گفتمان معماری ...

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام به همه
سوال اینجاست که فردا روز چه اتفاقی میوفته و این اتفاقا چه تغییراتی رو حاصل میکنه
دوستان اکثر پیشبینی هایی که در مورد معماری مورد نیاز اینده مطرح شده به صورت طرح هایی ظاهر شدن نه صرفا نظریات
و خیلی از این طرح ها زیر مجموعه ی طراحی شهری هم بودن که به اونم باید دقت بشه
نیاز اینده خیلی شدید تر و سریع تر از اون رخ میده که تغییرات اپن اشپزخونه بتونه پاسخگو باشه
به نظر من پایان نامه ی شما باید حول یک مجتمع زیستیه کار امد بچرخه تا تغییرات مسکونی
چون درصد کمی از نیاز های اینده معطوف به فضای داخل خونه هست
انشالله در ادامه بیشتر بحث کنیم
 

month_2012

عضو جدید
سلام به همه
سوال اینجاست که فردا روز چه اتفاقی میوفته و این اتفاقا چه تغییراتی رو حاصل میکنه
دوستان اکثر پیشبینی هایی که در مورد معماری مورد نیاز اینده مطرح شده به صورت طرح هایی ظاهر شدن نه صرفا نظریات
و خیلی از این طرح ها زیر مجموعه ی طراحی شهری هم بودن که به اونم باید دقت بشه
نیاز اینده خیلی شدید تر و سریع تر از اون رخ میده که تغییرات اپن اشپزخونه بتونه پاسخگو باشه
به نظر من پایان نامه ی شما باید حول یک مجتمع زیستیه کار امد بچرخه تا تغییرات مسکونی
چون درصد کمی از نیاز های اینده معطوف به فضای داخل خونه هست
انشالله در ادامه بیشتر بحث کنیم

ممنون از اینکه به این تاپیک پاسخ دادید:smile:
حق با شماست ولی آشپزخونه ای که گفتم فقط یه مثال بود....
اولم اشاره کردم مسکن یه قسمت از پایان نامه من هستش ولی چون از یه جنبه اجتماع شامل مجموعه این خونه ها میشد این بحث رو اینجا مطرح کردم که بشه راحتتر راجع بهش بحث کرد ولی خوب الان عنوان تاپیک عوض شده(و بنظرم بهتر شد) و کلی راجع به ساختمان های آینده قراره نظراتمون رو بگیم و اگه راجع به تاثیر این ساختمان ها در شهر سازی آینده هم دوستان نظر بدن خیلی خوب میشه...
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در دهه های میانی قرن بیستم نمایش خانه هایی با طراحی های پیشرفته و مربوط به آینده در بسیاری از فیلم ها و برنامه های تلویزیونی جهان رایج شده بود. اکنون مدت مدیدی از آن دوران می گذرد اما همچنان شاهد ساخت خانه ها و ساختمان هایی با آن طراحی و اشکال خاص در مقیاس گسترده نمی باشیم. البته با توجه به آنکه اولویت های جوامع مختلف در حال تغییر بوده و موارد جدیدی از قبیل پایداری و بهره وری انرژی ساختمان در حال مبدل شدن به استانداردهای جدید ساختمان سازی هستند، طراحان و معماران نیز از این فرصت برخوردار شده اند تا طراحی های سنتی و رایج را کنار گذاشته و اثرهای هنری جدیدی را خلق کنند.
طرح های عجیب و غریب، ساده و نمونه هایی که به نظر می رسد هیچ گاه از مرز طراحی بر روی کاغذ خارج نخواهند شد، همگی حاکی از چالش های جدید طراحان در راستای ایجاد قوانین و نقشه هایی جدید برای خانه های آینده هستند. در ادامه این مطلب به بررسی برخی از طرح های برتر آینده نگر خواهیم پرداخت.


مرکوری هوس وان توسط آرتور ویتوری طراح ایتالیایی که در شرکت معماری ارکیتکچر اند ویژن مشغول به کار است، شکل گرفته است. او یکی از اعظای موسسه هوا و فضای آمریکا نیز بوده و علاقه فراوانش به فن آوری های نوین با توجه به ساختار بی نظیر قطره بارانی این خانه بر هیچ کس پوشیده نمی باشد. مرکوری یک خانه سیار بوده و انرژی مورد نیاز خود را از طریق پنل های خورشیدی تامین می کند. سطح خارجی آن از یک لایه نازک مرمر تشکیل شده و در داخل نیز به فن آوری های نوین در زمینه صدا، تصویر و نور مجهز شده است. از این رو مالک آن می تواند تجربه کاملی از یک خانه آینده گرا را داشته باشد.
Airdrop House

ایر دراپ(قطره هوا) یکی از طرح های فوق العاده آینده نگر و خلاقانه بوده که تاکنون ارائه شده است. این طرح به منظور فراهم کردن پناهگاه فوری برای بازماندگان حوادث مختلف ارائه شده است. این خانه توسط اندرو مینارد و پس از سونامی اقیانوس هند و طوفان کاترینا طراحی شده است. ایر دراپ می تواند از طریق حمل و نقل هوایی به مناطق آسیب دیده ارسال شده و به عنوان یک سرپناه موقت مورد استفاده قرار بگیرد. طراحی خاص این خانه همچنین رشد گیاهان بر سطح آن را امکان پذیر کرده و در نتیجه غذا و سایه مورد نیاز افراد نیز تامین شود.
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
Birds Island

طراحی این خانه در پاسخ به این پرسش که چگونه می توان در محیط خانه از منظره و چشم انداز بیرون نهایت لذت را برد، انجام گرفته است. سطح بیرونی جزیره پرندگان که در کوالالامپور واقع شده از یک سیلیکون شفاف و شیشه ای ساخته شده و چنین ایده ای را امکان پذیر ساخته است. جنس خاص این ماده اجازه می دهد تا شفافیت دیوارها از قابلیت تغییر برخوردار باشند. بدین ترتیب علاوه بر اینکه می توان از مناظر بیرون لذت برد، در مواقع لزوم می توان دیوارها را به طور کامل تیره کرد. استفاده از انرژی های خورشیدی و بادی و سیستم جمع آوری آب باران در این خانه لحاظ شده اند.
Dupli Casa

این خانه که توسط طراحان آلمانی ارائه و ساخته شده یکی از نمونه هایی است که مفهوم خانه های آینده گرا را تعبیر می کند. دوپلی کاسا دارای سه طبقه بوده و در نزدیکی لودویگزبرگ آلمان واقع شده است. سبک خاص قرارگیری پنچره ها چشم انداز فوق العاده ای را به مناظر خارج از این خانه فراهم می کند.
Komb House

کریم رشید طراح این خانه آینده گرا است. وی در مصر به دنیا آمده و دوران تحصیل خود را در کانادا و ایتالیا سپری کرده است. این خانه از فن آوری های پیشرفته مختلفی برای کاهش اثرات منفی بر محیط زیست استفاده می کند. آب آن از طریق انرژی خورشیدی گرم شده و کاملا از مواد قابل بازیافت ساخته شده است. همچنین از قابلیت جداسازی و اتصال مجدد نیز برخوردار است.
Shell House

اگر از فراز آسمان سطح بالایی این خانه را مشاهده کنید احتمالا این حقیقت که در حال مشاهده یک خانه مسکونی هستید را باور نخواهید کرد. این خانه توسط شرکت آرت تکنیک ژاپن طراحی شده و طراحی خارجی منحصر به فردش، شکل یک سفینه فضایی را به آن داده است. ساختار منحنی و بیضی شکل آن از ویژگی های خاص خانه صدفی به شمار رفته که از قوانین مربوط به صدا و صوت پیشرفته ای نیز پیروی می کند.
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
Edge House

شرکت موبیوس در لهستان واقع شده است. این شرکت ساخت خانه لبه ای را از سال 2008 در کراکوف آغاز کرده و در سال 2010 این طرح را به پایان رسانده است. سقفی شیب دار که به نظر می رسد به طور کامل خم شده از ویژگی های خاص بصری این خانه است. طراحان در حالی که از قوانین مختلف ساختمان سازی پیروی کرده اند اما آشکارا آزادی و خواست خود را در طراحی نهایی خانه لبه ای لحاظ کرده اند.
Klein Bottle Holiday Home

این خانه توسط شرکت آلمانی فلیکس کلین طراحی شده و ساختار منحصر به فردی برای ساخت آن در نظر گرفته شده است. طراحی داخلی آن نیز ویژگی های طرح های آن اُرتدکس را تداعی می کند.
Wright Conversion

ین خانه همانند خانه های معمولی دیگر آفریقای جنوبی از اتاق خواب، اتاق کار، مرکز تفریحات و ... برخوردار است اما مساله قابل توجه درباره آن طراحی خاص خارجی آن است. طراحی داخلی آن تا حدود زیادی به خانه های این کشور و شهر دوربان وفادار بوده و مبلمان چوبی زمینه غالب را تشکیل می دهد. اما شکل خاص آن چشم انداز گسترده ای به محیط اطراف را در اختیار ساکنانش قرار می دهد.
منبع:
http://www.niksalehi.com/fun/page/005937.php
برای مسکن اینده هر معماری ایتم های خاصی در نظر داره ولی مثله اینکه اکثرشون فرمال و ارگانیک بودن رو بخشی جداناپذیر از مسکن اینده میدونن
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
ابتدا به امر باید از همه خانوما عذرخواهی کنم چون قصد جسارت ندارم ولی خب اگه منطقی بخوایم به این قضیه نیگا کنیم میبینیم که رشته معماری خیلی بیشتر از سایر رشته ها تحت تاثیر دختر و پسر بودن قرار گرفته . چه تو دانشگاه چه خارجش. تا تو دانشگاه هستی اگه استاد خانوم باشه که کلاه پسرا رسما پس معرکه است و هر گونه تلاشی از جانب پسرا برای ابراز وجود سرکوب میشه اگه هم استاد مرد باشه که دیگه بدتر. نمیدونم ما مردا کی میخوایم از این از خود بیخود شدن در مقابل ناز و کرشمه خانوما دست برداریم ؟
اما اگه بریم سراغ بازار کار هم کافیه یه نگاه گذرا به نیازمندیهای همشهری بندازید که حساب کار دستتون بیاد . 90 درصد استخدامیهای معماری کنارش با خط درشت زده فقط خانوم !!!!!!!!! اون ده درصد مابقیش هم یا حتما بالای 10 سال سابقه کار میخواد یا بعنوان نماینده شرکت باید بری عسلویه .
بازم لازم به ذکر است که قصد توهین به تواناییهای خانومها ندارم ولی فقط این یه بحثی بود که گفتم دوستان هم نظرشون بدن . با تشکر

سلام دوست عزیز-اینطور هم که شما میگید نیست دیگه-به نطر من خانوما خیلی با غیرت تر از ما آقایون هستن تو کار-ما همیشه میخوایم یه جور سرو ته کار هم بیاریم;):D
 

memarane

کاربر فعال
سلام دوست عزیز-اینطور هم که شما میگید نیست دیگه-به نطر من خانوما خیلی با غیرت تر از ما آقایون هستن تو کار-ما همیشه میخوایم یه جور سرو ته کار هم بیاریم;):D

پس حتما فقط برا من اینطوریه . یه سر با من بیا بریم سر کلاسامون ببین چه خبره . همه میدونن من از همشون بیشتر زحمت میکشم ولی خب نمره خوبا برا از ما بهترونه . البته مره زیادم مهم نیست ولی خب بعضیا فقط از رو نمره دانش آدما رو میسنجن
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
پس حتما فقط برا من اینطوریه . یه سر با من بیا بریم سر کلاسامون ببین چه خبره . همه میدونن من از همشون بیشتر زحمت میکشم ولی خب نمره خوبا برا از ما بهترونه . البته مره زیادم مهم نیست ولی خب بعضیا فقط از رو نمره دانش آدما رو میسنجن
تو دانشگاهو قبول دارم-خب این از ضعف اساتیده دیگه:mad:
 

nima dadash

عضو جدید
جملات زیباازمعماران بزرگ ,,,,,,,,,,,,,,,,

جملات زیباازمعماران بزرگ ,,,,,,,,,,,,,,,,

جملات زیباازمعماران بزرگ
[h=2]هر موقعیت جدید، مستلزم یک معماری جدید است. ژان نوول[/h]
“معماری یک ورزش در مسافت طولانی است. شما فکرتان را بر روی آن می­گذارید و ۳۰ سال با آن همراه می­شوید، تا اینکه کم­کم در این رشته راه می­افتید.” تام مین

“مصالح دنیای خاص خود را دارند. با چگونگی قرار دادن آنها در کنار یکدیگر و نیز علائمی که از طریق بافت و رنگ آنها بدست می‎آید، زبانی حاصل می‎شود که می‎تواند مکمل اندیشه و راهگشای معماری باشد.” ماریوبوتا

“من زمانی که روی حل یک مسأله کار می­کنم، هرگز در مورد زیبایی راه‎حل آن فکر نمی­کنم. من تنها به این می‎اندیشم که چگونه مسأله را حل کنم. اما بعد از حل مسأله،اگر راه­حل بدست ‎آمده زیبا نباشد، می فهمم که این راه حل اشتباه است.” ریچارد باکمینسترفولر

“مسابقات معماری خوب نیستند،چون برای مسابقه باید سریع کار کرد. البته باید در مسابقه شرکت کنید تا بتوانید کار بگیرید، اما برای بسط و تفصیل طرح معماری، این بهترین راه نیست.” برنارد چومی

“من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم، زیراترسیم کردن سریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.” لوکوربوزیه

من از تعطیلات متنفرم. اگرشمامیتوانید ساختمانهایی را بسازید، چرا بایددر کنار دریا بنشینید؟ فیلیپجانسون

“خلاقیت حقیقی کل زندگی را شامل می­گردد و به وسیله ابزارهایی از شهود بیان می­شود که فراسوی منطق و آن چیزی است که زبان­های دیگر قادر به ابراز آن هستند.” تادائو آندو

“هندسه شالوده و مبنای ادراک معماری است. من از طریق هندسه به اثر خود دست می یابم. در شناخت جهان معماری، زبان هندسه مانند زبان سازه اهمیت دارد. هر دوی آنها در کنار خواص مصالح و عالم طبیعت، برای من سرچشمه های زاینده و مهم الهام هستند. ” سانتیاگوکالاتراوا

“من بیشتر وقتم را صرف کارفرماها می­کنم. زیرا معتقدم این کار ما را به پیش می­برد و آنها هم به آنچه که می­خواهند، می­رسند و از کار احساس رضایت می­کنند. این روند باعث می­شود آنها بدانند که شما مسائل آنها را می­شنوید. همچنین این تعامل موقعیت ابداع را برای شما فراهم می­آورد.”فرانکگری

“مدرنیست‎ها مدعی هستند که مدینه فاضله را باید در آینده جستجو کرد، پست‎مدرنیست‎ها نیز به دنبال این مدینه فاضله در گذشته هستند؛ ولی به اعتقاد من، معماری امروز باید این مدینه فاضله را در شرایط امروز پیدا کند؛ معماری امروز ما باید منعکس‎کننده شرایط ذهنی و زیستی جامعه امروز ما باشد.” پیترآیزنمن

“ساختمان ها صرفاً کالا نیستند. آنها مانند پرده ای پشت صحنه زندگی ما را در شهر می­سازند. معماری هنر شکل دادن به آن چیزی است که ما مرتباً در آن به نمایش میپردازیم، چرا که به خلق محیطی میپردازد که تمامی جزئیات روزانه زندگی ما در آن اتفاق می افتد.” ریچاردراجرز

“پروژه؛ یعنی شالوده دادن به یک فرم، درون یک نظم.” لوییکان

“معماری ارگانیک نمیتواند نام شیوه ای خاص در معماری باشد، چرا که معماری نیز مانند زندگی ناچار است در حوزه ارگان های موجود جلوه کند و اصولاً زندگی ارگانیک به معماری ارگانیک نیازمند است.” آلوارآلتو

“معماری فعالیتی صرفاً در جهت پاسخگویی به نیازهای کارفرماها نیست، بلکه معماری فعالیتی است که تولید دانش می کند.” رمکولهاس

“فضا را فراموش کنید ، همچنین سازه و اینگونه حرفها را ، دنبال ارتباط ، تمثیل و تصویر سازی مفهومی باشید .” رابرتونتوری

“معماری وجود خارجی ندارد. تنها اثر معماری است که وجود دارد. معماری در ذهن موجود است. شخصی که یک کار معماری انجام می‎دهد، در حقیقت آن را به روح معماری عرضه می‎کند . . . روحی که سبک نمی‎شناسد، تکنیک نمی‎شناسد، متد نمی‎شناسد و تنها منتظر آن است که خود را به معرض نمایش بگذارد. بدین ترتیب معماری تجسم واقعیات غیر قابل سنجش می‎باشد.”لویی کان

“آلونک چتری دوچرخه یک ساختمان است و کلیسای لینکلن (Lincoln Cathedral) نمونه ‎ای از معماری می‎ باشد. تقریباً هر چیزی که فضا را به میزان کافی برای انسان محصور می‎ کند تا آدمی به درون آن نقل مکان کند، یک ساختمان است. اصطلاح معماری تنها ساختمان‎هایی را در برمی ‎گیرد که با هدف برخورداری از جاذبه زیبایی‎ شناسانه طراحی شده ‎اند.” سرنیکولاسپوزنر

“اینکه معماری در لحظه‎ای از خلاقیت بوجود می‎آید، یک حقیقت انکارناپذیر است، زمانی که ذهن درگیر چگونگی تضمین استحکام یک ساختمان و نیز تأمین خواسته‎هایی برای آسایش و راحتی است، برای رسیدن به هدفی متعالی‎تر‎ از تأمین نیازهای صرفاً کارکردی برانگیخته می‎شود و آماده می‎گردد تا توانایی‎های شاعرانه‎ای را به معرض نمایش گذارد که ما را برمی‎انگیزانند و به ما لذت و سرور می‎ بخشند.” لوکوربوزیه

“زمانی که ما با یک تپه و توده خاک به طول شش فوت و عرض سه فوت در جنگل روبرو می‎شویم که با استفاده از بیل به شکل یک هرم روی هم انباشته شده است، به فکر فرو می‎رویم و چیزی در درون ما می‎گوید: اینجا کسی دفن شده است. آن توده خاک معماری است .” آدولف لوس

“معماری چیست؟ آیا من آن را همسو با ویتروویوس به عنوان هنر ساختمان تعریف خواهم کرد؟ نه. این تعریف دارای یک اشکال اساسی است. انسان برای ساختن باید از تصور خود استفاده کند. نیاکان ما کاشانه‎شان را تنها پس از اینکه شکل آن را تصور می‎کردند، می‎ساختند. این فرآورده ذهنی و خلاقیت هست که معماری را تشکیل می‎دهد، اینک ما می‎توانیم آن را به عنوان هنر تولید هر نوع ساختمان و به حد کمال رساندن آن تعریف کنیم. بدین ترتیب هنر ساختمان تنها یک هنر ثانوی است که به نظر می‎رسد برای نامیدن بخش علمی معماری مناسب باشد.” اتین لوییبوله

“معماری شامل تمام محیط فیزیکی است که زندگی بشری را احاطه می‎کند و تا زمانی که عضوی از اجتماع متمدن هستیم، نمی‎توانیم از معماری خارج شویم، زیرا معماری عبارت است از مجموعه تغییرات و تبدیلات مثبتی که هماهنگ با احتیاجات بشر روی سطح زمین ایجاد شده است و تنها صحراهای دست نخورده از آن مستثنی هستند.” ویلیامموریس

“تعریف درست معماری بطوریکه آن را از یک مجسمه متمایز کند، عبارت است از هنر طراحی مجسمه برای یک مکان خاص و جانمایی آن در آنجا بر اساس مناسب‎ترین اصول ساختمان.” جانراسکین

“وقتی ما به دنبال ساختارها هستیم از متغیرها غافل می­مانیم، فرهنگ و شیوه­های قومی هر لحظه تغییر می­کند پس روش ساختارگراها نمی­تواند صحیح باشد و یک متن هرگز مفهوم واقعی خودش را آشکار نمی­کند، زیرا مولف آن متن حضور ندارد و هر بیننده و یا هرکس که آن متن را قرائت کند، می­تواند دریافتی متفاوت از قصد و هدف مولف داشته باشد.”ژاک دریدا
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
با عرض سلام حضور ِ دوستان ِ خوب و عزیزم . . .:gol:

همانطور که از عنوان تاپیک مشخص هست ، موضوعی رو مطرح کردم که مسلما ً مشکل ِ بسیاری از ما دانش آموخته های معماری هستش .
به عنوان ِ کسانی که چند سال در این عرصه مشغول ِ تحصیل بوده ایم ، اگر قدری "واقع بینانه" دانش ِ معماری ِ خودمون رو محک بزنیم ، خواهیم فهمید که از دریای بی کران ِ علم و هنر و مهارت ِ معماری ، جز قطراتی اندک ، چیزی به کام ِ جانمون نریخته ایم ( یا نریخته اند ! ) .
مسلما ً دوستانی که مطالب ِ تالار ِ معماری رو پیگیری میکنند ، در خاطرشون هست که بحثهای زیادی در رابطه با " مشکلات ِ دانشجویان ِ معماری " صورت گرفت ، و جمع بندی هایی انجام شد .
برای اطلاع ِ بیشتر به لینک زیر رجوع بفرمایید .

[h=3]عمده ترین مشکل شما ، در "معماری" چیست ؟[/h].
.
.
حال به صورت ِ مختصر موضوع رو بشکافیم :

بارها برای همه ی ما پیش اومده که بناهای مطرح ِ معماری رو از نزدیک می بینیم ، و گهگاه با ژست های معمارانه ای (!) درباره ی آن به بحث می نشینیم ، اما عملکرد ِ ما در عرصه ی نقد ، طراحی ، انتقال ِ مفاهیم و . . . گویای حقیقتی تلخ هستش و اون اینه که ما به درستی نمیتوانیم ببینیم یا "درست دیدن" رو یاد نگرفتیم .
هنر ِ و مهارت ِ "درست دیدن" ، و "درست فهمیدن ِ مفاهیم ِ معماری" در هنگام ِ برخورد با بناهای معماری، یکی از مهارتهایی هست که باید و باید ما اون رو فرا بگیریم ؛
به ناچار ، باید مثالهای شخصی بزنم ، تا بتونم مقصود ِ اصلی ِ خودمو برسونم :
به خاطر دارم که همیشه در کلاسهای مبانی نظری در دانشگاه ، با اساتیدمون مشکل داشتیم . دروس ِ مبانی ِ نظری ِ ما ، تبدیل به واحدهای تاریخ ِ معماری شده ، و در اون ، چند تا از سبک ها و معماران ِ اونا رو در کلاس مطرح میکنن و دیگر هیچ !!!
در حالیکه این دروس ، باید به ما ، نحوه ی درست اندیشیدن ، و درست دیدن و درست انتقال دادن رو بیاموزند ، که متاسفانه این چنین نیست .
اگر این بحث رو ادامه بدم ، به نوعی تکرار ِ مکررات هستش و از مقصود ِ برپایی این تاپیک ، دور میشیم .

سوال و مسئله ی اصلی اینه :


آیا واقعا ما به درستی و اصولی ، به آثار ِ معماری مینگریم ؟
نحوه ی برخورد ِ شما با یک بنای معماری چگونه است ؟

به عبارتی ساده تر :

چگونه یک بنای معماری رو می بینید ؟
چگونه تحلیل می کنید ؟
چگونه می فهمید ؟
چگونه مفاهیمش رو انتقال میدید ؟
به چه چیزهایی توجه می کنید ؟
چه عناصر و مفاهیمی برای شما ارجحیت دارند ؟
و . . .
و . . .
و . . .

.
.
.
.
.
منتظر ِ حضور ِ دوستان ِ دانشمندم هستم ، تا مثل ِ همیشه ، از دانش اونا استفاده کنیم و یاد بگیریم .:gol:

موفق و پیروز باشید . . .






پانوشت : طبق ِ روال ِ همیشگی ، از نوشتار ِ شما عزیزان ، جمع بندی خواهم کرد و در همین تاپیک قرار میدم ، و مسلما ً بعد از نتیجه گیری ، بحث های تکمیلی ِ این تاپیک رو در تاپیک ِ دیگری ، تحت ِ عنوان ِ مربوط به خودش ارائه میدم تا این سلسله مباحث ، به نتایج ِ مورد نظر برسه .
 

memarane

کاربر فعال
تو دانشگاهو قبول دارم-خب این از ضعف اساتیده دیگه:mad:

خارج دانشگاهم همین وضعه دیگه . شما اگه جایی سراغ داری که به کار اهمیت میدن و دختر بودن ملاک نیست تو رو خدا به منم بگو یه سر بزنم . بس این شرکت اون شرکت رفتم دنبال کار بریدم دیگه .
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
خارج دانشگاهم همین وضعه دیگه . شما اگه جایی سراغ داری که به کار اهمیت میدن و دختر بودن ملاک نیست تو رو خدا به منم بگو یه سر بزنم . بس این شرکت اون شرکت رفتم دنبال کار بریدم دیگه .

خب بخاطره اینه که با نصف حقوق یه کارگر هم راضین:smile:حق با شماست
 

I'M SOMEONE

عضو جدید
کاربر ممتاز
از اینکه اولین پست تاپیکو بذارم یه کمی شک داشتم ، منتها چون بحث برام جالبه دوست داشتم شرکت داشته باشم من نسبت به اوایل دانشجوییم با الان که یه ساله مدرکمو گرفتم مقایسه میکنم ، اوایل سلیقه ی شخصیمو هم دخالت می دادم و اینکه یه سری جزئیات پراکنده به نظرم می اومد ، اما حالا نگاه جامع تری پیدا کردم ، می تونم از مقیاسای مختلف به یه اثر نگاه کنم ، کلیتش ، جزئیاتش ، ارتباطش با مسائل مختلف مثلا اجتماعی یا تاریخی و ...، نگاه چند جانبه در حالی که اوایل با یه پیش فرض ذهنی غلط فکر می کردم عمده ی بحث معماری زیبایی شناسیه !الان برام درست بودن یه طرح مهم تر از نو و خلاقه بودنشه ، به هیچ سبک خاصی هم تعصب ندارم ، سعی می کنم بنا رو جدا از سبک و ظاهرش قضاوت کنم در نگاه اول ، اینکه چقدر توی تشخیص مساله اصلی طراحی موفق بوده و جوابی که داده به اون مسئله چقدر مناسب و درست بوده . یکی از اساتید ما همیشه می گفت مشکل ما اینه که اکثرا فکر می کنیم نقد یعنی گفتن بدی ها و اشکالات ، در حالی که نقد درست خوبی هارو هم نشون میده ، ضعف و قوت در کنار هم ، نه فقط کوبودندن یه اثرالبته کلی بخوام بگم الان توان تحلیل دارم اما نقد نه هنوز ! می تونم یه بنا رو معرفی کنم یا بررسی کنم ، ولی خوب یا بد بودنشو با قاطعیت نه
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
شیوه ی برخورد ِ شما ، با یک بنای معماری ! ( 2 )

شیوه ی برخورد ِ شما ، با یک بنای معماری ! ( 2 )

از اینکه اولین پست تاپیکو بذارم یه کمی شک داشتم ، منتها چون بحث برام جالبه دوست داشتم شرکت داشته باشم من نسبت به اوایل دانشجوییم با الان که یه ساله مدرکمو گرفتم مقایسه میکنم ، اوایل سلیقه ی شخصیمو هم دخالت می دادم و اینکه یه سری جزئیات پراکنده به نظرم می اومد ، اما حالا نگاه جامع تری پیدا کردم ، می تونم از مقیاسای مختلف به یه اثر نگاه کنم ، کلیتش ، جزئیاتش ، ارتباطش با مسائل مختلف مثلا اجتماعی یا تاریخی و ...، نگاه چند جانبه در حالی که اوایل با یه پیش فرض ذهنی غلط فکر می کردم عمده ی بحث معماری زیبایی شناسیه !الان برام درست بودن یه طرح مهم تر از نو و خلاقه بودنشه ، به هیچ سبک خاصی هم تعصب ندارم ، سعی می کنم بنا رو جدا از سبک و ظاهرش قضاوت کنم در نگاه اول ، اینکه چقدر توی تشخیص مساله اصلی طراحی موفق بوده و جوابی که داده به اون مسئله چقدر مناسب و درست بوده . یکی از اساتید ما همیشه می گفت مشکل ما اینه که اکثرا فکر می کنیم نقد یعنی گفتن بدی ها و اشکالات ، در حالی که نقد درست خوبی هارو هم نشون میده ، ضعف و قوت در کنار هم ، نه فقط کوبودندن یه اثرالبته کلی بخوام بگم الان توان تحلیل دارم اما نقد نه هنوز ! می تونم یه بنا رو معرفی کنم یا بررسی کنم ، ولی خوب یا بد بودنشو با قاطعیت نه

درود بر شما AFROO عزیز ، و ممنون که در بحث شرکت کردین .
راستش حق با شماست ، و معمولا در بحث های این چنینی ، پاسخ ِ اول قدری سخت هستش، ولی خب شما خوب از پسش بر اومدید .:gol:

فقط خواهشی که دارم ، اینه که اگر براتون مقدور هست ، یه ذره بیشتر بحث رو بشکافید ، و توضیحات ِ بیشتری بدید .
بنده منظور ِ اصلی شما رو دریافت کردم ، اما خب طبق ِ روال ِ همیشه ، ما نتیجه گیری ها و گلچین هایی خواهیم داشت ،و ثمره ش این خواهد بود که "کلید واژه ها" رو به دوستان ِ بعداز خودمون هدیه بدیم .
"کلید واژه " یک کلمه هستش ،که دنیایی حرف در خودش داره . ما میخوایم از دنیایی حرف ، کلید واژه ها رو شکار کنیم .
برای مثال ، کلید وازه هایی که در نوشتار ِ شما دیدم و در ارتباط مستقیم با موضوع بود ، شامل این لغات بود :
تاثیر سلیقه ی شخصی در نگرش - معیار های متفاوت برای دیدن - کلیات ِ بنا - جزییات ِ بنا -ارتباطات ( ارتباط ِ بنا با دنیای پیرامون و بسترش )- مسایل زیبایی شناسی - سبک بنا - موفقیت در مسایل طراحی - دیدن نقاط ِ مثبت و منفی و . . .
الان مثلا شما ، باید توضیح ِ بیشتری در این رابطه بدین که چطور ارتباط ِ یک بنا رو با جامعه و تاریخ و . . . میفهمین ؟اینجوری ، ما هم از شما خواهیم آموخت .
.
.
.
دلیل مطرح کردن این بحث ، این بود که از این به بعد هم ، دوستانی که شرکت میکنن ، بیشتر وارد "جزییات" بشن .
الان به نظرم نوشتار AFROO عزیز مقدمه و استارت ِ خوبی برای ادامه ی بحث بود .
باز هم ممنون . :gol:
 

shamira

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اون اوایل که دانشجو کاردانی معماری بودم. هر جا یک اثر معماری رو میدیم اول توجه میکردم ببینم رنگ بندیش بهم میخوره یا از رنگ های خوبی استفاده کردن یا نه، یدفعه دیدم عوض این که به کلیت بنا نگاه کنم سلیقه های شخصی خودمو دوست دارم اعمال کنم. کم کم سعی کردم توجهم بیشتر به طراحی اتاقا،مدل پنجره ، ارتباط بنا با فضاهای اطراف، فضای تنفس بنا ، یا این اون بنا تونسته از نمای بیرون کلیت خودشو نشون بده . یا گویای این باشه برای چه کاری قراره از اون استفاده بشه.
 

ReD_CoDE

متخصص REVIT
کاربر ممتاز
من حرف خاصی ندارم
اما عمده ترین مشکل معماری ما اینه که هنوز تعریف درستی از معماری نداریم
به نظر من امضام با اینکه یه بخش کوچیکی از تعریف و تفکر اکثر صاحبنظران معماری ایرانه اما میتونه کمک کنه به شناخت این بحث
معماریی معماریه که پاسخ مناسبی به انسان و محیطش بده، در هر بنایی یک زندگیی وجود داره، باید اون زندگی رو معمار بشناسه و بتونه بهترین پاسخ ها رو به اون زندگی بده و ابزار معمار ساختمانه و هدفش ایجاد زندگی و محیط مطلوب

یکی از ابرار شناخت، مطالعه و مشاهده آثار گذشتگانه، تا آشنا بشیم چه زندگیی جریان داشته و معمار گذشته چه پاسخی به اون زندگی داده، در کنار این بحث روانشناسی و علوم اجتماعی مطرح میشه، برخی از بزرگان معماری ایران و جهان در کنار معماری دستی بر علوم اجتماعی هم داشتن

دوستان لطفا معماری چیست امضام رو بخونید، و در صورتی که کتاب معماری و رازهای جاودانگی "الکساندر" رو نخوندید، توصیه میکنم بخونید
اگر کسی امکانش هست براش اون 3 صفحه مقدمه کتاب رو که نوشته دکتر حجت هست تو سایت بنویسه و برای عموم بذاره، من این روزا وقتم یکم تنگه وگرنه این کار رو میکردم
 
آخرین ویرایش:

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
هربنا تو اولین برخورد حس خاصی برای بیننده ایجاد می کنه که بخش بیشتری براساس سلیقه شخصیه که خودش از عوامل زیادی تاثیر می گیره میشه تو دوبخش دسته بندی کرد یکی جنبه معمارانش ویکی جنبه زیبایی شناسی
جنبه معماریش مسایلی مثل عملکرد فضاهاومسایل سازه ای و ..........درکل وحدت کلی کار وایده اصلی طرح وپویا بودن طرح وخوانابودن و.........چیزایی که معمولا بهش توجه می کنم
کسی که طرحی رو می کشه یا کاری رو نقد می کنه باید اگاهی وتسلط کامل به فلسفه سبک ها داشته باشه
به نظرم محدود شدن به یک سبک خاص حداقل تو دوران دانشجویی خیلی هم خوب نیست درکل خودم مینیمال کار کردن رو دوست دارم وبه قول دوستمون به سبک خاصی تعصب ندارم
پ ن:مینی مالیسم مکتب هنری است که اساس آثار و بیان خود را بر پایه سادگی بیان و روش‌های ساده و خالی از پیچیدگی معمول فلسفی و یا شبه فلسفی بنیان گذاشته‌است.از معماران این سبک میتوان از میس وندر روهه و آلوارو سیزا و تادائواندو نام برد
 

MY WORLD

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب اول ممنون از احسان عزیز که این بحث خوب رو راه انداخته.چون به شخصه اوایل دوران دانشجویی بارها و بارها به این قضیه فکر میکردم که واقعا چطوری باید یک بنایی رو که می بینیم به همه ی جنبه های معماریش پی ببریم و درس بگیریم ازش.
خوب من توی دوره ی کاردانی که بودم بیشتر بخاطر علاقه ام و کمی هم بخاطر درسهای دوره کاردانی که بُعد فنی و اجراییشون قوی تره همیشه از همون ترمای اول سعی داشتم که تا حد امکان در برخورد با یه اثر معماری به جنبه های اجراییش دقت کنم.البته این قضیه شامل فقط اثر معماری نمی شد گاهی حتی یه تیر چراغ برق هم منو همکلاسیامو به بحث وا میداشت و میتونستیم بایستیم همونجا و درباره بیس پلیت و نحوه اجرای اون تیر با هم بحث کنیم!
احسان گفته بود که بحث رو باز کنید. خوب تو این مورد مسایل اجرایی خیلی جای صحبت هست ولی فکر کنم برای همه تقریبا ملموس باشه. اون بازدیدهای سر ساختمون که میرفتیم تو دوره کاردانی ( که زیاد هم بود ) همیشه یکی از دغدغه های من بود که چطوری پی به جزییات اجرایی بنا ببرم. گاهی عکس میگرفتم گاهی کروکی میزدم و عکسهام رو بارها نگاه میکردم و اگر جایی هم سر در نمیاوردم به کتابهای دیتیل مراجعه میکردم. حالا که خیلی از اون سالا گذشته هنوز مثلا یه شمشیری پله تو یه ساختمون نیمه کاره توجه منو به خودش جلب میکنه ولی با این تفاوت که میتونم جزییاتش رو برای خودم مجسم کنم.
نکته ی بعدی بحث سلیقه ی شخصیه که افرو هم بهش اشاره کرده بود. باید بگم من هنوزم با توجه به همه ی جوانب قضیه وقتی یه بنایی رو میبینم مخصوصا پروژه های مسکونی که تو دفاتر فنی کار میشه ( هر چند که اکثرشون اصلا ارزش معماری و بحث و بررسی ندارن ) ناخوداگاه تو بررسیش سلیقه ی شخصیم هم دخیل میشه و با این قضیه مخالف هم نیستم چون معتقدم سلیقه ی شخصی یه معمار میتونه حکم امضای معمار پای اثرش باشه همونطور که سلیقه ی شخصی معمارای بزرگ نقش خیلی مهمی تو بوجود اومدن سبکهای امروزی داره.
وارد دوره کارشناسی که شدم دیدم به معماری و بناها کلا عوض شد و با یه دید همه جانبه بهشون نگاه میکردم. اول از همه هر بنایی رو تو هر شهر با اقلیم همون شهر تطبیق میدادم و دنبال نقاط ضعف و قوت تاثیر اقلیم تو اون بنا بودم( به عنوان مثال تو یه شهری مثل یزد وقتی وارد خونه های قدیمی میشدم میدیدم که اکثر بناها کفپوش حیاطشون از آجره و وقتی میدیدم که خود مردم یزد چطور با اشتیاق درباره این حرف میزنن که عصرها این آجرها رو آبپاشی میکنن و از هوای خنک بودجود اومده تو حیاط برای دور هم نشستن استفاده میکنن به درستی این کار ایمان میاوردم.یادمه همین مسئله پارسال تست کنکور ارشد بود و چقدر با بچه ها بحث کردیم سرش! ). بعد هم مسایلی مثل تاثیر فرهنگ و بوم مردم اون منطقه ( به عنوان مثال توی شهری مثل اصفهان توی تک تک بناهاش آدم میتونه این مسئله رو به وضوح ببینه.من که هنوزم که هنوزه روبروی مسجد شیخ لطف الله که می ایستم از تماشاش سیر نمیشم.کاشی کاریهایی که توی اصفهان هست رو یقین دارم که مثلا اگر تویه شهر کوچیک کوهستانی بود هیچ وقت این جذابیت رو نداشت.چون مردم کویر خصلتهای روحی و فرهنگی دارن که مختص خودشونه پس معماریشون هم منحصر بفرده )
توی بناهای خارجی و کار معماران بزرگ هم موقع دیدنشون باید یه دید کلی داشته باشیم چون معتقدم هر چقدرم که آدم با دانشی باشیم تو معماری بازم نمیتونیم به همه ی جنبه های فکری اون معمار احاطه پیدا کنیم.پس همیشه سعی کردم تناقضهایی که تو کارای معمارای بزرگ تو دوره های مخلف کاریشون هست رو نادیده بگیرم و به بنا کلی نگاه کنم.بیشتر هم دنبال المانهای معماری میگردم.مثلا دیوارهای یکدستی که تو کارای اندو هست یا سادگی و قناعتی که تو کارای میس هست یا خیلی نمونه های دیگه که میتونه تو طراحی خیلی بهمون کمک کنه.
 
آخرین ویرایش:

فرهيخته

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه دوستان عزیز و تشکر از حسن انتخاب احسان گرامی ؛ :gol:

دقیقا همینطور است...یعنی یکی ازدغدغه های معماری خصوصا برای خیل عظیم دانش آموختگان اکثرا بیکار جامعه ، فرای همان ژست های رایج! شناخت دقیق محتوای معماری و به طبع کاربردی کردن اون هست .برای شروع باید اعتراف کرد که تمام مسائلی که درموضوعات مختلف خصوصا همین موضوعات مربوط به معماری که در تاپیک "مشکلات معماری " به اون تاکید شد، رو بررسی می کنیم، بدوا به حوزه دانشگاهی و نقاط ضعف آموزشی متصل می شود و این یک امر مبرهنی ست که با ضعف ارکان آموزشی یک جامعه که دانشگاه در صدر اون قرار دارد پیشرفت و تحولات زیر ساختی امکان پذیر نیست.البته نکته دوم همان قطرات اندک درک و آگاهی ما هستند که با کاهلی ما و بی درایتی متولیان بر پیکیره علمی دانشجویان وارد شده یا خورانده شده است.اما یک سوال ساده و آن این که ما در کدام زمینه و تخصص (البته مد نظر من جامعه علمی و تاکید بر دانشجویی است) در چارچوب های تعیین شده و استاندارد فعالیت می کنیم که معماری جدای از این باشد! در تمام علوم دستآوردهای دهه های گذشته نقطه عطف دستیابی های نوین امروز ماست.البته این نوع تند نگری نسبت به وضعیت حاکم بی شک دارای استثنائاتی نیز هست که چشم پوشی بر آنها ناجوانمردانه است،جدا از دانشمندان و مفاخر ملی که جز برای پیشرفت داخلی تلاش کرده و می کنند که بسیارشان زبانزد جهانی شده اند ،در کنار این انصافا نمی توان از فعالیت های مدیران جامعه! در جهت افزایش شکوفایی اقتصادی که زیر ساخت تمام تحولات جاری خواهد بود،مبتنی بر تحریم های وارده (که حقیقتا آرزوی هر ایرانی است!)به راحتی گذشت. به قول معروف این قصه سر دراز دارد بگذریم....


* اما در مورد سوال اصلی ، آیا واقعا ما به درستی و اصولی ، به آثار ِ معماری مینگریم ؟اگر به طور کل و در مراتب اولیه و بالاتر به این سوال پاسخ دهیم جواب خوشایندی دریافت نمی کنیم به عبارتی آن چه شایسته وبایسته هنر معماری ایران زمین،با یک معماری اصیل و دقیق با سابقه طولانی در امر ساختمان سازی و جزو مبنکران و بنیان گذاران سبک ها مختلف داشته ایم که به لطف دوستان آن را به نداشته و اندکی خق جویانه تر نخواسته ایم در این امر به درجات بالاتر دست یابیم. واگذارده ایم!در ابتدا باید توجه داشت معماری در حال اجرا در ایران، با طی روند فرسایشی و تقلیدی شدیدا ناشیانه نمی توان چشم به آینده ایی موفق فرا روی خود بود. به طور کل قواعد و ساختار بنیادین محکم و تخصصی که در این مورد و بسیاری دیگر که توسط افراد بی صلاحیت تعیین وتبیین شده اند نه رعایت که بعضا با وجود زمین های حاشیه ای دچار چالش و رو به عقب رفتن هستند.در جامعه ما که اههداف والا جز موارد خاص مد نظر گروهی،دچار حصر شده است و مابقی با ضعیف ترین مدیریت ها و دخالت های بی مورد سیاست های داخلی، در حال اجراست.با این تفاسیر می توان گفت نه اصولی در کار است نه زمینه اصول یابی ..... در جایی تمام مسائل با لعاب مذهب (با تاکید بر اهمیت و توجه همه ما به مذهب) ،مسلط وچیره بر همه موضوعات است و با کسب اجازه از آن انجام فعالیت ما بقی میسر و بدون آن در ممیزی و حذف قرار می گیرند نمی توان بیش از این توقع داشت که موضوعاتی چون معماری پر افتخار ایرانی حائز اهمیت باشد و برای حفظ آن تلاشی انجام داد.


** نحوه ی برخورد ِ شما با یک بنای معماری چگونه است ؟ظن من از این سوال یقینا از هم وزن بودن با اندوخته های علمی که طی تحصیل دریافت می کنیم که منجر به بررسی دقیق و پرداختن موشکافانه کالبد یک ساختمان خواهد شد گواه می دهد. واقعیت این است معماری جدا از پایه های اصلی شکل دهنده آن یعنی هنر و هندسه از فرهنگ و الزامات اجتماعی و جغرافیایی نشات می گیرد،لذا از دیدگاه من ، دیدن بناهای سنتی تا معماری نوین در حال اجرا ، که بتوان گفت نوعی ترکیب اجباری و ناموزون با معماری مدرن ،بدون هیچگونه تفاخر مفهومی و فرهنگی است ،بیشتر دچار وجد می شوم.معماری سنتی ما خالص و ناب با رعایت دقیق اصول معماری در عین سادگی سرشار از پیچیدگی هایی است که ذهن کنجکاو هر بیننده رو به خود وا می دارد.نحوه برخورد و واکنش ما با یک بنای معماری بی شک برخاسته از علم و آگاهی ما از دانش معماری است که هر چه نگاه عمیق و بنیادینی به این مطلب داشته باشیم عملکرد مطلوب تری نسبت به ساخت و ساز آن نیز خواهیم داشت.اما... چگونه یک بنای معماری رو می بینید ؟نگاه من به عنوان یک معمار،مسلما متمایز از نگاه یک بیننده عادی که تنها از دیدن نمای شیک و مدرن لذت ببرد باید باشد و غیر از این یعنی مایه شرمساری!توجه به روابط فضاها،انتخاب مصالح ، ترکیب بندی و نحوه اجرای آن،طراحی داخلی و دکوراسیون ،توجه به اقلیم و بررسی محیط ،نحوه دسترسی ،هماهنگی و ارتباط با پیرامون و در نهایت ساختار نما چیزهایی است که در نگاه نافذ یک معماری چه از دید گذرا یا طراح عبور می کند.مسلما تمام اینها اهمیت دارند چرا که یک مجموعه ساختاری را تشکیل می دهند که به ارائه یک بنای منسجم و پایدار منجر می شود اما ترکیب فضاها و طراحی داخلی از اهمیت بیشتری برخور دار و نیازمند توجه بیشتر خواهد بودنکته دیگر که از ظرافت خاصی برخوردار است ، دقت به خولقیات،ایده ها ، منش و سبک زندگی کسی یا کسانی است که در این مسکن اقامت می کنند. برا ی طراح مهم است چرا که در طراحی باید آنگونه خطوط را به هم مرتبط سازد گویی تمام ایده ها و تفکرات اشخاص را به تصویر می کشد و این یعنی معماری که توانسته مکانی دلپذیر و مورد دلخواه را برای آسایش و سرپناه امن انسانها بوجود آورد. البته شاید این تفکر منحصر به جهان مدرن ،پیشفته و رو به رفاه باشد چرا که در جوامع جهان سوم و مانند خودمان که دستیابی به ضرروری ترین نیازهای حیات به درستی محقق ومیسر نیست توجه با این چنین ایده های متعالی مضحک باشد.



***حال آنکه تمام تصورات ما از طرح شکل گرفت ،باید شاهد خلق اندیشه ها باشیم که پیش از این در ذهن خود نقش بسته بودیم . و حال آنچه را در ادراک خود به آن پرورانده ایم را با صاحبان بنا و یا هر بیننده پرسش گری تقسیم کنیم.تمام مفاهیم معمارانه که با خطوط ریز و درهم نقشه ها آمیخته است با تمام قوای ادراک حسی انسان قابل وصف و انتقال است .از دیدن شنیدن و یا حتی لمس کردن . و اینگونه است دیگران را از راز و رمز طرح خود مطلع می کنیم.البته این در شرایطی است که خود ازچند و چون ریزترین جزئیات آگاه بوده باشیم.در کنار این ارزشهای ناب معماری است که باید حفظ ، احیاء و گسترش داده شود. توجه به معماری اصیل ایرانی که معماری نوین را وام داده و اکنون نمادی از دستاویز های شهرت ملی شده اند از هر چیزی با ارزش ترست.بی لطفی های مسئولین سبب نشده که ما هنر ذاتی خود را به دست فراموشی بسپاریم....

امیدوارم منظورم رو خوب بیان کرده باشم....:gol:
 

همراهی

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام خدمت دوستانم خوشحالم با یک هم اندیشی دیگر در کنار هم هستیم:gol:

قدم اول برای برخورد با یک بنای معماری درست دیدن وفهمیدن انکه چه حرفی میخواهد به ما بزند هست
معمولا قضاوت در خصوص اثار معماری خصوصا در دوره ی دانشجویی به صورت صرفا کالبدی(از جمله سایت،کاربری و اقلیم و...) میباشد یا به عبارتی انرا معرفی میکنیم وبه جنبه های دیگر ان بی توجه ایم

من نیز از این قضیه مستثنی نیستم در خصوص تحلیل ها ونقد ها در کلاس یکسری فاکتورهای از پیش تعیین شده را بررسی وبه دنبال جواب اما رفته رفته مسائل بیشتری
همچون ارتباط با زندگی،فرد،شهر...اینکه چه تاثیری روی ما میگذارند...چه اتفاقاتی در ان رخ میدهد...این اتفاقات چه جنسی دارد... هویتش چیست ...مردم چگونه در فضا حرکت میکنند... حسشان چیست ...و...

همانطوریکه قبلا در تاپیک اموزش نقد مطالبی گفته شده نقدهای مختلفی همچون تشریحی زندگی نامه ای زمینه ای داریم که بدی ها و خوبی های مختص خودشان را دارند و میتوانیم از انها کمک بگیریم

یک مشکل دیگری که وجود دارد انست که در بررسی ها ما نظر شخصی خود را در نظر میگیریم اصلا به شرایط پروژه، امکانات بستر طرح، عوامل تاثیرگذار ،خواسته ی کارفرما ،دلیل انجام پروژه و...توجه نمی کنیم
یا اینکه فرضا با پیش ذهنیتی که در مورد معمار داریم(در مورد معماران معروف چون رایت و..)کار او را تحلیل میکنیم
یا اینکه بنای مربوط به معماری غرب و.. را با معماری معاصر و بومی خودمون و... یکجور می بینیم

شاید پیش از همه ی اینها لازم باشه زندگی تاریخ فرهنگ هویت و اینها را بشناسیم

در اخر امیدوارم که در این بحث به یک شناخت و دانش درست رسیده و این ایتم ها را پیدا کنیم
:gol:
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام خدمت همه ی دوستا
نگرشی که ما به عنوان یه متخصص نسبت به یه بنا ی معماری از دو چیز بر می خیزه
از یه طرف علم و دانش از یه طرف احساسات خودمون
استاندارد های علمی که ما به اونها اعتقاد داریم ممکنه با خیلی از معمارای دیگه مشترک باشه و بر میگرده به اموزشی که دیدیم و نقد هایی که از جنبه ی علمی بلند میشن معمولا کلیشه هایی هستن که هرجایی میتونید بشنوید و تفاوت نگرش علمی بین معمارا به تفاوت در سطح دانششون برمیگرده.
و اینو هم اضافه کنم که نظریاتی که شما با دید علمی در مورد یه بنا میدید از یه حدی نمیتونه بیشتر باشه و اینگونه نقد ها سقف دارن.
و اما نقدی که از ضمیر ناخوداگاه و حسه شخص بلند میشه بر میگرده به هر سال و فصل و روزی که از زندگیش گذشته
یه خاطره ی شیرین تو خونه ی مادر بزرگ میتونه شما رو حسن فتحی کنه یا خرید یه اسباب بازی تو یه پاساژ مدرن میتونه عقاید شمارو با مدرنیسم ها همرنگ کنه
و اینو هم نگید که حسه شخصی نباید وارد نظرات بشه چون شما هر کاری هم کنید نمیتونید از خودتون فرار کنید
اینو هم به خاطر داشته باشیم که معماری جنبه ی هنری داره و حسه معمار یه ایتم سرنوشت سازه
من خودم در مقابل یه بنای معماری حرفی برای گفتن ندارم چون از اون دو مورد هنوز جنبه ی علمیشو ندارم
از طرفی هنوز به اون حد از خود شناسی نرسیدم که بتونم استانداردای ضمیر ناخوداگاهمو درک کنم تا بفهمم واقعا هر اثر معماری از کجای درونم داره روم تاثیر میزاره
خلاصه ی حرفم اینه اگه استانداردهای خودتونو به عنوان یه معمار و یه انسان بشناسید میتونید راحت جواب یه بنا رو در برخورد با اون بشنوید
 

yasihood

عضو جدید
من حرف خاصی ندارم
اما عمده ترین مشکل معماری ما اینه که هنوز تعریف درستی از معماری نداریم
به نظر من امضام با اینکه یه بخش کوچیکی از تعریف و تفکر اکثر صاحبنظران معماری ایرانه اما میتونه کمک کنه به شناخت این بحث
معماریی معماریه که پاسخ مناسبی به انسان و محیطش بده، در هر بنایی یک زندگیی وجود داره، باید اون زندگی رو معمار بشناسه و بتونه بهترین پاسخ ها رو به اون زندگی بده و ابزار معمار ساختمانه و هدفش ایجاد زندگی و محیط مطلوب

یکی از ابرار شناخت، مطالعه و مشاهده آثار گذشتگانه، تا آشنا بشیم چه زندگیی جریان داشته و معمار گذشته چه پاسخی به اون زندگی داده، در کنار این بحث روانشناسی و علوم اجتماعی مطرح میشه، برخی از بزرگان معماری ایران و جهان در کنار معماری دستی بر علوم اجتماعی هم داشتن

دوستان لطفا معماری چیست امضام رو بخونید، و در صورتی که کتاب معماری و رازهای جاودانگی "الکساندر" رو نخوندید، توصیه میکنم بخونید
اگر کسی امکانش هست براش اون 3 صفحه مقدمه کتاب رو که نوشته دکتر حجت هست تو سایت بنویسه و برای عموم بذاره، من این روزا وقتم یکم تنگه وگرنه این کار رو میکردم
دقیقا، تعریفی نداریم، فکر می کنیم هرچی عجیب غریب تر، معمارانه تر.
امضای شما رو خونده بودم، این ترم با آقای دولت آبادی کلاس داشتم (برداشت) تازه واقعا احساس دانشجوی معماری بهم دست داد
ایشون از ما پلان و نمای دقیق نمی خواستن، چیزی که خیلی براشون مهم بود این بود که یه بنا رو به دقت ببینیم و بفهمیم که یه ایرانی چه راه حل هایی برای رفع نیازهای ساکنین داشته و خودمون سعی کنیم روش های حلشون رو یادبگیریم و در طراحی استفاده کنیم
یه بار سر کلاسمون گفتن به بچه هایی که طرح باهام دارن میگم فکر کنین هیچ آیین نامه و قانونی نیست و بشینین ایده آل خودتون رو طراحی کنین، ببینین دوس دارین تو چه خونه ای زندگی کنین، همونو طراحی کنین
بازم میبینم همین الگوی موجود رو طراحی می کنن: در ورودی، سرویس میهمان کنارش، آشپزخونه اپن و...
میگفتن یعنی تمام منطق طراحی سنتی و ایران باستان رو ول کردیم و فکر می کنیم این قانونای چندساله بهتر از اون پیشینه ی تاریخی جواب میده و اینا ملکه ذهنمون شده
مثلا با همین استاد، کنفرانس تزیینات رو داشتیم، نهایتا که اسلایدهارو نشون دادیم استادمون به عنوان نتیجه گیری گفت، ببینین با چه دقتی این طرحا و کاشی ها کنار هم قرار گرفتن، این سرعت متعادل زندگی رو نشون میده
و یه حرف خوب دیگشون هم این بود که میگفتن واسه کارامون باید دلیل داشته باشیم، ادای کسی رو در نیاریم. مثلا به خودم بگم من چرا این لباسو میپوشم، چون خوشگله؟ چون تو اون فیلمه اینطوری لباس پوشییده بود؟ چون همینجوری؟و...
 

همراهی

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
هنر با محدودیت بارور میشود و ازادی ممکن است انرا به سادگی به هرج و مرج بکشاند.از انجایی که امروزه تقریبا هر سازه ای میتواند ساخته شود
به جای اینکه پرسیده شود ایا امکان ساختن این بنا وجود دارد؟باید پرسیده شود ایا اصلا باید این بنا ساخته شود؟
از انجایی که معمار از لحاظ تکنولوژیکی با کمتر مانعی روبروست ممکن است دچار سرگردانی شود.این حقیقتی است که معمار متوسط معاصر می تواند
به موفقیت های بسیار بزرگتری از انچه برای استثنایی ترین طراحان و سازندگان ساختمانها در صد سال پیش از این ممکن بوده است دست یابد،
وچنین موفقیتی نه تنها ثمره تکنولوی است بلکه حاصل خون،عرق و اشک چشم است.



سازه در معماری

مولف سالوادوری/ترجمه دکتر گلابچی
 

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز
آلوارآلتو:
معماری علم نیست. فرایند ترکیبی عظیمی است که هزاران کارکرد معین انسانی را با هم تلفیق می‌کند و همان معماری باقی می‌ماند. نسبت معماری ایجاد هماهنگی میان جهان مادی و زندگی انسانی است.
 

ensan1

عضو جدید
سلام و دورود به همه دوستان

من بیشتر سعی میکنم با توجه به مطالعاتی که در زمینه های مختلف معماری داشتم و دارم تمام حواس ،درک و احساسم رو در برخورد با تمام جنبه های یک اثر معماری، متمرکز کنم...

و تنها راه تمرکز اینگونه رو نوشتن سناریو میدونم تو سناریو هست که میتونی فضا رو زنده کنی و بهش جان ببخشی و توش زندگی کنی...

سعی میکنم همانند سناریو نوشتن عمل کنم و در حین دیدن بنا مشغول تهیه یک سناریو تو ذهنم هستم...بنظرم این تنها راهی هست که میتونم باهاش سیستمِ پیچیده ی معماری رو تحلیل کنم....

مثلا وقتی که در راه رسیدن به ورودی یک منزل هستم همزمان به راه های دسترسی که من رو به درب منزل میرسونه،بافتی که از کار شدن سنگ کوهی در زیر پاهام احساس میکنم و عطرهایی که از کاشتن گل ها تو باغچه به مشامم میرسه و صدا گنجشکی که با نزدیک شدنم به درخت سریع پر زد و رفت و سایه های ایجاد شده در زیر سایه بنا که تونسته الاچیق زیر خودش جا بده و کیفیت بصری و بافت بنا که خیلی تو ذوق ادم میخوره و خیلی مصنوعی به نظر میرسه و ارتباط بصری که با صاحبخونه از طریق پنجره های کنار در دارم و از اون طریق برای هم قبل از سلام و احوالپرسی ،لبخند میزنیم و صدای زیبای 3 تا پله ی چوبی که زیر پام هنگام بالا رفتن از اونها به گوشم میخورد و عوض شدن بافت در ورودی و کم شدن ارتفاع یکم به ادم احساس امنیت میداد و به مشام رسیدن بوی قرمه سبزی که بعد از چند ثانیه از باز شدن در به مشامت میخوره و.... و سعی میکنم خودم رو به جای بچه ها و نوجوانان و مادر خونه بذارم و با توجه به مطالعاتی که در حوزه رفتار شناسی معماری انجام میدم ببینم به نیازهاشون خوب پاسخ داده شده یا نه!

هر کدوم از این قسمت ها میتونه و باید دقیق تر تعریف بشه ،خلاصه گفتم....


ارجحیت داشتن موضوع، تو پرژه های مختلف فرق میکنه برام ،ارجحیت بیشتر رو با فکر ها و ایده هایی که برای ضعف های سایت و بهینه ساخته شدن یک بنا میذارم
مثلا تو زمین های کوچیک دنبال راه حل طراح برای پارکینگ هستم و حل کردن این موضوع برام اولویت داره....


یه کار دیگه هم که انجام میدم، تخیّلِ این کار برای پروژه هایی هست که در دسترس نیستند

این کار رو استادمون یاد داد :پلان یه ویلا مسکونی رو داد با عکس از فضاهای مختلف گفت برید تا جلسه بعد توی این خونه تو فصول مختلف زندگی کنید برام از نقاط ضعف و قدرتش از دیدگاه 5 نفر اعضا خانوداده بنویسید...که اونجا یاد گرفتیم که چه طور و چگونه میشه تخیل کرد...خیلی چیزها یا گرفتیم از نامناسب بودن ظرفشویی که صدای سیفونش باعث به هم زدن فضای نشیمن میشد و از محل نامناسب شومینه و فرم نامناسبش که باعث جمع شدن اعضا خانواده نمیشد تا فضای خوب و تحلیل اتاق نوجوان....
 
آخرین ویرایش:

aziarchitect

عضو جدید
بچه ها یه چیزی یادم افتاد...برام جالب بود
یه روز بادوستم تو ارومیه بودیم.یهو چشم افتاد به یه خونه که بنظرم خیلی جالب اومد..مقیایسش...رنگش..ترکیب بندی ..متریال وخلاصه که همه چیزایی که یه معمار تونگاه اول بهش توجه میکنه.به دوستم گفتم چه خونه خوشکلی...یه نیگاه انداخت..چیزی نگفت شروع کردم به توضیح دادن ...مثلا رنگ وابعاد پنجره هاشو ببین!!!متریال فلان ضلعشو ببین...خلاصه گفتم وگفتم..بعد چند دقه گفت راس میگی چه خونه ی خوشکلی!!!!!!!!!بهم گفت باور میکنی الان 15ساله این مسیرو روزی کم کم 1بار میرم اما تا حالا نشده اون زیبایی رو که الان تو این ساختمون حسش کردمو ببینم؟گفت شاید اگه باهام نبودی هیچ وقت این ساختمونو من نمیدیدم
اکثرا توجه کردم خیلیا اون چیزایی رو که ما معمارا اطراف خودمون میبینیم رو نمیبینن.من همیشه بهشون میگم:چشمها را باید شست جور دیگر باید دید
نگاه ما معمارا متفاوته باغیرهم رشته ایامون چون ما معمارا شیوه ی انتقال اندیشه هامون از روطرح وساختمونو... اس وبعبارتی زبان ارتباطی ما معمارا اینان که باهاشون زندگی میکنیم
 

sheshpar

عضو جدید
[FONT=courier new, courier, mono]۱.انبار دوچرخه یک ساختمان است اما کلیسای جامع لینکن [/FONT][FONT=courier new, courier, mono]یک قطعه از معماری است،تقریبا هرچیز که فضا را در یک مقیاس کافی برای حرکت انسان محصور کند یک ساختمان است،ولی معماری فقط برای ساختمان هایی به کار میرود که با در نظر گرفتن نیاز به زیبایی طراحی شده باشند.(نیکلاس پوزنر)[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]2.معماری ساختمانی است که معنی و محتوا داشته باشد.(بروس آلسوپ)[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]3.معماری هنر فضا است.(برونوزی)[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]4.معماری آن چیزی است که طبیعت نمی تواند آنرا بسازد.(لویی کان)[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]5.معماری گونه ای از ارتباط غیر کلامی است .ثبت صامتی از فرهنگی که آنرا ساخته است.(جان راسکین)[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]6.معماری بازی ماهرانه ،معقول و شاعرانه ماده است که در نور دیده می شود.(لکور بوزیه)[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]7.خانه ماشینی برای زندگی است.(لکور بوزیه)[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]8.فرآیند پویای ساختگری ماده-انرژی در دنیای مکانی-زمانی.(طلا مینایی)[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]9.معماری ایده ها و ارزش هایی را به وسیله سیستمی از علایم بصری بیان می کند.(گالوانو دلاولپه)[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]10.معماری بازتاب کالبدی زندگی بشری است.زندگی با تمام ابعاد،نیازها،اعتقادات و باورها.[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]11.معماری یک هنر جدا از واقعیت نمی باشد.معماری واقعی ،نقاشی واقعی، شعر واقعی ،موسیقی واقعی هرگز جدا از جسم و ماده نمی باشد .معماری وجود دارد ،قابل رویت است،معماری لبه بین هنر و انسان شناسی ،بین جامعه و دانش ، بین تکنولوژی و تاریخ می باشد.گاهی هم حافظه بسیار نقش بازی می کند.معماری تقریبا فریب ،نماد،معنی و هنر بیان کردن داستان می باشد.مخلوط مسخره ای از این چیزها گاهی بشر دوستانه و گاهی مادی گرایانه.(رنزو پیانو)[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]12.معماری لزوما نزدیک اکتشاف کردن است .هرمکانی متمایز است ،هر شهری متفاوت ،هر جامعه ای خاص می باشد.÷س ریسک واقعی است که قبل از فهمیدن حقیقت مکان به عنوان معمار ابهت بالا رونده شان را به پایان برسانید.من سعی می کنم بفهمم طبیعت و ذات واقعی یک مکان چیست ،متن چیست.هدفم لزوما تمام کردن و کامل کردن با متن نمی باشد.گاهی معماری نباید تمام کند ، اما باید با متن کمک و همکاری کند.(رنزو پیانو)[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]13.من معتقدم معماری یکی از مظاهر زیبایی است،ترکیبی از روح یک مکان مشخص با تصاویر ذهنی فرد یا افراد ،این مظهر زیبایی باید لذت ،احساسات مثبت ،سوالات و تعجب ها را برانگیزد.معماری باید به گونه ای باشد که با هر بار استفاده تجربه جدید از آن بدست آید.(رجینا پیزینینی)[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]14.معماری به عنوان یک هنر بالاتر از جوابگویی صرف به نیازهای عملکردی برنامه یک بنا می باشد.اصولا تجلیات فیزیکی معماری با عملکرد انسان مطابقت دارد.(فرانسیس دی کی چینگ)[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]15.معماری به معنی خلق یک اثر به صورت کاملا ذاتی و از هیچ نیست بلکه یک پدیده کاملا پیوسته و تجربی است که باید به صورت پله پله طراحی شود. معماری های بزرگ دنیا مانند معماری عظیم ایرانی ناگهان به وجود نیامده اند.معماری های مختلف همیشه پیرو معماری های گذشته خود ،منطقه ،اقلیم ، فرهنگ و ... بوده اند و تنها عناوین آنها متفاوت بوده است.(احسان طایفه)[/FONT]
 

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز

[FONT=&quot]قبل از هر چیز لازمه که از مهندس احسان عزیز برای طرح سوالات بسیار آموزنده و بحث برانگیزشون تشکر کنم.

[/FONT]

[FONT=&quot]( معماري یکی از مظاهر بیرونی فرهنگ یک جامعه است ونماد مناسبی برای مطالعه فرهنگ آن جامعه محسوب میشود.)[/FONT]​
[FONT=&quot] "موتيسوس"[/FONT]​
[FONT=&quot] [/FONT]​
[FONT=&quot]من هم قبل از اینکه وارد دنیای معماری بشم ، فقط زیبایی بنا برام مهم بود چون اطلاعاتی در مورد کلیت معماری نداشتم و بناها رو از جنبه زیبایی میسنجیدم.

[/FONT]
[FONT=&quot] اما الان با اطلاعات اندکی که کسب کردم :

[/FONT]
[FONT=&quot]1[/FONT][FONT=&quot]- در نگاه اول به یک بنای معماری ، باز هم نخستین تاثیری که بنا روی من میزاره همون زیبایی بناست .

[/FONT]

[FONT=&quot] 2- به نگاه معمار در پس بنا فکر میکنم . [/FONT][FONT=&quot]که معمار، بنا را با ایده‌های شخصی طراحی کرده یا ساختمان‌ با توجه به نیازهای اجتماعی و انسانی طراحی ‌شده. فرقی نداره که بنا ( مسکونی [/FONT][FONT=&quot]–[/FONT][FONT=&quot]تجاری [/FONT][FONT=&quot]–[/FONT][FONT=&quot] تفریحی یا فرهنگی ) باشه.

[/FONT]

[FONT=&quot] 3-[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot][/FONT]به مفهوم طرح فکر میکنم که آیا معمار بنا تونسته معنا ،مفهوم،احساس معماریي کشورش رو با طرحش نشون بده یا معماری کاملا غریبه است.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]

4- دنبال شاخصه های ظاهر بنا میگردم که آیا با موضوع ساختمان و مکان و پیرامون خودش همگون هست یا نه.


5- به سازه وتکنیک توجه میکنم ،که معمار از چه مصالح و تکنیکی استفاده کرده . آیا فقط از مصالح سنتی یا اینکه از تکنیکهای روز هم بهره ای برده واگر از مصالح نوین روز دنیا استفاده کرده ، آیا تونسته تقدس هنرمعماری کشورش رو حفظ کنه . چون معماري يک موجوديت و هستي یک تمدنه ومعماری هستي امروز، و هستي آينده هر ملتی نيز هست.
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز

قبل از هر چیز لازمه که از مهندس احسان عزیز برای طرح سوالات بسیار آموزنده و بحث برانگیزشون تشکر کنم.


( معماري یکی از مظاهر بیرونی فرهنگ یک جامعه است ونماد مناسبی برای مطالعه فرهنگ آن جامعه محسوب میشود.)
"موتيسوس"
من هم قبل از اینکه وارد دنیای معماری بشم ، فقط زیبایی بنا برام مهم بود چون اطلاعاتی در مورد کلیت معماری نداشتم و بناها رو از جنبه زیبایی میسنجیدم.



اما الان با اطلاعات اندکی که کسب کردم :


1- در نگاه اول به یک بنای معماری ، باز هم نخستین تاثیری که بنا روی من میزاره همون زیبایی بناست .



2- به نگاه معمار در پس بنا فکر میکنم . که معمار، بنا را با ایده‌های شخصی طراحی کرده یا ساختمان‌ با توجه به نیازهای اجتماعی و انسانی طراحی ‌شده. فرقی نداره که بنا ( مسکونی تجاری تفریحی یا فرهنگی ) باشه.



3-به مفهوم طرح فکر میکنم که آیا معمار بنا تونسته معنا ،مفهوم،احساس معماریي کشورش رو با طرحش نشون بده یا معماری کاملا غریبه است.


4- دنبال شاخصه های ظاهر بنا میگردم که آیا با موضوع ساختمان و مکان و پیرامون خودش همگون هست یا نه.



5- به سازه وتکنیک توجه میکنم ،که معمار از چه مصالح و تکنیکی استفاده کرده . آیا فقط از مصالح سنتی یا اینکه از تکنیکهای روز هم بهره ای برده واگر از مصالح نوین روز دنیا استفاده کرده ، آیا تونسته تقدس هنرمعماری کشورش رو حفظ کنه . چون معماري يک موجوديت و هستي یک تمدنه ومعماری هستي امروز، و هستي آينده هر ملتی نيز هست.

بنده حقیر هم دقیقا مثل وندای عزیزبه یه بنا نگاه میکنم;)
 

az.sa

عضو جدید
خارج دانشگاهم همین وضعه دیگه . شما اگه جایی سراغ داری که به کار اهمیت میدن و دختر بودن ملاک نیست تو رو خدا به منم بگو یه سر بزنم . بس این شرکت اون شرکت رفتم دنبال کار بریدم دیگه .


اما تو دانشگاه ما کاملا برعکسه نمیدونم اساتید با دخترا چه مشکلی دارن ! فکر میکنم بستگی به استاد یا ریئس اون اداره داره نمیشه به همه جا نسبتش داد . خیلی از دخترهای معماری که الان سرکار هستند به خاطر سوادشونه و شاید به قول دوست دیگرمون کم توقع بودنشونه
 

Similar threads

بالا