شورشراب عشق تو آن نفسم رود ز سر
کاین سر پر هوس شود خاک در سرای تو
وه چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ امیز بودم...
شورشراب عشق تو آن نفسم رود ز سر
کاین سر پر هوس شود خاک در سرای تو
مرا چشمیست خون افشان زدست آن کمان ابرووه چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ امیز بودم...
مرا چشمیست خون افشان زدست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو
زلفت هزار دل به یک تار مو ببستور بگریزم زدست ای مایه ی ناز
هر جا که روم پیش تو می ایم باز
زلفت هزار دل به یک تار مو ببست
راه هزار چاره گر از چارسو ببست
این خرقه که من دارم در رهن شراب اولیتو امدی ز دور ها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
نشانده ای مرا کنون به زورقی
ز عاج ها زابر ها بلورها....
این شعره از کیه؟این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
این دفتر بی معنی غرق می ناب اولی
چون عمر تبه کردم چندانکه نگه کردم
درکنج خراباتی افتاده خراب اولی
این شعره از کیه؟
یاد باد انکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده هی ما شاد نکرد
حافظ
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد/
یا بخت من طریق مروت فرو گذاشت
یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد/
گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم
چون سخت بود در دل سنگش اثرنکرد
شکر ایزد که به اقبال کله گوشه ی گل
دلربایی همه ان نیست که عاشق بکشند
خواجه انست که باشد غم خدمتکارش
دیدی ای دل که غم یار دگربار چه کردشکر ایزد که به اقبال کله گوشه ی گل
نخوت باد دی و شوکت خار آخرشد
دیدی ای دل که غم یار دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
دلم رمیده شده و غافلم من درویش
که آن شکاری سرگشته را چه آید پیش/
چو بید بر سر ایمان خویش می لرزم
که دل به دست کمان ابروئیست کافرکیش(به امید دیدار)
شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
ب امید دیدار همچنین
نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت
نی حال دل سوخته دل بتوان گفت
غم در دل تنگ من از آن است که نیست
یک دوست که با او غم دل بتوان گفت
![]()
تصور میکردم دوست داشتن اشان باشد
اما حال میدانم
دوست داشتن کار سختیست
تو میگفتی صدایم کن به سوز نیمه در شب
صدایت میکنم آیا رسی ایا به دادم
کمک کن تا ابد تنها به تو عاشق بمانم
به کوی عاشقی شعر خوش ماندن بخوانم
میخوانی از عشقتو میگفتی صدایم کن به سوز نیمه در شب
صدایت میکنم آیا رسی ایا به دادم
کمک کن تا ابد تنها به تو عاشق بمانم
به کوی عاشقی شعر خوش ماندن بخوانم
![]()
من عاشق اون دیالگم کهپدر ژپتو به پینوکیو میگه: پینوکیو! چوبی بمان...!آدمها سنگی اند دنیایشان قشنگ نیست...!
من عاشق اون دیالگم که
پدر ژپتو به پینوکیو میگه:
پینوکیو! چوبی بمان...!
آدمها سنگی اند
دنیایشان قشنگ نیست...!
میخوانی از عشق
میخوانم از دل تنگی
میدانی فرق هست بین عشق و فراق
تو که دستت به نوشتن آشناست
دلت از جنس دل خسته ي ماست
دل دريا رو نوشتي همه دنيا رو نوشتي
دل ما رو بنويس
دل ما رو بنويس
قلب من در شهر چشمان شما جا مانده است
قدر يک شب هم شده از اوپرستاري كنيد
![]()
تنهایم میگذاری
اخر جرمم چیست
جز اینکه میگویم
کنارم بمان و تنهایم مگذار
تنهایم میگذاری
اخر جرمم چیست
جز اینکه میگویم
کنارم بمان و تنهایم مگذار
تو که دستت به نوشتن آشناست
دلت از جنس دل خسته ي ماست
دل دريا رو نوشتي همه دنيا رو نوشتي
دل ما رو بنويس
دل ما رو بنويس
روزگار بر خلاف آرزوهایم... سال ها تکراری تر از همیشه
و لحظه هایی که
که می گذرد
اما به سختی
بهار پائیز گونه ام مبارک
کسي را دل مگر از سنگ باشد
که بگذارد دراينجا کسي دلتنگ باشد
![]()
کسي را دل مگر از سنگ باشد
که بگذارد دراينجا کسي دلتنگ باشد
![]()
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |