مشاعرۀ سنّتی

[يامين]

مرا خود با تو چیزی در میان است
وگرنه روی زیبا در جهان هست
(سعدی)​

 

[کالیگولا]

تیغم به دل شکسته, ولی از کدام خصم؟!
زخمم به جان نشسته, ولی در کدام جنگ؟!
ما در نبردی بی ثمر جان سپردیم!

 

[يامين]

میدانم پاییز

هنوز هم شورانگیز است

میدانم یکی از همین روزها

کسی که نبض زندگی من است

کسی که تمامی نفسهای من است

کسی که جز تو نیست

باز میگردد



​

 

[يامين]

میدانم پاییز

هنوز هم شورانگیز است

میدانم یکی از همین روزها

کسی که نبض زندگی من است

کسی که تمامی نفسهای من است

کسی که جز تو نیست

باز میگردد


​

 

[magsod]

درلب تشنه ما بین ومدار آب دریغ
بر سر کشته خویش آی وزخاکش برگیر

 

[2sadaf2]

روزي ز سر سنگ عقابي به هوا خواست
از بهر طمع بال و پر خويش بياراست

 

[بشارت]

تا دهان را به گفته وا ميكرد
شور وحالي دگر به پا ميكرد
اوهمان آفتاب تابان بود
يا كه چشمان من خطا ميكرد
مولوي هم اگر در آنجا بود
دامن شمس را رها ميكرد

 

[magsod]

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

 

[essyh2003]

مرو راهی که پایت را ببندند(ازدواج)
مکن کاری که هشیاران بخندند(سوتی)

 

[بشارت]

دامن كشان همي شد، در شرب زر كشيده
صد ماهرو ز رشكش، جيب قصب دريده

 

[essyh2003]

هان ای اجل دستی بر افشان پنجه بگشا
زین درد دیرینه دلی بی کینه دارم
یادش بخیر

 

[magsod]

روز ازل از کلک تو یک قطره سیاهی
بر روی مه افتا د که شد حل مسائل

 

[essyh2003]

لاف از سخن چو در توان زد
ان خشت بود که پر توان زد

 

[magsod]

درد خودش یک شعره
بدون وزن وبدون قافیه

 

[يامين]

هر ناله که داری بکن ای عاشق شیدا
جائی که کند ناله‌ی عاشق اثر اینجاست (شهريار)​

 

[m_kh_m]

تا چند چو یخ فسرده بودن

در آب چو موش مرده بودن

گردن چه نهی به هر قفایی

راضی چه شوی به هر جفایی

....

از نظامی

 

[نازنین]

یارب اندرکنف سایه آن سرو بلند
گرمن سوخته یک دم بنشینم چه شود

 

[m_kh_m]

در نوبت بار عام دادن

باید همه شهر جام دادن

فیاضه ابر جود گشتن

ریحان همه وجود گشتن

باریدن بی دریغ چون مل

خندیدن بی اقاب چون گل

...

نظامی گنجوی

 

[يامين]

لبخند کن معاوضه با جان شهریار
تا من به شوق این دهم و آن ستانمت


​

 

[magsod]

تانگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

 

[Setayesh]

تانگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

شبی که آوای نی تو شنیدم
چو آهوی تشنه پی تو دویدم....

 

[essyh2003]

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند

 

[YAH]

دوستان گره از زلف یار باز کنید
شبی خوش است بدین قصه اش آغاز کنید

 

[Robinson crusoe]

دانی که را سزد صفت پاکی
ان کو وجود پاک نیالاید

 

[essyh2003]

دلتای دلم چه بی قرار است
از بس که به زیر رادیکال است

 

[Robinson crusoe]

تا توانی دلی بدست اور
دل شکستن هنر نمی باشد.

 

[کالیگولا]

دشت هایی چه فراخ! کوه هایی چه بلند! در گلستانه چه بوی علفی می آمد.
من در این آبادی پی چیزی می گشتم:
پی خوابی, شاید,پی نوری, ریگی, لبخندی.

 

[essyh2003]

یا رب این شاهوش ماهرخ زهره جبین
در یکتای که و گوهر یکدانه کیست

 

[gh_engineer]

تا کی از سيم و زرت کيسه تهی خواهد بود




بنده من شو و برخور ز همه سيمتنان

 

[بشارت]

نازک بدنی که می نگنجد
در زیر قبا ,چو غنچه در پوست
آن خرمن گل نه گل که باغ است
نه باغ ارم ,که باغ مینوست