گفتگوها و گفتمان‌های مهندسان شیمی

Mohsen 89

مدیر تالار فیزیک
مدیر تالار
کاربر ممتاز
اورده اند که:
روزی مریدان شیخ رادر ایستگاه مترو دیدند که دست در دست یار داده وسخت به دلدادگی مشغول است
او را تعقیب کردی سایه به سایه تا وقت بای بای سررسید مریدان صبر کردندی تا لیدی کاملا ازو جدا گشتی وشیخ را خفت کردی !
بگفتند :یا شیخ که بود؟ تو را اینچین شاد هیچ وقت نیافتیم تو ما را از زن و نسوان بر حذر داشتی خود اینچنین دل از کف برون دادی ؟
شیخ که دید کار به غایت بیخ پیدا کردی کمی تامل نمودو فرمود : الریلیشن شیب سنتی و من رغب عن سنتی فلیس منی .(مجمع الاحادیث فی ایام والنتاین ،المقدمه)
مریدان حیران گشتی و فریاد فلیس منی سرداده و ازمترو گریختند جز یکی !
شیخ رو به مرید کرد وگفت تو چرا واله نگشتی ای مریدک ؟
مرید گریان بگفت : نمی دانم نمی دانم !! هزار وچهار صد سال گذشته یا از اکنون باید هزار وچهار صد سال بگذرد ؟


چنین منقول است که شیخ پس از شنیدن این جمله عنان از کف بداد و بر سرزنان جیغ کشان ترک وادی گفت!!
سلام شیخ........
چطوری؟
 

sevda66

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام سودی.آنا نی نی رفته بخوابه حوصله نداشت!
هیشی بابا :razz:
دو صفحه قبل که تعریف کردم چه خبر طرفدار نداشت!:(
آها آره من خوندم چیکار کردی. یعنی از منتفیه داروسازی واسه تو؟ کارشو دوس نداشتی؟
 

مي مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان با اجازتون من برم.
خوشحال شدم خوندمتون
:surprised:
به همه دوستان دیگر که نخوندمشون درود ویژه می مو رو برسانید.
تا درودی دیگر بدرود
 

sevda66

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
داری چیزی میخوری یا غذا درست میکنی؟
یا داری دعا میکنی همزمان نیدونم!:D
آفرین باهوشیااااا دارم واسه مهمونامون عصرونه پنکیک میدرستم
قدرت کار همزمانو میبینی ؟
سلاااااام

مرسی گل دختر.azmoon.org نوشته همش به زودی!
قربونه دستش .هستیم تا صبح دولتمان بدمد.

به قول خودم خوش که نه اما.......میگذره
ای بابا.این که وصف حال هممونه برادر من.
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهے دلمـ از ـهر چه آدمـ است مے گیرد...!

گاهے دلمـ دو کلمه حرف مهربانانه مےخواهد...!

نه به شکل ِ دوستت دارم و یا نه بــ ِ شکل ِ بے تو مے میرمـــ...!

ساده شاید ، مثل دلتنگ نباش... فردا روز دیگر ے ست !
 

viva shz

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام خانون سودا.شما دیگه میرین دانشگاه یا جزو جماعت کنکوریها هستین؟:)
 
بالا