محمدکریمی
عضو جدید
مائیمو نوای بی نوایی
بسم اله اگر حریف مایی
یوسف گمگشته بازاید به کنعان غم مخور....کلبه اخزان شود روزی گلستان غم مخور
مائیمو نوای بی نوایی
بسم اله اگر حریف مایی
یوسف گمگشته بازاید به کنعان غم مخور....کلبه اخزان شود روزی گلستان غم مخور
روزگاریست که سودای بتان دین منست
غم این کار نشاط دل غمگین منست
تو نازک طبعی و طاقت نیاری
گرانیهای مشتی دلق پوشان
نی حریف هر که از راهی برید
پرده هایش پرده های ما درید
دویدنِ بی پایانِ یکی نقطه بر قوسِ دایره.
تا کی؟
باز باید بیدار شوم، بشنوم، ببینم، باور کنم.
باز باید برای ادامه ی بی دلیلِ دانایی
تمرینِ استعاره کنم.
سید علی صالحی
مگو با دوست میگویم چه باک است
که گر دشمن شود عین هلاک است
ندیم و مطرب و ساقی همه اوست
خیال آب و گل در ره بهانه
هر چه زیبا بود بیرحمانه بخشیدیش
شعر شد ، فریاد شد عشق و جوانی شد
عطر گلها شد به روی دشتها پاشید
رنگ دنیا شد فریب زندگانی شد
دلا دایم گدای کوی او باش
بحکم آن که دولت جاودان به
دیدنت بی نظیرمنظره هاست
فصل گلگشت دشت ها ، دره هاست
خواندن نام بغضواره ی تو
آرزوی تمام حنجره هاست
چشم شیدایم از درون و برون
در تو مشتاق گنج و گستره هاست
حسین منزوی
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
آمده ام که سر نهم عشق تو را بسر برم
ور تو بگویم که نی،نی شکنم شکر برم
من خاکی که از این در نتوانم برخواست
از کجا بوسه زنم بر لب آن قصر بلند
دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد
شد پی محتسب و کار به دستوری کرد
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
دوران همی نویسد بر عارضش خطی خوش....یا رب نوشته بد از یار ما بگردان
نی قوس ماند نی قزح نی باده ماند نی قدح//نی عیش ماند نی فرح نی زخم بر مرهم زند
دربیابان گر به شوق کعبع خواهی زد قدم....سرزنش ها گرکند خار مغیلان غم مخور
رندان سلامت میکنند جان را غلامت میکنند//مستی ز جامت میکنند مستان سلامت میکنند
دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور.....گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور
یک سر مو از غم تو نیست که اندر تن من//آب حیاتی ندهد یا گهری مینشود
یک سر مو از غم تو نیست که اندر تن من//آب حیاتی ندهد یا گهری مینشود
یک سر مو از غم تو نیست که اندر تن من//آب حیاتی ندهد یا گهری مینشود
یک سر مو از غم تو نیست که اندر تن من//آب حیاتی ندهد یا گهری مینشود
یک سر مو از غم تو نیست که اندر تن من//آب حیاتی ندهد یا گهری مینشود
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |