مشاعرۀ سنّتی

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرهم زخم سينه ام ، بوي تو و هواي تو


ديدن تو به نيمه شب، دست بدست و پاي تو


ايکه دلم براي تو گشته اسير روزو شب

کي شود اين دلم رها، تا نشوم فداي تو ؟



وین سخنگو نگاه سحر آمیز
با کدام آشنا سخن گوید؟
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
وین سخنگو نگاه سحر آمیز
با کدام آشنا سخن گوید؟
دل چو نالد سوز و آهش عرش را لرزان کند
خشم و نفرت در نگاهي عشق را ويران کند
سوختيم از بسکه لرزانديم عرش کبريا
ساقيا جامي ده . اين هردرد را ، درمان کند

 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل چو نالد سوز و آهش عرش را لرزان کند
خشم و نفرت در نگاهي عشق را ويران کند
سوختيم از بسکه لرزانديم عرش کبريا
ساقيا جامي ده . اين هردرد را ، درمان کند


در این شب سیه که فرو مرده شمع ماه
ای مه چراغ کلبه ی من باش ساعتی
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تلخکامی بین که در میخانه ی دلدادگی
بود پر خون جگر هر جا سبویی یافتم

من با تو که عشق جاودانی دارم
یک مهر و هزار مهربانی دارم
با من صنما چو زندگانی نکنی
من بی‌تو بگو چه زندگانی دارم


 

t@hi

عضو جدید
مرده بودم زنده شدم گریه بودم خنده شدم
دولت عشق امدو من دولت پاینده شدم
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
می رود کز ما جدا گردد ولی
جان و دل با اوست هر جا می رود

در کوچه باغ هاي تنم پا گرفته اي
مثل نسيم، دور و برم را گرفته اي
اصلاً به فکر هيچ کسي قد نمي دهد
اين قدرها که در دل من جا گرفته اي


 

li.j@

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من با تو که عشق جاودانی دارم
یک مهر و هزار مهربانی دارم
با من صنما چو زندگانی نکنی
من بی‌تو بگو چه زندگانی دارم




مرو به خانه ارباب بی مروت دهر ....................... که گنج عافیتت در سرای خویشتن است
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

در کوچه باغ هاي تنم پا گرفته اي
مثل نسيم، دور و برم را گرفته اي
اصلاً به فکر هيچ کسي قد نمي دهد
اين قدرها که در دل من جا گرفته اي


یا بگدازم چو شمع یا بکشندم بصبح
چاره همین بیش نیست سوختن و ساختن
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا