نظریه ی کیفیت اسلامی ...

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام مهندس ممنون میدونی حداقل من خبر دارم از این اوضاع چون وقتی یک فرهنگ غلط در جامع شکل پیدا میکنه در تمام ابعاد اون جامع رخنه میکنه و در تمام ابعاد جامع مشخص و بارز هست اگر من الان فقط به فکر پول دراوردن باشم فرقی نمیکنه کجا باشم و در چه حالتی باشم .من دوست دارم در سازمانم کلاه سر بقی بزارم - من در فروش ماشین کلاه سر بقی گذاشتم - من در صف نانوایی کلاه سر بقی گذاشتم و هزار جای دیگه همون ضرب المثل قدیمی که میگه تخم مرغ دزد شتر دوزد هم میشه این یعنی اگر من یک فرهنگ غلط رو انجام دادم در بقی کارها هم این فرهنگ رو انجام میدم . درباره اینکه فرمودی که از دانشگاه میاین بیرون و از اون انرژی روحانیت استفاده میکنی برای ... اصلا یکی از اهداف ما برای این تحقیقات اصلاح رفتاری مردم هست درست بزرگتر از گلیم مون پا مونو دراز کردم اینو به خودم میگم ولی حرفی هست که باید بزنم اگر نزنم منم میشم یکی مثل بقی که دیدن و ساکت موندن حالا اگر ما یک فرهنگ درست رو درجامع شکل بدیم میدونید چقدر از مشکلات دیگه پیش نمیاد قانون پارتو رو یادتونه 20 از مشکلات بزرگ از 80 درصد مشکلات کوچک نشعت میگیرن . حرف منو بیشتر دهه 60 و50 میفهمند مخصوصا 60 ها چون واقعا از نظر امکانات در %10 قرار داشتیم و چقدر از سال 78 به بعد این فرهنگ دزدی و پارتی بازی جاافتاد به طوری که الان پارتی بازی جزء از قانون شده دیگه مشکلات جامع رو خودتون از من بهتر میدونید ریشه این مشکلات نگرش غلطه ولی دیگه کم کم وقتش که این نگرش پایان پیدا کنه (مهندسین چون از دل مردم بیرون میان همیشه و همه جا با مردم هستند و خواهند ماند وامید دارم که فقط مهندسین به فکر مردم نباشن ) باتشکر از مهندس وطن پرست و M.R119 وتمام مهندسین عزیز

سلام خدمت دوستان

یه مدتی نبودم دو تا بحث به نظرم جالب بود یکی طراحی سازمان و دیگری همین تایپیک بالا، در مورد طراحی سازمان تجربه خوبی دارم ولی خب بحث دوم چون داغ دل منم هست در موردش توضیحاتی میدم ، ما چه بخوایم و چه نخوایم برای انگیزه های مالی کار مکنیم و هیچ عیبی هم نداره هر کسی در قبال خدمتی که ارائه میده انتظار منفعت داشته باشه ، دوستانی که تجربه کاری دارن حتما لمس کردن وقتی وارد بازار کار میشی با ایده های نو و انگیزه بالا اولش تمام وقت وانرژیتو صرف کارت میکنی شما یک آدم ایده آل گرا هستی که تازه از دانشگاه اومدی و به قولی میخوای همه چیزو عوض کنی ولی بعد از مدتی متوجه میشی که نه افکارت برای سیستم جاری مملکت اصلا مناسب نیست اینجور افکار میبایست در سیستمی جاری باشه که طالب و خواهان طرز فکر تو باشن وقتی بعد از مدتی میبینی که منافع مالی هیچ ربطی به کیفیت کارت نداره بلکه قوانین خاص خودشو داره که فقط تو جهان سوم این قوانین تعریف شدس انگیزه ای برات نمیمونه وقتی میبینی تلاش تو نردبانی شده برای ترقی افرادی که نه دانشی دارن و نه فعالیتی میکنن بلکه فقط با سیاسی کاری به دنبال موقعیت هستن و از زحمت تو پله درست کردن برای ترقی بعد از یه مدت به خودت میگی چرا باید کاسه داغ تر از آش باشی شاید و چرا پل بشی برای چنین افرادی،شاید خیلی از کسانی که این مطالب رو بخونن به من خرده بگیرن و بگن وجدان کاری ، عشق به کار و.. کجاست ولی واقعیت چیز دیگری خواهد بود وقتی از فضای دانشگاه میای بیرون اون مدینه فاضله ای که فکر میکنیم باید ساخته بشه وقتی با چنین جریان هایی مواجه میشه دور از دسترس به نظر میاد، و در این پروسه به جایی میرسی که به خودت میگی باید به اندازه پولی که بهت میدن کار کنی و این اتفاق خواهد افتاد وقتی فساد حاکم بر سیستم رو لمس کنی ، در جایی که تو میتونی فقط با قوانین جهان سومی به پیشرفت برسی دیگه چه نیازی هست به کار علمی کردن متاسفانه اصلاح این وضع به یک همت جمعی نیاز داره من همیشه به خودم میگم شاید روزی که هدایت سیستم به دست دهه شصت و هفتادیا بیفته بشه انتظار داشت از این وضع خارج بشیم البته اگر نسل ما آلوده نشه


اول بگم خوشحالم که بحث داره جدی تر میشه...منم از دوستانی که نظر میدن و فعالیت دارن ممنونم.
در مورد این بحثه پارتی بازی و ...منم کاملا با نظرات گفته شده موافقم. فک کنم همه میدونیم شرایط به چه شکلی هستش(تا دلتون بخواد نمونه و مثال عینی وجود داره!)
اما راه حلش چیه؟؟افرادی مثه من واسه رفع این مشکلات چه کاری میتونن انجام بدن؟بالاخره یه کاری بایدکرد

یه حرفی هست که نمیتونم نگم:فرض کنیم اگه به خود من یا شما پیشنهاد کار توی یه شرکت بزرگ با حقوق و مزایای عالی داده بشه و در مقابل کارکم و ساده ای که به عهده مون گذاشته میشه حقوق بالایی و خیلی بیشتر از حق واقعیمون بهمون پیشنهاد بشه(صرفا به دلیل آشناییت یا مثلا پارتی داشتن).چند درصد واقعا حاضریم این پیشنهاد رو رد کنیم و به وجدانمون گوش کنیم؟ ...
به نظرم تا وقتی افراد به این جمع بندی نرسیده باشن (که پولی حلال هست که براش کار واقعی انجام داده باشیم )نمیشه انتظار زیادی از شرایط کلی جامعه داشت
 
آخرین ویرایش:

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
راستشو بخوای من از این خانواده ها میشناسم که با این شرایط زندگی کردن ولی نمیشه گفت میدونید راستشو بخواین از چند سال پیش بدون رودرواسی بگم یک فرهنگی توی ایران جا افتاد به نام فرهنگ دزدی فرهنگ حق و حقوق مردم را ضایع کردن نمونش من همین الان که دارم این تاپیک مینویسم تمام در و پنجره ها رو قفل کردم توی این هوای گرم بخاطر اینکه یک جلسه مذهبی از 2 ماه پیش هر شب پنج شنبه جلسه شونو برگزار میکنند اون هم با صدای زیاد تا به حال 2 بار به پلیس زنگ زد شده اما هیچ جوابی گرفته نشده اگر این حق عموم رو ضایع کردن نیست پس چی .از قدیم ها همیشه به من میگفتن می بخور منبر بسوزان مردم ازاری نکن و راه حل این مسئله فقط باید فرهنگ رو عوض کرد جو را عوض کرد فقط همین. اصلا این فرهنگ اینطوری پیش رفت که چند نفر حق رو نا حق کردن اون هم در زمانی که همه مردم به هم اعتماد داشتند بعد مردم کم کم متوجه شدند که بقی مردم دارند از هم دیگر سو استفاده میکنند این فرهنگ غلط دقیقا مثل یک سیب خراب عمل کرد مثل یک ویروس عمل کرد و همه گرفتارش شدند به جز بعضی ها که فکر کنم دلیل گرفتار نشدند شون قلب پاکی بود که داشتند نمیدونم شاید هم عواملی دیگه ای داشته
 

mohsen_522

عضو جدید
اول بگم خوشحالم که بحث داره جدی تر میشه...منم از دوستانی که نظر میدن و فعالیت دارن ممنونم.
در مورد این بحثه پارتی بازی و ...منم کاملا با نظرات گفته شده موافقم. فک کنم همه میدونیم شرایط به چه شکلی هستش(تا دلتون بخواد نمونه و مثال عینی وجود داره!)
اما راه حلش چیه؟؟افرادی مثه من واسه رفع این مشکلات چه کاری میتونن انجام بدن؟بالاخره یه کاری بایدکرد

یه حرفی هست که نمیتونم نگم:فرض کنیم اگه به خود من یا شما پیشنهاد کار توی یه شرکت بزرگ با حقوق و مزایای عالی داده بشه و در مقابل کارکم و ساده ای که به عهده مون گذاشته میشه حقوق بالایی و خیلی بیشتر از حق واقعیمون بهمون پیشنهاد بشه(صرفا به دلیل آشناییت یا مثلا پارتی داشتن).چند درصد واقعا حاضریم این پیشنهاد رو رد کنیم و به وجدانمون گوش کنیم؟ ...
به نظرم تا وقتی افراد به این جمع بندی نرسیده باشن (که پولی حلال هست که براش کار واقعی انجام داده باشیم )نمیشه انتظار زیادی از شرایط کلی جامعه داشت
با احترام به همه دوستان من فک میکنم شکل گیری چنین فرهنگی علاوه بر خصوصیات فردی لازمش یک سیستم اداری اجتماعی مطلوبه! من به این موضوع که سیستم حرف اول و آخر رو تو جامعه میزنه معتقدم و فک میکنم هر حسن یا عیبی توی جامعه وجود داره از سیستم ناشی میشه . وقتی همه چی سر جای خودش باشه (در ایده آل ترین حالت) کسی به خودش اجازه نمیده جایگاهی رو اشغال کنه که مال کس دیگست.یا پولی رو بگیره که بیش از کاریه که انجام میده .این توی جو سیستمی قرار گرفتن خیلی تاثیر گذاره. چون توی سیستم ایده آل کار ارزشه نه پول! من یه جا خوندم که توی شرکتی مثل تویوتا (درست نوشتم؟) کارگر ذهنیتش اینه که من باید خوب کار کنم تا شرکت پیشرفت بکنه!یعنی اونجا کار خوب ارزشه . اما متاسفانه تو کشور ما همه غرق در این سیستم های غلط کاری شدیم.مثال میزنم :قدیما که خیلی از جوونا میرفتن ژاپن یادتونه! وقتی برمیگشتن چقد عوض شده بودن! مثلا من یکی رو میشناختم برگشته بود ایران عمرا اگه حتی یه پوست تخمه رو زمین میریخت! اما بعد 2-3 سال چون از جو دور شده بود دوباره ایرانیزه شد! البته قصدم این نیست خدای نکرده به فرهنگ خودمون توهین بشه بحثم اینه که حرف اول و آخر رو سیستم میزنه.
شاید به همین دلیله که تا قبل از ظهور امام زمان برپایی حکومتی که تماما عادل باشه ممکن نیست چون باید ملزومات سیستم برقرار باشه

راستشو بخوای من از این خانواده ها میشناسم که با این شرایط زندگی کردن ولی نمیشه گفت میدونید راستشو بخواین از چند سال پیش بدون رودرواسی بگم یک فرهنگی توی ایران جا افتاد به نام فرهنگ دزدی فرهنگ حق و حقوق مردم را ضایع کردن نمونش من همین الان که دارم این تاپیک مینویسم تمام در و پنجره ها رو قفل کردم توی این هوای گرم بخاطر اینکه یک جلسه مذهبی از 2 ماه پیش هر شب پنج شنبه جلسه شونو برگزار میکنند اون هم با صدای زیاد تا به حال 2 بار به پلیس زنگ زد شده اما هیچ جوابی گرفته نشده اگر این حق عموم رو ضایع کردن نیست پس چی .از قدیم ها همیشه به من میگفتن می بخور منبر بسوزان مردم ازاری نکن و راه حل این مسئله فقط باید فرهنگ رو عوض کرد جو را عوض کرد فقط همین. اصلا این فرهنگ اینطوری پیش رفت که چند نفر حق رو نا حق کردن اون هم در زمانی که همه مردم به هم اعتماد داشتند بعد مردم کم کم متوجه شدند که بقی مردم دارند از هم دیگر سو استفاده میکنند این فرهنگ غلط دقیقا مثل یک سیب خراب عمل کرد مثل یک ویروس عمل کرد و همه گرفتارش شدند به جز بعضی ها که فکر کنم دلیل گرفتار نشدند شون قلب پاکی بود که داشتند نمیدونم شاید هم عواملی دیگه ای داشته
اره حمید جان دقیقا همینطوره! من اول فک میکردم فقط خودم اینطوری فک میکنم اما بعدا فهمیدم که بقیه هم متوجه این تغییرات شدن. من احساس میکنم جامعه ما شدیدا عصبیه.توی این دو سه سال اخیرم اینطور شده .از دیدگاه منم خیلی ارتباطی به مسائل اقتصادی و تحریم و اینا نداره. فک میکنم این عادت حق خوری هم از همین عصبیت ناشی میشه.شاید یه دلیلش این باشه که زمان انقلاب پدران ما ایده آل های خیلی بزرگی در سر داشتن مثل هر انقلاب دیگه ای. ولی خب طبیعیه که بسیاری از این ایده آل ها به دلیل ایده آل بودنشون انجام نشده و شاید دلیل اینکه جامعه اینجوری شده دست نیافتن به همون ایده آل های بسیار سخته ....البته نمیدونم دیدگاهم تا چقدر صحیحه
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
همه توی این مشکل سهیم هستیم امام علی (ع) می فرمایند :اولین کاری که باید انجام بده خودش شناسی و خدایش هم خیلی سخته قبول دارم ولی اگر کسی خودشو بشناسه اینقدر سطح فکری و عملی بالای پیدا میکنه که به خودش اجازه یکسری از کارها رو نمیده .امار طلاق از یک دوره ای به شدت رواج پیدا کرد علتشو من توی جا افتادن غلط یک موضوع دونستم . از یک دوره زن ازادی عجیبی پیدا کرد یعنی دوران کمیته که خودم به شخصا یادم میاد ما از اوردن یک دستگاه نوار ویدو میترسیدیم تا چه برسه به ... اکثر زن ها کتک خوردن براشون یک مسئله پیش پا افتاده بود بعد فکر کنید یک دفعه تمام نگرش عوض شد چند نفر طلاق گرفتن کار پیدا کردن به ازادی رسیدن همین موضوع باعث گسترش کلمه طلای مهرم حلال جونم ازاد شد(البته اینها حق اساسی زن بوده و هست ) بعد از این همه فرهنگ سازی تازه تونستند یکذره از بار سنگین طلاق کم کنند ولی همه طلاق ها هم این نبود بعضی ها واقعا اذیت میشودند .من همین چند وقت پیش توی صف عابر بانک ناخواسته متوجه موضوعی شدم . زنه با دوستش داشت صحبت میکرد میگفت من 22 ام طلاق و میگیرم تو برنامه سفر کیش و برای 9 ام بریز تا با خالم بیام بعد دوستش پرسید خالت چرا گفت خالم هم یک ماه پیش طلاق گرفته . به قول بچه مشهدی ها فکوم افتاد اصلا هنگ کردم :biggrin:گفتم تورو قران نگاه کن زندگی واقع شده بچه بازی
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
با عرض سلام مجدد یکسری حدیث که مربوط به بحث دیشب مون بود رو میخوام بارگذاری کنم . البته توجیه اقتصادی زیاد ندارن و بیشتر اخلاقی اجتماعی هستند حدیث1- امام علی (ع) می فرمایند:خود پسندی مانع فزونی است 2- ترک گناه اسان تر از در خواست توبه است 3- بسا لقمه گلوگیری که لمقه های فراوانی رو محروم میکند.4-مردم دشمن چیز های هستند که نمیدانند. برای حدیث 1- به نظر من خود بینی و خود پسندی و حق دیگران را نادیده گرفتن رو مانع فزونی یا زیاد شدن می داند و فکر کنم زیاد شدن به صفات خوب اشاره داشته باشد 2- جمله معروف پیشگیری بهتر از درمان هست رو فکر کنم از روی این ایه کپی کردن 3- بیشتر تاکید بر عوارض یک حق را نا حق کردن داره همین طوری که میدنید این چند ساله عوارض زیادی رو ایران متحمل شد یک اختلاس ساده موجب از هم پاشیده شدن خانواده میشود اصلا من دیشب 20 /30 رو که نگاه میکردم توی یکی از گزارش ها از یک خانومی پرسیدن علت طلاق چی بوده گفت علت طلاق مزاحم تلفنی بوده :w19:4- و در پایان تاکید حدیث دقیقا حدیث شماره 3 رو دوباره تاکید میکنه ما موقعی که یک کاری بدی رو انجام میدیم مطمعنا با اعمال خوب مقابله و دشمنی میکنیم مثلا فرهنگ اختلاس کردن رو راه انداختیم با فرهنگ درست کاری مخالفت کردیم و دشمنی ورزیدیم و شاید کسی هم متوجه این موضوع نشه
با تشکر
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
3- بسا لقمه گلوگیری که لمقه های فراوانی رو محروم میکند.4-مردم دشمن چیز های هستند که نمیدانند.


فک کنم حدیث شماره 3به بحث ما مرتبط باشه...شاید اون بنده خدایی هم که اختلاس کرده اگه این کارو نمیکرد خیلی موقعیت های ارزشمندتر و بهتر براش بوجود میومد،ولی این پول حروم مثه اون لقمه گلوگیر شده...

احادیث قشنگ و مفیدی بود...ممنون
 

mohsen_522

عضو جدید
با عرض سلام مجدد یکسری حدیث که مربوط به بحث دیشب مون بود رو میخوام بارگذاری کنم . البته توجیه اقتصادی زیاد ندارن و بیشتر اخلاقی اجتماعی هستند حدیث1- امام علی (ع) می فرمایند:خود پسندی مانع فزونی است 2- ترک گناه اسان تر از در خواست توبه است 3- بسا لقمه گلوگیری که لمقه های فراوانی رو محروم میکند.4-مردم دشمن چیز های هستند که نمیدانند. برای حدیث 1- به نظر من خود بینی و خود پسندی و حق دیگران را نادیده گرفتن رو مانع فزونی یا زیاد شدن می داند و فکر کنم زیاد شدن به صفات خوب اشاره داشته باشد 2- جمله معروف پیشگیری بهتر از درمان هست رو فکر کنم از روی این ایه کپی کردن 3- بیشتر تاکید بر عوارض یک حق را نا حق کردن داره همین طوری که میدنید این چند ساله عوارض زیادی رو ایران متحمل شد یک اختلاس ساده موجب از هم پاشیده شدن خانواده میشود اصلا من دیشب 20 /30 رو که نگاه میکردم توی یکی از گزارش ها از یک خانومی پرسیدن علت طلاق چی بوده گفت علت طلاق مزاحم تلفنی بوده :w19:4- و در پایان تاکید حدیث دقیقا حدیث شماره 3 رو دوباره تاکید میکنه ما موقعی که یک کاری بدی رو انجام میدیم مطمعنا با اعمال خوب مقابله و دشمنی میکنیم مثلا فرهنگ اختلاس کردن رو راه انداختیم با فرهنگ درست کاری مخالفت کردیم و دشمنی ورزیدیم و شاید کسی هم متوجه این موضوع نشه
با تشکر
...یاد حرف شهرام جزایری افتادم که یه جا گفته بودم پولدار شدن تو ایران خیلی سادست! بازم ضعف سیستمی! ممنون بابت احادیث
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
سلام و عرض خسته نباشید به همه مهندسین عزیز نماز روزتون قبول باشه حدیث امشب خیلی برام جالب بود یعنی هر حدیث برام یک تازگی خاصی داره .
امام علی (ع) می فرمایند :
ان کس که از افکار و آراء گوناگون استقبال کند صحیح را از خطا خوب می شناسد .(بچه ها این جمله مال 1380 سال پیش هست .واقعا نمیدونم حیف امام علی (ع)که در کوفه بود )
همانطور که مشخص است طبقه بندی این حدیث در موضوعات مشارکت و اطلاعات اسلامی دسته بندی می شود من اولین چیزی که به ذهنم رسید وقتی این حدیث رو دیدم به یاد طوفان فکری افتادم اگر ایران خیلی دیر دیر 380 سال پیش این موضوع رو از احادیث کشف میکرد الان به جای اسامی غربی ها برای اکتشاف راههای مشارکتی اسم ایرانی ها ثبت می شود حالا هزار سال پیشه اش پیش کش
دلیل این گفته که صحیح از خطا خوب شناخته می شود به نظر من این است که: وقتی ما یک طوفان فکری راه اندازی میکنیم افکار و پیشنهاد های زیادی به صورت شفاهی یا کتبی گفته و نوشته می شود و اتقاد ها و مخالفت ها ودلایل انها سریعا خودشان را نشان میدهد .و مدیر راه اندازه طوفان فکری با اندکی فکر کردن به سادگی به ایده های خوب و بد میرسدو حتی شکست در طوفان فکری تجربه کاری بسیار مفیدی برای مدیر می شود .فقط من هنوز توی این فکرم که چطوری امام علی در 1380 یا 1390 سال پیش همچنین سخنی گفتند واقعا که شایسته است لقب امیرالمومنین برای ایشان
 

sed ali

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
راستش من تا حالا مطالعاتی تو این زمینه نداشتم ولی با این حرف که جامعه ما شرایط غیرمتمرکز رو نداره خیلی موافق نیستم .به نظرم علت اینکه کارها تو جامعه ما مشارکتی نیست بیشتر به ساختار سازمان ها برمیگرده تا خود کارکنان. مشخصه که توی سازمان های ما (از هر نوعی) بروکراسی در نهایت خودش اجرا میشه. خب نتیجه این بروکراسی میشه همین شرایطی که سازمان از لحاظ خلاقیت و رشد در سطح خیلی پایینیه. مثلا ببین توی شرکتی مثل گوگل همه ی اعضا تو رشد شرکت نقش دارن. فقط مدیران نیستن که به فکر رشد سازمان هستن بلکه تک تک اعضا دغدغشون رشد سازمانه! این هم نه صرفا به دلیل تفاوت فرهنگی ما و اونها بلکه به دلیل آموزه های صحیح و استفاده از اهرم های صحیح برای تحریک این حس تو کارمنداس که سازمان متعلق به اونهاست. مثلا از یه جایی به بعد مدیرای گوگل درآمدشون از گوگل رو به صورت نمادین 1 دلار در ماه گذاشتن و تمام درآمدشون رو از سود سهام شرکت بدست میارن.بقیه کارکنان هم درآمدشون نسبت به شفل های هم سطح خیلی معمولیه اما درآمد اصلیشون از حق سهمشون توی شرکت گوگله! اینو با سازمان های ما مقایسه کنید که به هر کارمند وظیفه ای محول میشه و حقوقی بابت وظیفه بهش پرداخت میشه . نکته جالب اینجاست که شخص چه متوسط باشه چه عالی حقوقش سر جاشه! پس طبیعیه که دغدش رشد سازمان نباشه چون ابزارهای تنبیهی و تشویقی اینجا به کار برده نشده. البته همیه اینها فقط از بعد مادی بود .این شرکت ها رو بعدهای دیگه از جمله اخلاقی حسابی کار میکنن.بنابراین به نظر من این رشد باید از ابتدا در ساختار سازمان در نظر گرفته بشه .

دیر شد ولی میخوام این بحث خوب باز بشه !
به نظر من در کشور ما همیشه سازمانهای متمرکز می تونن به ظاهر موفق باشن ! یعنی ما نگاه میکنیم به مدیریت یک نفر ! میگیم این آقا وارده کاره !
این بلده !
این فرد هم شب و روز در حال تلاش هست ! و داره به همه چیز رسیدگی میکنه ! به همه جا سرکشی میکنه !
مشکل کجاست ؟ تو همچین سازمانهایی رشد سازمان فقط محدود به توانایی مدیر اونجا میشه !
نه به اندازه توان همه ی مدیران و معاونان و کارکنان !
ما تو کشورمون همیجوری هستیم ! یک مثلا خیلی قوی میارم !
دولت که یک دستگاه اجرایی تو کشور هست!
دقیقا مدیریت دولت به همین سمت هست ! هیچ کس هم نمی تونه بگه نه این فرد اینجوری میخواد نه !! چون فرهنگ کار دستجمعی بین ما درست تبیین نشده و دولت هم از همین مردم و دانش همین مردم شکل گرفته واسه همین ، به این صورت عمل میکنه !
این رو هم بگم شاید بگید فلان دستگاه اصلا اینطور نیست !
یک نکته ای رو دقت کنید ! گاهی مدیران همه چی رو ول میکنند میگن ما سازمان رو آزاد گذاشتیم !! چون اون ساختار اصلی که کار گروهی رو سامان میده تبیین نشده هیچ تاثیری نداره !
به نظر من در این شرایط چون ارتباط هم کم شده و مدیر که عامل ارتباط در ساختار گذشته بود نیست کلا هرکس دنبال کار خودش هست و سازمان به تعالی نمی رسه!
یک نمونه به نظر من ورزشگاه نقش جهان اصفهان هستش !!

سلام خدمت دوستان

یه مدتی نبودم دو تا بحث به نظرم جالب بود یکی طراحی سازمان و دیگری همین تایپیک بالا، در مورد طراحی سازمان تجربه خوبی دارم ولی خب بحث دوم چون داغ دل منم هست در موردش توضیحاتی میدم ، ما چه بخوایم و چه نخوایم برای انگیزه های مالی کار مکنیم و هیچ عیبی هم نداره هر کسی در قبال خدمتی که ارائه میده انتظار منفعت داشته باشه ، دوستانی که تجربه کاری دارن حتما لمس کردن وقتی وارد بازار کار میشی با ایده های نو و انگیزه بالا اولش تمام وقت وانرژیتو صرف کارت میکنی شما یک آدم ایده آل گرا هستی که تازه از دانشگاه اومدی و به قولی میخوای همه چیزو عوض کنی ولی بعد از مدتی متوجه میشی که نه افکارت برای سیستم جاری مملکت اصلا مناسب نیست اینجور افکار میبایست در سیستمی جاری باشه که طالب و خواهان طرز فکر تو باشن وقتی بعد از مدتی میبینی که منافع مالی هیچ ربطی به کیفیت کارت نداره بلکه قوانین خاص خودشو داره که فقط تو جهان سوم این قوانین تعریف شدس انگیزه ای برات نمیمونه وقتی میبینی تلاش تو نردبانی شده برای ترقی افرادی که نه دانشی دارن و نه فعالیتی میکنن بلکه فقط با سیاسی کاری به دنبال موقعیت هستن و از زحمت تو پله درست کردن برای ترقی بعد از یه مدت به خودت میگی چرا باید کاسه داغ تر از آش باشی شاید و چرا پل بشی برای چنین افرادی،شاید خیلی از کسانی که این مطالب رو بخونن به من خرده بگیرن و بگن وجدان کاری ، عشق به کار و.. کجاست ولی واقعیت چیز دیگری خواهد بود وقتی از فضای دانشگاه میای بیرون اون مدینه فاضله ای که فکر میکنیم باید ساخته بشه وقتی با چنین جریان هایی مواجه میشه دور از دسترس به نظر میاد، و در این پروسه به جایی میرسی که به خودت میگی باید به اندازه پولی که بهت میدن کار کنی و این اتفاق خواهد افتاد وقتی فساد حاکم بر سیستم رو لمس کنی ، در جایی که تو میتونی فقط با قوانین جهان سومی به پیشرفت برسی دیگه چه نیازی هست به کار علمی کردن متاسفانه اصلاح این وضع به یک همت جمعی نیاز داره من همیشه به خودم میگم شاید روزی که هدایت سیستم به دست دهه شصت و هفتادیا بیفته بشه انتظار داشت از این وضع خارج بشیم البته اگر نسل ما آلوده نشه

باهات کاملا موافقم !
شاید اگر من هم باشم هرچقدر هم انرژی داشته باشم وقتی ببینم نمیشه رشد کرد ! ول کنم برم کنار !
اما همیشه ما نمونه هایی داشتیم که تونستن همه چی رو تغییر بدن !
مثلا شهید چمران در لبنان ! اول اومد چی کار کرد ؟ اون هم تو جنوب لبنان که از فقر فرهنگی اول رنج می بردن !!
یا مثلا امام خمینی که از سال 42 شروع کرد تا تونست 57 اون چیزی که مد نظرش بود رو به سرانجام برسونه و حکومت تشکیل بده !
نمیگم تو سازمان هم راحت هست !نه ! چون خودم بودم و نمونه هاشو دیدم ! واقعا من خودم هم مثل شما میشدم ! میگفتم ولش کن ! واسه این مدیر کار کنم که مشخص نیست دیپلم داره یا نه !
واسه اینکه 5 ماه به کارکنانش حقوق داده یا نه !!
ولی اگر ادم بخواد میتونه همون سازمان رو زنده کنه ! ولی یه اراده فولادی میخواد و باید تئوری بسیار قوی داشت !
 

sed ali

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
راستش من تا حالا مطالعاتی تو این زمینه نداشتم ولی با این حرف که جامعه ما شرایط غیرمتمرکز رو نداره خیلی موافق نیستم .به نظرم علت اینکه کارها تو جامعه ما مشارکتی نیست بیشتر به ساختار سازمان ها برمیگرده تا خود کارکنان. مشخصه که توی سازمان های ما (از هر نوعی) بروکراسی در نهایت خودش اجرا میشه. خب نتیجه این بروکراسی میشه همین شرایطی که سازمان از لحاظ خلاقیت و رشد در سطح خیلی پایینیه. مثلا ببین توی شرکتی مثل گوگل همه ی اعضا تو رشد شرکت نقش دارن. فقط مدیران نیستن که به فکر رشد سازمان هستن بلکه تک تک اعضا دغدغشون رشد سازمانه! این هم نه صرفا به دلیل تفاوت فرهنگی ما و اونها بلکه به دلیل آموزه های صحیح و استفاده از اهرم های صحیح برای تحریک این حس تو کارمنداس که سازمان متعلق به اونهاست. مثلا از یه جایی به بعد مدیرای گوگل درآمدشون از گوگل رو به صورت نمادین 1 دلار در ماه گذاشتن و تمام درآمدشون رو از سود سهام شرکت بدست میارن.بقیه کارکنان هم درآمدشون نسبت به شفل های هم سطح خیلی معمولیه اما درآمد اصلیشون از حق سهمشون توی شرکت گوگله! اینو با سازمان های ما مقایسه کنید که به هر کارمند وظیفه ای محول میشه و حقوقی بابت وظیفه بهش پرداخت میشه . نکته جالب اینجاست که شخص چه متوسط باشه چه عالی حقوقش سر جاشه! پس طبیعیه که دغدش رشد سازمان نباشه چون ابزارهای تنبیهی و تشویقی اینجا به کار برده نشده. البته همیه اینها فقط از بعد مادی بود .این شرکت ها رو بعدهای دیگه از جمله اخلاقی حسابی کار میکنن.بنابراین به نظر من این رشد باید از ابتدا در ساختار سازمان در نظر گرفته بشه .


من هم با این حرف که خیلی نمیشه توی جامعه امروز رازدار بود موافقم(منظورم جامعه صنعتیه البته نه در مورد همه ی صنایع ). همین جنبشopen source (کد باز یا منبع باز) بهترین مصداق این بحثه. سال ها شرکت هایی مثل نوکیا و مایکروسافت از نقش مشارکتی مصرف کننده توی رشد محصولاتشون غافل بودن . به همین دلیل کسی نمیتونست به منابع نرم افزاری اونها دسترسی داشته باشه و توی یه همچین دنیایی همه چیز پولی بود .اما جنبش کد باز یا منبع باز منابع رو در اختیار همه میزاره و جالبه که شرکت هایی که از این روش استفاده کردن (مثل گوگل تو سیستم عامل اندروید) با سرعت بسیار زیادی در حال پیشرفت هستن و این دقیقا به همون دلیل مشارکت افراد مصرف کننده است. البته این مشارکت و رازدار نبودن در همه جا مصداق نیست. خیلی از شرکت ها هستن که مذیتشون اینه که چیزی میدونن که باقی شرکت ها نمیدونن. و خب طبیعیه که تو این شرایط رازداری اصل اوله

اول بگم خوشحالم که بحث داره جدی تر میشه...منم از دوستانی که نظر میدن و فعالیت دارن ممنونم.
در مورد این بحثه پارتی بازی و ...منم کاملا با نظرات گفته شده موافقم. فک کنم همه میدونیم شرایط به چه شکلی هستش(تا دلتون بخواد نمونه و مثال عینی وجود داره!)
اما راه حلش چیه؟؟افرادی مثه من واسه رفع این مشکلات چه کاری میتونن انجام بدن؟بالاخره یه کاری بایدکرد

یه حرفی هست که نمیتونم نگم:فرض کنیم اگه به خود من یا شما پیشنهاد کار توی یه شرکت بزرگ با حقوق و مزایای عالی داده بشه و در مقابل کارکم و ساده ای که به عهده مون گذاشته میشه حقوق بالایی و خیلی بیشتر از حق واقعیمون بهمون پیشنهاد بشه(صرفا به دلیل آشناییت یا مثلا پارتی داشتن).چند درصد واقعا حاضریم این پیشنهاد رو رد کنیم و به وجدانمون گوش کنیم؟ ...
به نظرم تا وقتی افراد به این جمع بندی نرسیده باشن (که پولی حلال هست که براش کار واقعی انجام داده باشیم )نمیشه انتظار زیادی از شرایط کلی جامعه داشت

میدونی چرا داره اینقدر پارتی برامون عادی میشه
چون ما همیشه دنبالشیم ! چون دوست نداریم که همیشه حق بهمون برسه !
من همش دنبال در رفتن هستم !
از تو دانشگاه بگیریم تا سر کار !
میگم بریم ، همش میخوایم بریم ! یه بار باشیم کار رو انجام بدیم !!
من متاسفام برای عده ای که حق خوردن رو زرنگی میدونن ! به بچه هاشون هم یاد میدن !
ما تا وقتی خودمون جلوی پارتی رو نگیریم هیچ کاری نمیتونیم بکنیم !
باید اول از خودمون شروع کنیم ، بعد برای کاردیگران هم پارتی نشیم !
بهش بگیم این روال کار هست ! برو انجام بده !
اگر میخوایم یه سفارش ساده کنیم ، برای تمام کسایی که تو صف واستادن سفارش کنیم ! که هرگز نمی کنیم! اگر بکنیم طرف که پیشمون اومده چهارتا تو دلش به ما فحش میده که چرا کارش رو سریعتر راه ننداختیم !
خودمون میخوایم واسه همین هم سرمون میاد .
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
اره علی جان خوب گفتی منم همین نکته رو اشاره میکنم که اگر خواستیم فرهنگی رو رشد بدیم با عمل کردن و نشان دادن که مردم می فهمند حرف زدن زیاد درست نمیشه حرف زدند فقط مقدمه اون فرهنگ میشه
من توی یکی از سفرهام که از تبریز به مشهد میخواستم بیام با یک مهندس عمران که 10 سال پیش ارشد شو گفته بود صحبت میکردم ایشان میگفتند که انسان با فرهنگ امروزی مثل ادمی هست که توی رودخانه خروشان افتاده 2 تا حالت داره که خودشو به کنار اب برسونه یا باید با اب همراه بشه و خودشو همرنگ با جمعات کنه یا اینکه بر خلاف جهت اب شنا کنه حالا اگر بر خلاف جهت اب شنا کرد یا زود خسته میشه که رها میکنه خودشو یا اینقدر مقاومت میکنه که دستهایش قوی میشه و به اب و رودخانه قلبه میکنه . امام علی (ع) می فرمایند : با اعمال خوبت ادم بد و زجر بده
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
با عرض سلام قبولی طاعات و عبادات
امام علی (ع) می فرمایند: بردباری و تحمل سختی ها ابزار ریاست است . قبل از نظر دادنم یک سوال از مهندسین دارم شما تا به حال توی کتابی و یا جزوه ای دید که کسی بگه بردباری و یا صبر کردن از ابزار ریاست هست من که تا به حال نشنیدم بیشتر شنیدم که میگن ابزار مدیریت مشارکت و تصمیم گیری و... است
اگر ما بخواهیم بردباری رو تعریف کنیم میتونم بگم که بردباری یک درجه یا یک سطحی از صبر است یعنی شخص درصورت تحمل کردن یکسری از مشکلات به یک درجه ای میرسه که مشکلات فشار زیادی برای اون ندارند اما برای تحمل سختی ها نظرم این که تحمل سختی ها تامل در سختی ها رو هم به بار میاره یعنی کسی که تحمل سختی ها رو داشته با تفکر کردن به این مشکلات و تجربه کسب کردن میتونه برای خودش یک ابزار مدیریتی ایجاد کنه .دقیقا اگر بخواهم مثال بزنم انگار یک مشکل در چند سال گذشته در یک سازمان رخ میدهد مدیر بعد از یکسری از اعمال و رفتار ها این مشکل و پشت سر میزاره .اگر در زمان حل مشکلی مانند مشکل چند سال پیش رخ دهد یا شبیه به ان باشد میتواند با یک تجربه و سر نخی جدید به مشکل قالب بشه و مشکل را حل کند.
با تشکر- دوستان نظرهایتان را بگویید
 

sahar7070

عضو جدید
میدونی چرا داره اینقدر پارتی برامون عادی میشه
چون ما همیشه دنبالشیم ! چون دوست نداریم که همیشه حق بهمون برسه !
من همش دنبال در رفتن هستم !
از تو دانشگاه بگیریم تا سر کار !
میگم بریم ، همش میخوایم بریم ! یه بار باشیم کار رو انجام بدیم !!
من متاسفام برای عده ای که حق خوردن رو زرنگی میدونن ! به بچه هاشون هم یاد میدن !
ما تا وقتی خودمون جلوی پارتی رو نگیریم هیچ کاری نمیتونیم بکنیم !
باید اول از خودمون شروع کنیم ، بعد برای کاردیگران هم پارتی نشیم !
بهش بگیم این روال کار هست ! برو انجام بده !
اگر میخوایم یه سفارش ساده کنیم ، برای تمام کسایی که تو صف واستادن سفارش کنیم ! که هرگز نمی کنیم! اگر بکنیم طرف که پیشمون اومده چهارتا تو دلش به ما فحش میده که چرا کارش رو سریعتر راه ننداختیم !
خودمون میخوایم واسه همین هم سرمون میاد .
علی اقا حرفت کاملا درسته ولی خیلی ایده آله اگه ما به اونجا برسیم که دیگه هیچ مشکلی وجود نداره. ولی با این سرعتی که جامعه ما داره به سمت خلاف این پیش میره دیگه واقعا باید خدا به خیر بگذرونه.
قانون و روال اداری وقتی درسته که با فکر و منطق روی همه ی ابعادش و با توجه به شرایط جامعه چیده شده باشه وفقط بهونه ای نباشه برای یه عده که می تونن کار کسی رو راه بندازن اما نمی خوان.
الان همین قانون تو جامعه ما دو حالت داره وقتی جایی کار داشتی یا آشنا داری و بدون کوچکترین زحمتی کارت حله یا هیچ کس رو نداری و هر چی تلاش کنی آخرم به هیچی نمیرسی.
حالا اگه کارت جایی گیر بیفته و حلشم خیلی ساده باشه و کاملا هم به حقه ولی هر چی سعی کنی با همون روال و کاغذبازی و .... کارت راه نیفته در نهایت با اینکه اصلا دوست نداری و می دونی که اشتباهه و حتی از خودت بدت میاد به خاطر زندگیت مجبور بشی بگردی دنبال یه آشنا که همه چیو حل کنه . این کار رو میکنی؟
هر چند می دونم خدا هیچ وقت آدمو تنها نمیگذاره و بزرگترین پارتیه واسه ما. برا خودم که زیاد پیش اومده همه جوره هوامونو داشته ولی شما بگین در همچین شرایطی چیکار باید کرد؟
 
آخرین ویرایش:

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
علی اقا حرفت کاملا درسته ولی خیلی ایده آله اگه ما به اونجا برسیم که دیگه هیچ مشکلی وجود نداره. ولی با این سرعتی که جامعه ما داره به سمت خلاف این پیش میره دیگه واقعا باید خدا به خیر بگذرونه.
قانون و روال اداری وقتی درسته که با فکر و منطق روی همه ی ابعادش و با توجه به شرایط جامعه چیده شده باشه وفقط بهونه ای نباشه برای یه عده که می تونن کار کسی رو راه بندازن اما نمی خوان.
الان همین قانون تو جامعه ما دو حالت داره وقتی جایی کار داشتی یا آشنا داری و بدون کوچکترین زحمتی کارت حله یا هیچ کس رو نداری و هر چی تلاش کنی آخرم به هیچی نمیرسی.
حالا اگه کارت جایی گیر بیفته و حلشم خیلی ساده باشه و کاملا هم به حقه ولی هر چی سعی کنی با همون روال و کاغذبازی و .... کارت راه نیفته در نهایت با اینکه اصلا دوست نداری و می دونی که اشتباهه و حتی از خودت بدت میاد به خاطر زندگیت مجبور بشی بگردی دنبال یه آشنا که همه چیو حل کنه . این کار رو میکنی؟
هر چند می دونم خدا هیچ وقت آدمو تنها نمیگذاره و بزرگترین پارتیه واسه ما. برا خودم که زیاد پیش اومده همه جوره هوامونو داشته ولی شما بگین در همچین شرایطی چیکار باید کرد؟

راستشو اگر بخوای ما باید کاری رو انجام بدیم که چند سال پیش کسانی که پارتی بازی رو راه اندازی کردن و انجام دادن
انسان موقعی که میخواهد یک مقامی و یک سطحی رو بدست بیاره بعضی چیز هارو از دست میده مثلا من برای گرفتن فوقم 2 از زندگی کردن در کنار خانواده رو از دستت دادم ولی فوقم و گرفتم
اگر ما بخواهیم ریشه پارتی بازی و امسال این کارها رو بسوزو نیم باید این مواردی که گفتی رو از دست بدیم خدا رو چی دیدی شاید یک موقعیت بهتر رو بدست بیاریم دقیقا کسانی که پارتی بازی رو راه اندازی کردن صداقت رو از دست دادن نجابت اعتماد و بیشتر صفات خوب رو از دستت دادن ما هم باید همین کار رو انجام بدیم یک روز یک جمله زیبا خوندم خیلی جالب بود از توی سایت 8 بهشت حتما برید خیلی خوبه
وقتی بچه رو بالا میندازی که با اون بازی کنی میدونی چرا میخنده (چون اعتماد داره و میدونه که کسی هست که اونو بگیره شاید ما هم باید مثل بچه باشیم و دستوراتی که خدا داده رو انجام بدیم .)
 
آخرین ویرایش:

sahar7070

عضو جدید
راستشو اگر بخوای ما باید کاری رو انجام بدیم که چند سال پیش کسانی که پارتی بازی رو راه اندازی کردن و انجام دادن
انسان موقعی که میخواهد یک مقامی و یک سطحی رو بدست بیاره بعضی چیز هارو از دست میده مثلا من برای گرفتن فوقم 2 از زندگی کردن در کنار خانواده رو از دستت دادم ولی فوقم و گرفتم
اگر ما بخواهیم ریشه پارتی بازی و امسال این کارها رو بسوزو نیم باید این مواردی که گفتی رو از دست بدیم خدا رو چی دیدی شاید یک موقعیت بهتر رو بدست بیاریم دقیقا کسانی که پارتی بازی رو راه اندازی کردن صداقت رو از دست دادن نجابت اعتماد و بیشتر صفات خوب رو از دستت دادن ما هم باید همین کار رو انجام بدیم یک روز یک جمله زیبا خوندم خیلی جالب بود از توی سایت 8 بهشت حتما برید خیلی خوبه
وقتی بچه رو بالا میندازی که با اون بازی کنی میدونی چرا میخنده (چون اعتماد داره و میدونه که کسی هست که اونو بگیره شاید ما هم باید مثل بچه باشیم و دستوراتی که داده رو انجام بدیم .)
ممنون از نظراتتون . جمله آخره هم واقعا قشنگ بود.
حرفاتون واقعا درسته قبول دارم . نه اهل شعار دادن هستم نه اهل لجبازی . خودمم تا حالا همیشه سعی کردم اینطوری زندگی کنم یکی از عوامل اصلیشم خونوادم بودن که از بچگی بهم یاد دادن که اینطوری باشم وخودشونم همیشه زحمت کشیدن تا پول حلال به دست بیارن نه با حق خوری و پارتی بازیو......
ولی الان اینقدر چیزای عجیب غریب تو جامعه می بینم که دچار دوگانگی که هیچ ، صدگانگی شدم. وقتبی بهش فکر می کنم اول واقعا نمیدونم منم اگه یه روز به یه جایی برسم میشم مثل کسایی که الان تو اون جایگاهها هستن و دیگه هیچ قیدو بندی ندارن و راحت هر کاری می کنن؟ ولی گاهی باخودم میگم نه منی که الان این چیزا برام کلی دغدغه ست و میخوام قانون برا همه مساوی باشه هیچ وقت همچین آدمی نمیشم
شما درست میگی اگه آدم واقعا به خدا ایمان داشته باشه و فقط به اون تکیه کنه باید از یه سری چیزای مادی بگذره تا بتونه هم خودش رشد کنه هم شاید اثری رو جامعش داشته باشه
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
ممنون از نظراتتون . جمله آخره هم واقعا قشنگ بود.
حرفاتون واقعا درسته قبول دارم . نه اهل شعار دادن هستم نه اهل لجبازی . خودمم تا حالا همیشه سعی کردم اینطوری زندگی کنم یکی از عوامل اصلیشم خونوادم بودن که از بچگی بهم یاد دادن که اینطوری باشم وخودشونم همیشه زحمت کشیدن تا پول حلال به دست بیارن نه با حق خوری و پارتی بازیو......
ولی الان اینقدر چیزای عجیب غریب تو جامعه می بینم که دچار دوگانگی که هیچ ، صدگانگی شدم. وقتبی بهش فکر می کنم اول واقعا نمیدونم منم اگه یه روز به یه جایی برسم میشم مثل کسایی که الان تو اون جایگاهها هستن و دیگه هیچ قیدو بندی ندارن و راحت هر کاری می کنن؟ ولی گاهی باخودم میگم نه منی که الان این چیزا برام کلی دغدغه ست و میخوام قانون برا همه مساوی باشه هیچ وقت همچین آدمی نمیشم
شما درست میگی اگه آدم واقعا به خدا ایمان داشته باشه و فقط به اون تکیه کنه باید از یه سری چیزای مادی بگذره تا بتونه هم خودش رشد کنه هم شاید اثری رو جامعش داشته باشه

خواهش مهندس اگر راستشو بخوای من نگرشم به زندگی تغییر کرده منی که یکسره یکی از دغه دغه هام زندگی ایده ال بودن ان بود حالا برام هدفهای بزرگتر دغه دغه شده امام علی (ع) می فرمایند : تو در راه بدست اوردن اخرت باش دنیا ذلیلانه به سوی تو می اید.
 

mohsen_522

عضو جدید
اره علی جان خوب گفتی منم همین نکته رو اشاره میکنم که اگر خواستیم فرهنگی رو رشد بدیم با عمل کردن و نشان دادن که مردم می فهمند حرف زدن زیاد درست نمیشه حرف زدند فقط مقدمه اون فرهنگ میشه
من توی یکی از سفرهام که از تبریز به مشهد میخواستم بیام با یک مهندس عمران که 10 سال پیش ارشد شو گفته بود صحبت میکردم ایشان میگفتند که انسان با فرهنگ امروزی مثل ادمی هست که توی رودخانه خروشان افتاده 2 تا حالت داره که خودشو به کنار اب برسونه یا باید با اب همراه بشه و خودشو همرنگ با جمعات کنه یا اینکه بر خلاف جهت اب شنا کنه حالا اگر بر خلاف جهت اب شنا کرد یا زود خسته میشه که رها میکنه خودشو یا اینقدر مقاومت میکنه که دستهایش قوی میشه و به اب و رودخانه قلبه میکنه . امام علی (ع) می فرمایند : با اعمال خوبت ادم بد و زجر بده

با عرض سلام قبولی طاعات و عبادات
امام علی (ع) می فرمایند: بردباری و تحمل سختی ها ابزار ریاست است . قبل از نظر دادنم یک سوال از مهندسین دارم شما تا به حال توی کتابی و یا جزوه ای دید که کسی بگه بردباری و یا صبر کردن از ابزار ریاست هست من که تا به حال نشنیدم بیشتر شنیدم که میگن ابزار مدیریت مشارکت و تصمیم گیری و... است
اگر ما بخواهیم بردباری رو تعریف کنیم میتونم بگم که بردباری یک درجه یا یک سطحی از صبر است یعنی شخص درصورت تحمل کردن یکسری از مشکلات به یک درجه ای میرسه که مشکلات فشار زیادی برای اون ندارند اما برای تحمل سختی ها نظرم این که تحمل سختی ها تامل در سختی ها رو هم به بار میاره یعنی کسی که تحمل سختی ها رو داشته با تفکر کردن به این مشکلات و تجربه کسب کردن میتونه برای خودش یک ابزار مدیریتی ایجاد کنه .دقیقا اگر بخواهم مثال بزنم انگار یک مشکل در چند سال گذشته در یک سازمان رخ میدهد مدیر بعد از یکسری از اعمال و رفتار ها این مشکل و پشت سر میزاره .اگر در زمان حل مشکلی مانند مشکل چند سال پیش رخ دهد یا شبیه به ان باشد میتواند با یک تجربه و سر نخی جدید به مشکل قالب بشه و مشکل را حل کند.
با تشکر- دوستان نظرهایتان را بگویید

تعریف جالبی از بردباری بود. من خودم یه همچین شرایطی رو تجربه کردم. درسته که سخت بوده اما در نهایت مقاوم تر از قبل شدم. مثل حسی میمونه که خیلی از پسرا بعد از گذروندن دوره آموزشی سربازی بهش میرسن. درسته که خیلی سخت میگذره و خیلی جاهاش تلخه اما در نهایت طرف به پختگی میرسه که تو زندگی کمکش میکنه (البته من کلا مخالف سربازیم گفته باشم!) توی یه شرکت هم همینجوریه.به هر حال اگه یه شرکت اولین بحران بزرگش رو بتونه خوب مدیریت کنه امید به زندگی ! اون شرکت افزایش پیدا میکنه. این مطلب رو یادم نیست کجا خوندم ولی اونجا دقیقا همین مطلب رو ذکر کرده بود.مثلا سال ها پیش توی ۀمریکا یه دفعه یه بحران وسیع اقتصادشو از کار انداخت! همه ی سهام ها افت بسیار شدیدی کردن .اما این کشور تونست اون بحران رو پشت سر بذاره و بعد از اون رشدش رو چند برابر کنه. از یه طرفی هم به هر حال برای سرمایه گذار این اطمینان بوجود اومده بود که این اقتصاد مقاوم تر از گذشته است....مثل همین شرایط رو برای یه شرکت یا تولیدی هم میتونید تصور کنی

ممنون از نظراتتون . جمله آخره هم واقعا قشنگ بود.
حرفاتون واقعا درسته قبول دارم . نه اهل شعار دادن هستم نه اهل لجبازی . خودمم تا حالا همیشه سعی کردم اینطوری زندگی کنم یکی از عوامل اصلیشم خونوادم بودن که از بچگی بهم یاد دادن که اینطوری باشم وخودشونم همیشه زحمت کشیدن تا پول حلال به دست بیارن نه با حق خوری و پارتی بازیو......
ولی الان اینقدر چیزای عجیب غریب تو جامعه می بینم که دچار دوگانگی که هیچ ، صدگانگی شدم. وقتبی بهش فکر می کنم اول واقعا نمیدونم منم اگه یه روز به یه جایی برسم میشم مثل کسایی که الان تو اون جایگاهها هستن و دیگه هیچ قیدو بندی ندارن و راحت هر کاری می کنن؟ ولی گاهی باخودم میگم نه منی که الان این چیزا برام کلی دغدغه ست و میخوام قانون برا همه مساوی باشه هیچ وقت همچین آدمی نمیشم
شما درست میگی اگه آدم واقعا به خدا ایمان داشته باشه و فقط به اون تکیه کنه باید از یه سری چیزای مادی بگذره تا بتونه هم خودش رشد کنه هم شاید اثری رو جامعش داشته باشه
سحر خانوم ایشالا همینطوری که شما میگید باشیم و هیچ کدوم تحت شرایط یادمون نره که چه آرمانی داشتیم! ولی متاسفانه تو خیلی موارد و افراد اینجوری نیست. من خودم که فکر میکنم شرایط توی کاری که ما میکنیم خیلی تاثیرگذاره! همین چند مدت پیش من دوره آموزشی تکمیلی میدیدم.(دوره ای که اگه بری آموزشی سربازی معافی) خلاصه ما 20 روز جلو آفتاب تو گرما که چند روزشم تو ماه رمضون بود سر کلاس بودیم و خیلی وقتا هم داشتیم وسط حیاط رژه میرفتم و غلت میزدیم و.....القصه! دو روز آخر یه پسری اومد قاطی کلاس شد و همون دو روزشم کامل نیومد اما جزو دوره محسوب شد! بعدا ما فهمیدیم طرف پسر یکی از مسئولین شهره! :razz: متاسفانه پارتی خیلی بیشتر از اون چیزی که ما انتظار داریم تاثیرگذاره
 

sahar7070

عضو جدید
سحر خانوم ایشالا همینطوری که شما میگید باشیم و هیچ کدوم تحت شرایط یادمون نره که چه آرمانی داشتیم! ولی متاسفانه تو خیلی موارد و افراد اینجوری نیست. من خودم که فکر میکنم شرایط توی کاری که ما میکنیم خیلی تاثیرگذاره! همین چند مدت پیش من دوره آموزشی تکمیلی میدیدم.(دوره ای که اگه بری آموزشی سربازی معافی) خلاصه ما 20 روز جلو آفتاب تو گرما که چند روزشم تو ماه رمضون بود سر کلاس بودیم و خیلی وقتا هم داشتیم وسط حیاط رژه میرفتم و غلت میزدیم و.....القصه! دو روز آخر یه پسری اومد قاطی کلاس شد و همون دو روزشم کامل نیومد اما جزو دوره محسوب شد! بعدا ما فهمیدیم طرف پسر یکی از مسئولین شهره! :razz: متاسفانه پارتی خیلی بیشتر از اون چیزی که ما انتظار داریم تاثیرگذاره

:eek:اینم یه نمونه بارز پارتی بازی اونم جلو چشم همه!
بابا اینا دیگه خیلی باحالن :mad: طرف خسته نشه یه وقت!!!!!!!!! بالاخره بچه یکی از مسئولای شهر که دیگه نباید سختی بکشه:sweatdrop: ناسلامتی باباش کلی زحمت کشیده دیگه بسه براشون
من فقط می تونم درمورد خودم نظر بدم .اگه قراره اهل این حرفا بشم امیدوارم هیچ وقت به همچین جایی نرسم که بتونم راحت با پارتی بازی کارمو پیش ببرم
اونا رو هم فقط امیدوارم خدا هدایتشون کنه همین!
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
سلام شبهای قدر هم رسید برای به پاس داشتن این شبها به جای احادیث که مرتبط با اقتصاد و نظریه اسلامی باشد احادیث اخلاقی را می نویسم . شاید هم متنهای ادبی و داستان های از ان حضرت بزرگ
از لغزش جوانمردان در گذرید زیرا جوانمرد نمی لغزد جز آن که دست خدا ان را بلند مرتبه سازد .
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
با سلام امام علی (ع) می فرمایند:بسا روزه داری که بهره ای جز گرسنگی و تشنگی از روزه داری خود ندارد و بسا شب زنده داری که از شب زنده داری چیزی جز رنج و بی خوابی به دست نیاورد !خوشا خواب زیرکان و افطارشان
روزی ضراربن حمزه ضبایی که از یاران امام بود به شام رفت بر معاویه وارد شد معاویه از او خواست از حالات امام بگوید گفت امام علی (ع) را در حالی دیدم که شب پرده های خود را افکنده بود و او در محراب ایستاده محاسن را به دست گرفته همچون مار گزیده به خود می پیچید و محزون می گریست و می گفت (ای دنیا ای دنیا حرام از من دور شو آیا برای من خودنمایی می کنی ؟ یا شیفته من شده ای تا روزی در دل من جای گیری؟ هرگز مبادا غیر مرا بفریب که مرا در تو هیچ نیازی نیست. تو را سه طلاقه کرده ام تا بازگشتی نباشد دوران زندگانی تو کوتاه ارزش تو اندک و آرزوی تو پست است آه از توشه اندک و درازی راه و دوری منزل و عظمت روز قیامت
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
دلنوشته

