مشاعرۀ سنّتی

[pashe_naz2001]

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
بادوستان مروت با دشمنان مدارا

 

[بشارت]

آنان که محیط فضل وآداب شدند
چون شمع کمال جمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند به روز
گفتند فسانه ای و در خواب شدند (خیام)

 

[hamid_61]

​

در کـارگـه کـوزه گـری بــودم دوش​

دیـدم دو هزار کـوزه گـويا و خـموش​

هــر يک به زبان حــال با مـن گفتند​

کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش​

(خيام)​

 

[sshhiimmaa]

شراب تلخ مي خواهم ،كه مرد افكن بود زورش
كه تا يك دم بياسايم ، ز دنيا و شر و شورش

 

[مجید]

شب تاریک و سنگستان و من مست
قدح از دست من افتاد و نشکست
نگه دارنده اش نیکو نگه داشت
وگر نه صد قدح نفتاده بشکست

 

[بشارت]

تو را در آیینه دیدن جمال طلعت خویش
بیان کند که چه بودست ناشکیبا را (سعدِی)

 

[sshhiimmaa]

از ننگ چه گويي، كه مرا نام ز ننگ است
وز نام چه پرسي كه مرا ننگ ز نام است

 

[pashe_naz2001]

تا دل هرزه گر من رفت به چنین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند

 

[sshhiimmaa]

در مجلس ما عطر مياميز كه ما را
هر لحظه ز گيسوي توخوشبوي مشامست

 

[hamid_61]

تو اگر به هر نگاهي ببري هزاراها دل
نرسد بدان نگارا كه دلي نگاه داري

 

[بشارت]

یاد ایامی که در گلش فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم

 

[مجید]

مستم و مستی ز خود بیگانه ام
این چنین مستی به خود نادیده ام

 

[sshhiimmaa]

مي روم ز ديده ها نهان شوم
ميروم كه گريه در نهان كنم
يا مرا جدايي تو مي كشد
يا تو را دوباره مهربان كنم

 

[a young Architect]

نه همین میرمد آن نوگل خندان از من
می کشد سرو در این بادیه دامان از من
با من آرامش او الفت موج است و کنار
دم به دم با من و پیوسته گریزان از من

 

[elnaz66]

ندهد هوشمند روشن رای

به فرومایه کارهای خطیر

بوریا باف اگر چه بافنده است

نبرندش به کارگاه حریر

سعدی

 

[sshhiimmaa]

روز و شب خوابم نمي آيد به چشم غم پرست
بس كه در بيماري هجر تو گريانم چو شمع

 

[elnaz66]

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

که به ما سوا فکندی همه سایه ی هما را

 

[بشارت]

ای سرو بلند قامت دوست
وه وه که شمایلت چه نیکوست
در پای لطافت تو میراد
هر سرو سهی که بر لب جوست (سعدی)

 

[liliss85]

تارو پودم ذره ذره مهر بود
هر کجا مهر است پیدا کن مرا

 

[sshhiimmaa]

اگر بر جاي من غيري گزيند دوست ،حاكم اوست
حرامم باد اگر من جان به جاي دوست بگزينم

 

[liliss85]

مخوانید ای عرشیان خاکیم
که من طائر قدس افلاکیم

 

[pashe_naz2001]

من از آن سوی تو آیم که به جز تو کس ندارم
تو از آن زمن گریزی که چو من هزار داری

 

[sshhiimmaa]

در اين بازار اگر سوديست با درويش خرسند است
خدايا ! منعمم گردان به درويشي و خرسندي

 

[بشارت]

یارم چو به ناز و عشوه برخاست
فریاد برآمد از چپ و راست
هر سو چو روی به جستجویش
ای دل به خود آ که یار با ماست

 

[liliss85]

تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش

 

[مجید]

شراب تلخ میخواهم که مرد افکن بود زورش
مگر یکدم بیاسانم ز دنیا و شر و شورش

 

[hamid_61]

شب همه بي تو كار من شكوه به ماه كردن است
روز ستاره تا سحر تيره به آه كردن است

چون تو نه در مقابلي عكس تو پيش رو نهيم
اين هم از آب و آينه خواهش ماه كردن است

 

[pashe_naz2001]

تو از سلاله سروی بلند و بالا باش
شکستنی مشو ایستاده باش پایا باش

 

[بشارت]

شهرمن شهر پر از بید وچنار
شهر من شهر اقاقیا نیست
شهر ولگردی باد و طپش
قلب پر شور و شر دریا نیست

 

[elnaz66]

تو را من چشم در راهم شباهنگام ، در آندم که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی ، وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم، تورا من چشم در راهم.