چتر چنار بسته شد!
پرنده پر كشيد و رفت...
به چشمك ستاره ها
شاپركی پريد و رفت...
و من دوباره مي دوم
كنار ردّ پای تو ...
هر چه شتاب مي كنم !
نمی رسم به پای تو...
به قله های معرفت
به آسمان رسيده ای!
شبيه سيب قصه ها
مرا ز شاخه چيده ای!
سبكتر از سكوت شب
دلت زلال آرزو ...
هزار دفعه گفته ام !
چه پشت سر ، چه روبه رو!
كنار پيچ حادثه...
شبی كه گنگ و مبهم است!
تو مي رسی به كهكشان!
زمين براي تو كم است!
هزار شنبه دست تو
نمی رسد به دست من
دوشنبه های منتظر
كه می دهد شكست ِ من
سه شنبه های بعد ِ تو
دلم ستاره می شود!
برای حسّ بودنت ...
بگو چه چاره می شود؟
شبی بيا ز من بگير...
خطوط اين ادامه را ...
تمام هفته يك طرف!
غم غروب جمعه را ...