دلنوشته

نیمدانم از کجا شروع کنم کاش من هم میتوانستم یک لحظه هم نشین شما باشم فقط هر وقت به این شب ها میرسیم یاد داستان های که شب ها سر در چاه میکردی و با چاه درد دل میکردی یعنی توی اون شهر بزرگی کسی هم دم شما نبود یاد اون داستان می افتم که غاز با نوک عبایتان رو گرفته بود و همیشه جلوی پای شما راه می رفت که دیری تر برسید به مسجد یا اون میخی که نمیدونم با کدام استدلالی دنیوی ثابت بکنم که اون هم نمی خواست اون شب به مسجد بروید . میخواستم تسلیت بگم اما تسلیت برای کسی که در موقع ضربت خوردن ندای فزت و رب الکعبه را میگویید تسلیت نباید گفت باید گفت مبارک باشد مبارک باشد شهادتان مبارک باشد سبک شدن مسولیت شما مبارک باشد پایان وظایف دنیوی وتسلیت بر ما تسلیت بر ما که نتونستیم درکتان کنیم تسلیت برای مردمان کوفه که نفهمیدن علی علی است امشب شب خداحافظی با بزرگ مردی است که دنیا رو زیر و رو کرد.
 

shahruzs

عضو جدید
کاربر ممتاز
این دو (حلال بودن و کیفیت) از نظر علمی هیچ ربطی به هم ندارن و یه مسئله علمی و دینی متفاوت هستند که قابل جمع با هم نیستند برای مثال مشروب میتونه خیلی با کیفیت باشه ولی حلال نیست و برعکس
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
این دو (حلال بودن و کیفیت) از نظر علمی هیچ ربطی به هم ندارن و یه مسئله علمی و دینی متفاوت هستند که قابل جمع با هم نیستند برای مثال مشروب میتونه خیلی با کیفیت باشه ولی حلال نیست و برعکس

سلام والا چه عرض کنم اگر شما یک سری به صفحات اول بزنید متوجه منظور من و دوستان می شوی .اصلا درست نیست که ما به ظاهر کلمات نگاه کنیم .بذارید اینطوری مسلئه رو بگم در تئوری مدیریت کیفیت جامع TQM ما عنوان کردیم که اگر ما محصولات را طوری تولید کنیم که بهترین کیفیت داشته باشه این کیفیت باعث میشه که در بازار سهم زیادی بدست بیاوریم نکته مشترک بین حلال در اینجاست که ما در حلال عنوان میکنیم که از محصولات نباید دزدی کنیم مثلا من یک شرکت رو خبر داشتم که موتور از کشور پاکستان وارد میکرد موتور یخچال و خودشون ارم موتور دانفوس امریکا رو روش حک میکردنند اگر به این عمل دزدی نگن پس باید به این عمل چی بگیم ؟خوب وارد کردن موتور دانفوس واقعی یعنی حلال خوردن من اصلا منظورم از حلال خوردن و حرام خوردن به خوردن مشروب و کشیدن سیگار خوردن گوشت خوک و... نیست توی مثال بالا هم مدیریت کیفیت میگفت باید موتور دانفوس بزاری و هم حلال بودن (البته حلال یک امتیاز بالاتری داره و اگر ما حلال بودن را یا درست کار کردن رو توی سازمانهایمون اجرا کنیم به ارضاءنیاز اجتماعی احترامی و حتی به رضایت خدا میرسیم ولی در مدیریت کیفیت ما فقط بحث نیاز مادی مون را ارضا کردیم
خوشحال میشم اگر ادامه بحث ما رو بخونی و ادامه بدی مطمئن باش که اگر این بحث مشکلی درون باشه هیچ وقت تا این جای کار پیش نمیرفت لطفا از دوستانتان هم بخواهید در این بحث شرکت کنند با تشکر
 

shahruzs

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام والا چه عرض کنم اگر شما یک سری به صفحات اول بزنید متوجه منظور من و دوستان می شوی .اصلا درست نیست که ما به ظاهر کلمات نگاه کنیم .بذارید اینطوری مسلئه رو بگم در تئوری مدیریت کیفیت جامع TQM ما عنوان کردیم که اگر ما محصولات را طوری تولید کنیم که بهترین کیفیت داشته باشه این کیفیت باعث میشه که در بازار سهم زیادی بدست بیاوریم نکته مشترک بین حلال در اینجاست که ما در حلال عنوان میکنیم که از محصولات نباید دزدی کنیم مثلا من یک شرکت رو خبر داشتم که موتور از کشور پاکستان وارد میکرد موتور یخچال و خودشون ارم موتور دانفوس امریکا رو روش حک میکردنند اگر به این عمل دزدی نگن پس باید به این عمل چی بگیم ؟خوب وارد کردن موتور دانفوس واقعی یعنی حلال خوردن من اصلا منظورم از حلال خوردن و حرام خوردن به خوردن مشروب و کشیدن سیگار خوردن گوشت خوک و... نیست توی مثال بالا هم مدیریت کیفیت میگفت باید موتور دانفوس بزاری و هم حلال بودن (البته حلال یک امتیاز بالاتری داره و اگر ما حلال بودن را یا درست کار کردن رو توی سازمانهایمون اجرا کنیم به ارضاءنیاز اجتماعی احترامی و حتی به رضایت خدا میرسیم ولی در مدیریت کیفیت ما فقط بحث نیاز مادی مون را ارضا کردیم
خوشحال میشم اگر ادامه بحث ما رو بخونی و ادامه بدی مطمئن باش که اگر این بحث مشکلی درون باشه هیچ وقت تا این جای کار پیش نمیرفت لطفا از دوستانتان هم بخواهید در این بحث شرکت کنند با تشکر

سلام
بله درست میفرمایید من فقط پست اول شما رو خوندم و نظر دادم و شاید باید همشو بخونم
اما با این پست شما باز هم من متقاعد نشدم و همچنان اعتقاد دارم شرکت های امروزی بیشتر و یا همه تلاششون بقا و رشد در صنعت هست که با منافع مادی سنجیده میشود و کاری به ارضا نیاز اجتماعی و مسایل عقیدتی و رضایت خدا و ... ندارند و همینکه بتونن موتور چینی رو به نام امریکایی قالب بکنند براشون کافیه و این یعنی کیفیت که البته با توجه به شرایط و وضعیت فعلی چندان نیز مذموم نیست و هر کی یه طوری این کارو انجام میده و هر کی یه طوری واس خودش و دیگران توجیهش میکنه
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
دقیقا این یک فرهنگ غلطی شده که توی چند تاپیک قبل به این موضوع رسیدیم و بحث شد جامع امروز ما پتانسیل داره که در راه اعتقاد حرکت کنه همینطوری که در 8 سال دفاع مقدس حرکت کرد واقعا هیچ کشوری فکر اینو که ایران بتونه از خودش دفاع کنه و حتی تا فاو عراق ونزدیکی های بصره حرکت کنه رو نداشت صدام میگفت من 3 روزه تهران فتح میکنم به نظرت توی این هشت سال مسائل مادی بود که ایران و نجات داد من این نجات رو توی چند عامل خلاصه میکنم 1- ایمان و اعتقاد که قوی ترین انگیزه ها بود 2- غیریت و وطن پرستی خیلی ها باور داشتند که اگر عراق به ایران بیاید ناموس شان به خطر می افتد 3 صداقت و راستی و یکسری صفات دیگه اگه بخواهم نمونه های دیگه رو مثال بزنم خیلی طولانی میشه اصلا همین المپیک موقعی که حق مظاهری رو با بی شرمی کامل خوردن خون و غیریت ایرن ها به جوش امد و این عاملی شد برای پیروزی های مکرر ایران و فتح مدال ها.بماند از بحث دور شدیم وقتی ایرانی و ایرانی جماعت فول قدرتش در مسائل اعتقادی و عقیدتی خلاصه میشه چرا ما در مدیریت از اون استفاده نکنیم .مگر غیر از این بود که همه به ما درباره مسائل هسته ای میخندیدن خوب چی شد ؟ چه کسی اعتراف کرد که ایران قطب هسته ای شده من فکر میکنم که توی این شرایط تحریم بهترین موقعیت است برای برانگیختن غیریت و جا انداختن اسلام و شیوه اسلام در اقتصاد . الان همه به فکر این هستند که مشکلاتی که امروز داریم سرچشمش از کجاست .کی باید مجازات کرد باید این خشم در راهش خرج بشه باید این فرهنگ غلطی که غربی ها برای ما چندین تا ما از مار پلشون بریم و برداریم و بیایم مار پله خودمونو درست کنیم .
با تشکر
 
آخرین ویرایش:

mohsen_522

عضو جدید
سلام
بله درست میفرمایید من فقط پست اول شما رو خوندم و نظر دادم و شاید باید همشو بخونم
اما با این پست شما باز هم من متقاعد نشدم و همچنان اعتقاد دارم شرکت های امروزی بیشتر و یا همه تلاششون بقا و رشد در صنعت هست که با منافع مادی سنجیده میشود و کاری به ارضا نیاز اجتماعی و مسایل عقیدتی و رضایت خدا و ... ندارند و همینکه بتونن موتور چینی رو به نام امریکایی قالب بکنند براشون کافیه و این یعنی کیفیت که البته با توجه به شرایط و وضعیت فعلی چندان نیز مذموم نیست و هر کی یه طوری این کارو انجام میده و هر کی یه طوری واس خودش و دیگران توجیهش میکنه
بله صحبت شما درسته .اما تو بازار امروز رعایت اخلاق یه اصله (حالا اینجا میشه حلال تعبیرش کرد) چون اصولا دزدی و ارائه محصول بی کیفیت در دراز مدت قطعا باعث ضرره( البته واضحه که در جهان سوم چنین چیزی نیست چون بازار آزاد وجود نداره) .اگر بازاری آزاد باشه این بازار خودبه خود به سمت ارائه خدمات بهتر به مشتری با قیمت پایین تر و کیفیت بالاتر حرکت میکنه . و این همون اصل اخلاق در تجارته


دقیقا این یک فرهنگ غلطی شده که توی چند تاپیک قبل به این موضوع رسیدیم و بحث شد جامع امروز ما پتانسیل داره که در راه اعتقاد حرکت کنه همینطوری که در 8 سال دفاع مقدس حرکت کرد واقعا هیچ کشوری فکر اینو که ایران بتونه از خودش دفاع کنه و حتی تا فاو عراق ونزدیکی های بصره حرکت کنه رو نداشت صدام میگفت من 3 روزه تهران فتح میکنم به نظرت توی این هشت سال مسائل مادی بود که ایران و نجات داد من این نجات رو توی چند عامل خلاصه میکنم 1- ایمان و اعتقاد که قوی ترین انگیزه ها بود 2- غیریت و وطن پرستی خیلی ها باور داشتند که اگر عراق به ایران بیاید ناموس شان به خطر می افتد 3 صداقت و راستی و یکسری صفات دیگه اگه بخواهم نمونه های دیگه رو مثال بزنم خیلی طولانی میشه اصلا همین المپیک موقعی که حق مظاهری رو با بی شرمی کامل خوردن خون و غیریت ایرن ها به جوش امد و این عاملی شد برای پیروزی های مکرر ایران و فتح مدال ها.بماند از بحث دور شدیم وقتی ایرانی و ایرانی جماعت فول قدرتش در مسائل اعتقادی و عقیدتی خلاصه میشه چرا ما در مدیریت از اون استفاده نکنیم .مگر غیر از این بود که همه به ما درباره مسائل هسته ای میخندیدن خوب چی شد ؟ چه کسی اعتراف کرد که ایران قطب هسته ای شده من فکر میکنم که توی این شرایط تحریم بهترین موقعیت است برای برانگیختن غیریت و جا انداختن اسلام و شیوه اسلام در اقتصاد . الان همه به فکر این هستند که مشکلاتی که امروز داریم سرچشمش از کجاست .کی باید مجازات کرد باید این خشم در راهش خرج بشه باید این فرهنگ غلطی که غربی ها برای ما چندین تا ما از مار پلشون بریم و برداریم و بیایم مار پله خودمونو درست کنیم .
با تشکر
نمیشه همه تقصیر رو گردن مردم انداخت . با تمام اشتراکاتی که با هم داریم ولی به نظرم مارپله ای وجود نداره که ازش بخوایم بالا بریم. این دیدگاه که غربی ها کلا با پیشرفت ما مشکل دارن و نمیخوان سر به تنمون باشه رو خیلی نمیپسندم .به نظر شیوع این دید یه ذره به مدیرهامون برمیگرده که برای توجیح عملکرد ضعیفشون این دید رو مطرح میکنن (یکیشون هفته پیش گفته بود خشکسالی جنوب کشور مشکوکه و احتمالا کار آمریکاست!:w20:) البته طبیعیه که کشورها با هم رقابت دارن ولی به نظرم دیگه تو جهان امروز نمیشه مانع پیشرفت کشوری شد . مگه چین دشمن امریکا نیست؟ روسیه چی؟ به نظرم ما تو کشورمون مشکلاتی داریم که مانع پیشرفتمونه و این موانع رو خودمون باید برداریم ;)
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
مشکلات همه کلی حساب میشن مثلا گرانی مرغ توی همین چند وقت پیش صدای همه رو در اورد خوب علت چی بود؟1- منع وارد کردن مواد اولیه مرغ (تحریم)2- هشدار مرغدارن برای تامین مواد اولیه یا خوراک طیور3- پیش بینی نکردن درست بازار برای تنظیم ان و موج گرانی که در اول تحریم شروع شد4 استفاده یا خرید بی رویه بعضی از ادم های ... و مطشنج کردن بازار و بهم ریختن بازار تنظیم شده
توی این مشکل اقتصادی هم خارجی ها مشکل داشتند هم مدیران و هم مردم و اگر یکی از این عوامل رعایت میکردنند به همچین مشکلی بر نمیخوردیم
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
چرا این صفحات اینطوری شدن من الان 2 صفحه نوشتم یک دفعه همش پاک شد
یک روز دکتر عباسی داشت میگفت (میدونی دیگه چه حرفهای میزنه) چرا دکترها ایراین برای دادن تز شون باید به زبان انگلیسی بگن ما با خودم گفتم دکتر چی میگی بابا اگر یک دکتر نتونه تز شو به زبان بگه که دیگه دکتر نیست . ولی بحث دکتر درباره علم ودانش نبود بحث درباره که چرا باید ما از روش و متد انها استفاده کنیم
البته من خودم با این موضوع مخالفم و اعتقاد دارم انسان باید زرنگ باشه و حتی از دانش دشمنانش استفاده کنه در حال حاضر من تنها کشوری که دشمن خودمون میدونم اسرائیل که واقعا داره نامردی میکنه بقی هم درست میشن
اصلا امام علی (ع) می فرمایند :اگر علم در دست دشمنانتان هم بود از اونها اموزش ببینید
 

mohsen_522

عضو جدید
سلام
بله درست میفرمایید من فقط پست اول شما رو خوندم و نظر دادم و شاید باید همشو بخونم
اما با این پست شما باز هم من متقاعد نشدم و همچنان اعتقاد دارم شرکت های امروزی بیشتر و یا همه تلاششون بقا و رشد در صنعت هست که با منافع مادی سنجیده میشود و کاری به ارضا نیاز اجتماعی و مسایل عقیدتی و رضایت خدا و ... ندارند و همینکه بتونن موتور چینی رو به نام امریکایی قالب بکنند براشون کافیه و این یعنی کیفیت که البته با توجه به شرایط و وضعیت فعلی چندان نیز مذموم نیست و هر کی یه طوری این کارو انجام میده و هر کی یه طوری واس خودش و دیگران توجیهش میکنه
من هرچی مینویسم یه و پاک میشه چرا! فروم قاطی کرده ظاهرا! من این بحث رو شب ادامه میدم الان وضع فروم به هم ریخته ظاهرا


چرا این صفحات اینطوری شدن من الان 2 صفحه نوشتم یک دفعه همش پاک شد
یک روز دکتر عباسی داشت میگفت (میدونی دیگه چه حرفهای میزنه) چرا دکترها ایراین برای دادن تز شون باید به زبان انگلیسی بگن ما با خودم گفتم دکتر چی میگی بابا اگر یک دکتر نتونه تز شو به زبان بگه که دیگه دکتر نیست . ولی بحث دکتر درباره علم ودانش نبود بحث درباره که چرا باید ما از روش و متد انها استفاده کنیم
البته من خودم با این موضوع مخالفم و اعتقاد دارم انسان باید زرنگ باشه و حتی از دانش دشمنانش استفاده کنه در حال حاضر من تنها کشوری که دشمن خودمون میدونم اسرائیل که واقعا داره نامردی میکنه بقی هم درست میشن
اصلا امام علی (ع) می فرمایند :اگر علم در دست دشمنانتان هم بود از اونها اموزش ببینید
 

mohsen_522

عضو جدید
چرا این صفحات اینطوری شدن من الان 2 صفحه نوشتم یک دفعه همش پاک شد
یک روز دکتر عباسی داشت میگفت (میدونی دیگه چه حرفهای میزنه) چرا دکترها ایراین برای دادن تز شون باید به زبان انگلیسی بگن ما با خودم گفتم دکتر چی میگی بابا اگر یک دکتر نتونه تز شو به زبان بگه که دیگه دکتر نیست . ولی بحث دکتر درباره علم ودانش نبود بحث درباره که چرا باید ما از روش و متد انها استفاده کنیم
البته من خودم با این موضوع مخالفم و اعتقاد دارم انسان باید زرنگ باشه و حتی از دانش دشمنانش استفاده کنه در حال حاضر من تنها کشوری که دشمن خودمون میدونم اسرائیل که واقعا داره نامردی میکنه بقی هم درست میشن
اصلا امام علی (ع) می فرمایند :اگر علم در دست دشمنانتان هم بود از اونها اموزش ببینید
ببیین یه چیزهایی استاندارده و ما نمیتونیم عوض کنیم.زبان بین المللی الان انگلیسیه و جمعیت خیلی زیادی ازش استفاده میکنن.پس ما هم اگه بخوایم بفهمن ما چی میگیم باید زبان بلد باشیم.همونطور که زبان غالب در زمان بوعلی سینا عربی بود و اون مقالاتشو به اون زبون مینوشت/
ما قرار نیست همه چیزو از نو بسازیم ما قراره حرف خودمونو درست بزنیم که اگه اینجوری بشه به چیزی که میخایم میرسیم
 

Similar threads

بالا