مشاعرۀ سنّتی

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو بشکن چنگ ما را ای معلا//هزاران چنگ دیگر هست این جا

از من به تو ای سفر گزیده
ای از همه عاشقان بریده
ای همسفر شبانه ی من
وی یاد تو عطر خانه ی من
یک روح و دو تن حکایت ماست
دو خواندن ما حدیث بی جاست
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
از من به تو ای سفر گزیده
ای از همه عاشقان بریده
ای همسفر شبانه ی من
وی یاد تو عطر خانه ی من
یک روح و دو تن حکایت ماست
دو خواندن ما حدیث بی جاست
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نا برده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد
کس جای در این خانه ی ویرانه ندارد
دل را به کف هر که نهم باز پس آرد
کس تاب نگهداری دیوانه ندارد
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد
کس جای در این خانه ی ویرانه ندارد
دل را به کف هر که نهم باز پس آرد
کس تاب نگهداری دیوانه ندارد

دل میرود زدستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
آشنایی نه غریبست که دلسوز من است.........چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت

تورا من چشم در راهم شباهنگام.
که می گیرند در شاخ "تلاجن" سایه ها رنگ سیاهی
و از آن دلخستگانت راست اندوهی فراهم
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد..............هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت

تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت
تو چشمای تو می دیدم تموم آرزوهامو

به همه می خندی با همه دست میدی

دستتو می گیرم دستمو پس میدی

اما دوست دارم اما دوست دارم

پشت من بد میگی حرف مردم میشم

دستشو می گیری عشق دوم میشم

اما دوست دارم اما دوست دارم
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
تو چشمای تو می دیدم تموم آرزوهامو

به همه می خندی با همه دست میدی

دستتو می گیرم دستمو پس میدی

اما دوست دارم اما دوست دارم

پشت من بد میگی حرف مردم میشم

دستشو می گیری عشق دوم میشم

اما دوست دارم اما دوست دارم
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
 

901010

عضو جدید
کاربر ممتاز

نفس كز گرمگاه سينه مي آيد برون, ابري شود تاريك
چو ديوار ايستد در پيش چشمانت
نفس كاينست, پس ديگر چه داري چشم
ز چشم دوستان دور يا نزديك؟

کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که باز بینیم دیدار آشنا را
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا