشقش بشی در این صورت شاید نرسی و ضربه بخوری.باید اول با شناخت و اطلاعات کامل یکی رو انتخاب کنی بعد بری سراغش اگه شد که بهتر اگرم نشد هم خبری نیست!!!این تا اینجاش.
ولی خب ظاهرن شما تحقیقاتتون رو کردین و بهش اعتماد دارین که نجیبه و پاک.
خب این کافی نیست باید ببینی دوستت داره یا نه!!!؟؟؟اینکه میگی حاضر نیست باهات حرف بزنه در مسیر دانشگاه یعنی دوستت نداره.دختر اگه از پسر خوشش بیاد موقعیتش جور بشه حرفم میزنه!!!غیر ازینکه ازون خونواده های سنتی باشه که اصن دختر اجازه نداره با پسر غریبه حرف بزنه!!!
در این صورت بازم اگه ازت خوشش بیاد بهت میگه جناب اگه حرفی ارین با پدرم بزنین!!!
باید باهاش حرف بزنی...
من میگم اگه مستقل هستی و کاری داری ببین میتونی باهاش شخصا حرف بزنی!!اگه دیدی نمیتونی یه واسطه بفرست.مثلا خواهرتو!!!دختر غریبه نباشه ...به هیچ دختری هم اعتماد نکن.
 

A Engineer

عضو جدید
خودت بهتر از همه میدونی احساسش نسبت بهت چجوریه ولی اینطوری که تعریف میکنی به نظر میرسه اونقدر که تو تو فکر اونی اون تو فکر تو نیست . به عنوان یه بزرگتر بهت توصیه میکنم سعی کن عاشق کسی باشی که همون اندازه که تو بهش فکر میکنی اونم به تو فکر کنه .
یکم چشم و گوشت رو بیشتر باز کن فکر نکن اون بهترینه منم مثل تو یک سال عاشق دختری بودم که هیچ وقت باهاش حرف نزدم علتش این بود که اون موقع خجالتی بودم و روم نمیشد جلو برم الان خوشحالم که سمتش نرفتم با خودم میگم خوب شد نرفتم آخه اون چی بود حالا که چشمو گوشم رو باز کردم میبینم از اون خیلی بهترا هم هست

احساسشو اول میتونستم درک کنم
واقعا وقتی نگاهم میکرد حس خوبی توی چشاش بود
دوست عزیزم دختر ساده و خیلی نجیبیه
 

A Engineer

عضو جدید
A engineer عزیز، به عنوان یک دختر بهت میگم اگه اینجوری که شما دنبال ایشون افتاده بودی و هرجا میرفت میرفتی، خیلی حالت بدی برای یه دختر ایجاد میکنه. اصلا ترسناکه!
اینجوری دنبال یه دختر بیفتی خیلی کلافه ش میکنی. اگه قصد جدی نسبت به دختری داشتی، با متانت برو جلو و بگو اومدم مرد و مردونه باهات صحبت کنم. اگه دیدی باز میگه نمیخوام گوش کنم، بگو بذار من برای اولین بار و آخرین بار حرفامو میزنم با شما و بعد از اون اگه شما نخوای منو ببینی، دیگه سر راهتون رو نخواهم گرفت. (و اگه اون اینو خواست واقعا دیگه هم نگیر! اذیت میشه)
خلاصه اینکه در هییییچ صورت و حالتی اینجوری که گفتی دنبال یه دختر نرو چون به شدت ناراحتش میکنی و برای شخص خودت هم اصلا حرکت قشنگی نیست.
موفق باشی عزیز

واقعا راست میگی
من خیلی بدطور دنبالش میرفتم
و واقعا میدونم که اذیتش کردم و عصبی
راستش من اصلا تجربه ی این کارو نداشتم
نیمدونستم واقعا باید چیکار کنم و چطوری ابراز کنم
گفتم اول با نگاه کردن و توی مسیر موندن بهش نشون بدم که بهش فکر میکنم
خیلی گذشت تا وقتی اونم بهم توجه میکرد و حواسش بهم بود
مطمین شدمو رفتم جلو که بهش ابراز کنم
اما انگار جای خوبیو انتخاب نکرده بودم
و واقعا با حرفت موافقم که خودم با کارام و تعقیبام خراب کردم
اما متاسفانه هیچوقت فرصتی نداد که بخوام معذرت بخوام یا دلیلشو توضیح بدم
نمیدونم باید چطور درستش کنم
 

A Engineer

عضو جدید
اولن چنتا سوال ازت میپرسم:
1-هنوز دانشجویی!آیا سربازی رفتی؟
2-ایا شغل و کاری داری؟
من اصن به عشق اعتقادی ندارم.اول باید زن بگیری و بعد عاشق زنت بشی.تا قبل از رسیدن به طرفت نباید عاشقش بشی در این صورت شاید نرسی و ضربه بخوری.باید اول با شناخت و اطلاعات کامل یکی رو انتخاب کنی بعد بری سراغش اگه شد که بهتر اگرم نشد هم خبری نیست!!!این تا اینجاش.
ولی خب ظاهرن شما تحقیقاتتون رو کردین و بهش اعتماد دارین که نجیبه و پاک.
خب این کافی نیست باید ببینی دوستت داره یا نه!!!؟؟؟اینکه میگی حاضر نیست باهات حرف بزنه در مسیر دانشگاه یعنی دوستت نداره.دختر اگه از پسر خوشش بیاد موقعیتش جور بشه حرفم میزنه!!!غیر ازینکه ازون خونواده های سنتی باشه که اصن دختر اجازه نداره با پسر غریبه حرف بزنه!!!
در این صورت بازم اگه ازت خوشش بیاد بهت میگه جناب اگه حرفی ارین با پدرم بزنین!!!
باید باهاش حرف بزنی...
من میگم اگه مستقل هستی و کاری داری ببین میتونی باهاش شخصا حرف بزنی!!اگه دیدی نمیتونی یه واسطه بفرست.مثلا خواهرتو!!!دختر غریبه نباشه ...به هیچ دختری هم اعتماد نکن.

ترم آخرم و باید برم سربازی
بیکارم
من عشق آتشین ندارم که
ایشونو به عنوان همسر آیندم انتخاب کردم
توی این 2ترم با عقاید و معیارایی که خودم دارم واقعا بهش اطمینان دارم
واسه همینم هست که خیلی دوسش دارم
ساده بی آلایش پاک و نجیب
نمیدونم شاید خیلیا حرفامو خنده دار فرض کنن
اما من واقعا به پاکی و نجابتش ایمان دارم
چنبارم توی خیابون دیدمش و دنبالش بودم(جوری که منو ندید) از رفتار و حرکات و طرز راه رفتن و برخوردش خلی چیزا میشد فهمید
دختریه که اصلا اهل دوستی و رابطه نیست
این رفتار به سنتی بودن بر نمیگرده
این عقیدشه
اگه توی مسیر نموند به خاطر آبروش بود
 

A Engineer

عضو جدید
یه بار دیگه رفتم سمتش
بهم گفت هرجا میرم دنبالم میای
آبرومو توی دانشگاه بردی...

واسه همینم احساس میکنم هم خودم با کارام ترسوندمش و اذیتش کردم
و هم اینکه از دوستاش بهش چیزی گفتن
چون واقعا دختره ساده و نجیبیه
و احتمال داره دوستاش بهش تیکه ای انداخته باشن

من خودم هیچوقت اهل دختر بازی یا دوستی نبودم
همیشه دوست داشتم اگه زمانیم با کسی دوست شدم به ازدواج برسه
این عقیده منه و دوستان حق دارن که عقیدمو خنده دار و مسخره بدونن اما
اما من بهش علاقه مند شدم
بدون هیچ قصد و نیت بدی
واسه همینم الان از این وضع خیلی ناراحتم
چون من حرفی نزدم اما با کارام کاری کردم که منو بد بدونه
نمیدونم باید چیکار کنم

وقتی بهم گفت آبرومو بردی خیلی ناراحت شدم
چون من کاره بدی نکرده بودم
حتی جلوی دوستاشم حرفی نزده بودم
فقط نزدیکیاش قرار میگرفتم که هم منو ببینه هم من ببینمش

از اون روزم دیگه توی دانشگاه توی مسیرش نموندم
برنامه کلاسیشو فهمیده بودمو همیشه قبل و بعد کلاساش توی سالن میموندم

اما از اون روز دیگه این کارو نکردم
فقط وقتی خودش تنهاس یا نزدیک خونشون میشه خودمو نشون میدم که فکر نکنه بی خیالش شدم

اما وقتی نمیبینمش خیلی عصبی میشم

من میخوام این وضعیت درست بشه
نمیخوام که باهام دوست بشه اگه شد که خیلی بهتره
اما اگم نشد لااقل بدونه دوسش دارم و برام بمونه.
 
آخرین ویرایش:

"ALPHA"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی , صنایع غذایی
کاربر ممتاز
یه بار دیگه رفتم سمتش
بهم گفت هرجا میرم دنبالم میای
آبرومو توی دانشگاه بردی...

واسه همینم احساس میکنم هم خودم با کارام ترسوندمش و اذیتش کردم
و هم اینکه از دوستاش بهش چیزی گفتن
چون واقعا دختره ساده و نجیبیه
و احتمال داره دوستاش بهش تیکه ای انداخته باشن

من خودم هیچوقت اهل دختر بازی یا دوستی نبودم
همیشه دوست داشتم اگه زمانیم با کسی دوست شدم به ازدواج برسه
این عقیده منه و دوستان حق دارن که عقیدمو خنده دار و مسخره بدونن اما
اما من بهش علاقه مند شدم
بدون هیچ قصد و نیت بدی
واسه همینم الان از این وضع خیلی ناراحتم
چون من حرفی نزدم اما با کارام کاری کردم که منو بد بدونه
نمیدونم باید چیکار کنم

نه به اونی که می گی اهل دختر بازی نبودم نه به اینی که همه جا دنبالش بودی و جلوش سبز شدی
به نظرم احساسی برخورد می کنی
بشین با خودت فکر کن و حداقل 5 مورد از ویژگی های بد و خزش بنویس اگه تونستی می گیم که احساسی نیستی همین جا بنویس!!
 

A Engineer

عضو جدید
نه به اونی که می گی اهل دختر بازی نبودم نه به اینی که همه جا دنبالش بودی و جلوش سبز شدی
به نظرم احساسی برخورد می کنی
بشین با خودت فکر کن و حداقل 5 مورد از ویژگی های بد و خزش بنویس اگه تونستی می گیم که احساسی نیستی همین جا بنویس!!


خوب اهلش نبودم که نمیدونستم باید چیکار کنم
اولین بار که رفتم سمتش تمامه بدنم میلرزید
اصلا نمیدونستم باید چی بگم
تا گفتم سلام
خودمم یادم رفت چی باید بعدش بگم
فکر کردم باید بهش نشون بدم که دوسش دارم
وقتی اون خانوم اصلا منو ندیده که نمیتونستم یهو برم جلوش
من بعد 3 ماه که توی مسیرش بودم و نگاهش بهم خوب شده بود و بهم توجه کرد رفتم جلو که بدونه من همونم که همیشه تو مسیرشم
فکر میکردم بمونه و حرفامو گوش بده اما نموند

من احساساتی هستم اما انتخابم احساسی نبوده

اینایی که میگم برای من خیلی مهمه و دوستان حق دارن که قبول نکنن(اما نباید خنده دار فرض کنن)
پاک و نجیبه
وقتی توی مسیره خیلی ساده و سنگین راه میره و رفتار میکنه
اهل شیطنت بعضی سبک بازیا نیست
هم سطحیم
تویه محله ایم و وضع مالیشونم مثه خودمون متوسطه
خونوادش مثه خونواده ی خودم ساده و خوبن
معتقده
هم از سرو لباسش مشخصه هم رفتارش
نمازمیخونه
خیلیها این کارو نمیکنن
رفتار اخلاق و برخوردش یه جوریه که مطمینم میتونه همسر خوبی برام باشه و دختری هم که تربیت میکنه مثه خودش میشه

اهل آرایش زیاده از حد نیست

دوستای عزیزم آدما متفاوتن
پس عقایدو سلیقه هاشونم متفاوته
اینا برای من مهمه و خیلی چیزای دیگه
 
  • Like
واکنش ها: TRON

"ALPHA"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی , صنایع غذایی
کاربر ممتاز
نمیدونم
آخه نمیدونم عکسالعملش چطوریه
با این کارایی که من کردم الان منو بد میدونه

ایشون توی محیط دانشگاه نمی تونه حرف بزنه و خیلی بچه س و بسته... شما هم که برخوردتو بلد نیستی و هنوز مونده تا برسی به اون نقطه و درگیری ذهنی زیادی داری.... از نه شنیدن می ترسی!!
 

M P 3

اخراجی موقت
ترم آخرم و باید برم سربازی
بیکارم
من عشق آتشین ندارم که
ایشونو به عنوان همسر آیندم انتخاب کردم
توی این 2ترم با عقاید و معیارایی که خودم دارم واقعا بهش اطمینان دارم
واسه همینم هست که خیلی دوسش دارم
ساده بی آلایش پاک و نجیب
نمیدونم شاید خیلیا حرفامو خنده دار فرض کنن
اما من واقعا به پاکی و نجابتش ایمان دارم
چنبارم توی خیابون دیدمش و دنبالش بودم(جوری که منو ندید) از رفتار و حرکات و طرز راه رفتن و برخوردش خلی چیزا میشد فهمید
دختریه که اصلا اهل دوستی و رابطه نیست
این رفتار به سنتی بودن بر نمیگرده
این عقیدشه
اگه توی مسیر نموند به خاطر آبروش بود

قبل ازینکه خودتو ضایع کنی و سنگ روی یخ بشی همین الان بهت میگم بیخیالش شو!!!!
باید بری سربازی!!!
ماهم یه زمانی مثه تو بودیم و پاکترین و نجیب ترین دختر دنیارو توی دانشگاه انتخاب کردیم و از همه نظر هم تأییدش میکردیم ولی پسر تا کار نداشته باشه نباید بره سراغ دختری چون سنگ روی یخش میکنن!!!
من الان درسم تموم شده سربازی هم تموم ولی بیکار تو خونه نشستم!!!!کار نیست!!!من از تو خیلی شرایطم واسه ازدواج اوکی تر هست ولی حتی فکرشم نمیکنم!!!!
چون شرط اول ازدواج داشتن استقلال مالیه.
پسر توی دوران دانشجویی عاشق میشه ولی بعدش که ازش گذشت میفهمه همه چیز عشق و دوس داشتن نیست!!!!در واقع عشق و دوس داشتن روی توهمیه زندگی هستند.زندگی واسه پسر یعنی باید استقلال مالی داشته باشی و الا هیچی نیستی...من الان هیچی نیستم چون استقلال میالی ندارم.تو هم هیچی نیستی چون استقلال مالی نداری.خودتو جمع کن داداش.باید محکم باشی.بعضی وقتا ادم باید روی احساسش پا بزاره!!!اصن این عواطف و احساسات دخترونه هستن مرد باید محکم باشه.
 

"ALPHA"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی , صنایع غذایی
کاربر ممتاز
خوب اهلش نبودم که نمیدونستم باید چیکار کنم
اولین بار که رفتم سمتش تمامه بدنم میلرزید
اصلا نمیدونستم باید چی بگم
تا گفتم سلام
خودمم یادم رفت چی باید بعدش بگم
فکر کردم باید بهش نشون بدم که دوسش دارم
وقتی اون خانوم اصلا منو ندیده که نمیتونستم یهو برم جلوش
من بعد 3 ماه که توی مسیرش بودم و نگاهش بهم خوب شده بود و بهم توجه کرد رفتم جلو که بدونه من همونم که همیشه تو مسیرشم
فکر میکردم بمونه و حرفامو گوش بده اما نموند

من احساساتی هستم اما انتخابم احساسی نبوده

اینایی که میگم برای من خیلی مهمه و دوستان حق دارن که قبول نکنن(اما نباید خنده دار فرض کنن)
پاک و نجیبه
وقتی توی مسیره خیلی ساده و سنگین راه میره و رفتار میکنه
اهل شیطنت بعضی سبک بازیا نیست
هم سطحیم
تویه محله ایم و وضع مالیشونم مثه خودمون متوسطه
خونوادش مثه خونواده ی خودم ساده و خوبن
معتقده
هم از سرو لباسش مشخصه هم رفتارش
نمازمیخونه
خیلیها این کارو نمیکنن
رفتار اخلاق و برخوردش یه جوریه که مطمینم میتونه همسر خوبی برام باشه و دختری هم که تربیت میکنه مثه خودش میشه

اهل آرایش زیاده از حد نیست

دوستای عزیزم آدما متفاوتن
پس عقایدو سلیقه هاشونم متفاوته
اینا برای من مهمه و خیلی چیزای دیگه

گفتم ویژگی بد!! حتما نداره نه؟؟
اینا که نوشتی خیلی کلیه و از خودش چیزی نمی دونی... اجتماعی؛فرهنگی؛اقتصادی ...
از کجا می دونی نماز می خونه؟؟؟
 

Similar threads

بالا