من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[ikilo666]

نمی دونم سوالمو باید اینجا بپرسم یا نه... اما جای دیگه براش پیدا نکردم... توی وبلاگم که داد زدم کسایی که اومدند برام کامنت گذاشتند که پست خوبیه... کی اینجا کمکم می کنه؟؟؟؟؟
ذهنم از کار افتاده.می خوام حرف بزنم... نمی دونم با کی از چی، حس می کنم هیچ وقت خودم نبودم...ذهنم خراب شده ، وقتی یک سیب شروع به گندیدن کرد نمیشه جلوشو گرفت...
دلم می خواد گریه کنم مثه بچگیام داد بزنم و بلند بگم خودمو می خوام ...
کی فهمیده کیه... از ایتکه با خودم رو راست نیستم دارم دیوونه میشم...

 

[TINA ARCHI]

سلام دوستم همه ی اینا از این نشات میگیره که آدم هدف نداره تو زندگیش و خدارو نمیشناسه اگه به آینده امیدوار و توکلت به خدا باشه درست میشه

 

[mojtaba_81]

نمی دونم سوالمو باید اینجا بپرسم یا نه... اما جای دیگه براش پیدا نکردم... توی وبلاگم که داد زدم کسایی که اومدند برام کامنت گذاشتند که پست خوبیه... کی اینجا کمکم می کنه؟؟؟؟؟
ذهنم از کار افتاده.می خوام حرف بزنم... نمی دونم با کی از چی، حس می کنم هیچ وقت خودم نبودم...ذهنم خراب شده ، وقتی یک سیب شروع به گندیدن کرد نمیشه جلوشو گرفت...
دلم می خواد گریه کنم مثه بچگیام داد بزنم و بلند بگم خودمو می خوام ...
کی فهمیده کیه... از ایتکه با خودم رو راست نیستم دارم دیوونه میشم...

ما همه آدما تحت تاثیر همدیگه ایم... افکارمون شده نتیجه ی افکار دیگرون... به همین خاطره که خودمون رو گم میکنیم... مسائلی برامون مهم میشه که برای ما مهم نیست بلکه برای جمع مهمه... این افکار ناخواسته تو ضمیر ناخودآگاه ما لونه میکنه و به ما حکومت میکنه ... در واقع یه خودی هست که به من امر میکنه... اگه به ضمیر ناخودآگاهمون نفوذ نکنیم و نشناسیمیش برده ی بی چون و چرای اون میشیم...
باید سعی کنی ضمیر ناخودآگاهت رو بشناسی و تربیتش کنی... یکی از راههای کنترل ضمیر ناخودآگاه تکراره...
باید با خودمون روراست باشیم... اما خیلی سخته... خیلی... همیشه از گفتن واقعیت به خودمون فرار میکنیم...
من که خودم تقریبا خیلی وقته آدم مردم گریزی هستم... دلم می خواد تنها باشم، جوری که افکارم ناخواسته تحت تاثیر آدمای مقلد قرار نگیره... آدمایی که خودشونم نمیدونن چرا و به چه علتی یه کاریو انجام میدن ... علت اعتقادشون به فلان موضوع چیه و ووو... میخوام تو تنهاییه خودم ، خودم رو بشناسم...
برا همین نیچه رو قبولش دارم، چون نیچه کسی بود که سایه ی خودش رو میشناخت...

 

[a30r]

سلام دوستم همه ی اینا از این نشات میگیره که آدم هدف نداره تو زندگیش و خدارو نمیشناسه اگه به آینده امیدوار و توکلت به خدا باشه درست میشه

نه هميشه اينجوري نيست كه خدا را نميشناسه و...اين حرفا
بعضي وقتا دلت مي گيره دوست داري گريه كني چون از خودت خسته شدي از اين كه به آرزويي آمالي يا چميدونم هر چي كه مي خواستي نرسيدي اين جورياست بيشتر
ولي با توكل به خدا موافقم قشنگ ميشه زندگي من وقتي اين جوري ميشم دلم مي خواد داد بزنم
خدا جونم كوشي من الان مي خوامت با تمام وجودم

 

[ikilo666]

دقیقا... واسه همین تصمیم گرفتم یه مدت سر هیچ اندیشه ای نرم...
.
.
.
.
لای برگای کتابا دنبال خودت نگرد..تو غبارا، تو سرابا دنبال خودت نگرد
گم نکن خودت رو تو دنیای تردید و دروغ... زیر آوار نقابا دنبال خودت نگرد
..
گاهی وقتا آینه هم دروغ می گه... گاهی وقتا صورتت مال تو نیست
گاهی حتی توی آینه خودتو... اشتباه می گیری با یکی دیگه
.....

 

[Body Guard]

نمی دونم سوالمو باید اینجا بپرسم یا نه... اما جای دیگه براش پیدا نکردم... توی وبلاگم که داد زدم کسایی که اومدند برام کامنت گذاشتند که پست خوبیه... کی اینجا کمکم می کنه؟؟؟؟؟
ذهنم از کار افتاده.می خوام حرف بزنم... نمی دونم با کی از چی، حس می کنم هیچ وقت خودم نبودم...ذهنم خراب شده ، وقتی یک سیب شروع به گندیدن کرد نمیشه جلوشو گرفت...
دلم می خواد گریه کنم مثه بچگیام داد بزنم و بلند بگم خودمو می خوام ...
کی فهمیده کیه... از ایتکه با خودم رو راست نیستم دارم دیوونه میشم...

یه قلم و خودکار وردار، و بی تعارف همه چیزهایی که ازش ناراحتی رو توش بنویس،
برنامه ریزی هاتو بنویس، و حتما همیشه برای خودت برنامه داشته باش
به نظرم بهتره که به نوشتن در مورد خودت و اونم بی ریا عادت کنی
البته حتما نوشته هاتو جایی بذار که کسی نبینه چون اون موقع زمان وقوع فاجعه ست
موفق باشی

 

[shakibam]

عزیزم اینو تو تاپیک مشاوره میزدی بچه ها می اومدن یه دنیا راهنماییت میکردن.اما من به شخصه فکر میکنم فقط در یک مدت زمانی آدم این حس بهش دست میده.
یه مدت بگذره درست میشی.شاید اگه سرت یک مقدار شلوغ بشه این فکر و نکنی.

 

[(✿◠‿◠) Darya]

عزیزم اینو تو تاپیک مشاوره میزدی بچه ها می اومدن یه دنیا راهنماییت میکردن.اما من به شخصه فکر میکنم فقط در یک مدت زمانی آدم این حس بهش دست میده.
یه مدت بگذره درست میشی.شاید اگه سرت یک مقدار شلوغ بشه این فکر و نکنی.

عزیز من تاریخ این تاپیک رو نگاه بکن
دیگه این حس و حالا تا حالا از سرش پریده!!!

 

[shakibam]

عزیز من تاریخ این تاپیک رو نگاه بکن
دیگه این حس و حالا تا حالا از سرش پریده!!!

اصلا حواسم به اون نبود.پس کی اینو کشیده بالا؟؟؟
ای بابااااااا یه بارم ما اومدیم مردمو راهنمایی کنیم تاریخ انقضاش گذشته بود.

 

[Mute]

بچه ها خیالتون راحت،مطمئنا حالش خوب شده تا حالا.

 

[زیبای خفته.]

2009

 

[Body Guard]

اون بنده خدا حالش شاید خوب شده باشه ، اما کلی آدم هستند که می تونند از نظر دوستان که واقعا بی تعارف و بی ریا میان نظر می دن استفاده کرد