گپ و گفتگوی خودمانی مهندسین مواد و متالورژی

reza_1364

مدیر بازنشسته
دوستان فکر نمی کنید که تالار مهندسی مواد و متالورژی حدود 3 هفته بدون مدیریت داره سپری میکنه!!؟

بله، درست میفرمایید. البته بیشتر از 3 هفته است !

کاری نباید کرد؟؟ همینجوری بدون مدیریت؟

شما کاری دارین بفرمایین اگه کمکی از دستمون بر بیاد انجام میدیم
 

hesam02

عضو جدید
به نظر منم این جوری اصلا خوب نیس!
ولی خوب شاید مدیرامون کار داشتن و برمیگردن ... البته امیدوارم !

به هر حال وضع این تالار اصلا مناسب نیست... هر کی خواست میره ، هر کی خواست میاد ، .... لااقل مدیران گرامی شما که میدونید به مدت چند هفته میخواید از صحنه دور باشید یکی دو نفر از فعالین این تالار مثل آقا حسین و افراد دیگه رو به عنوان جانشین موقتی خودتون انتخاب کنید
 

sara.ceramic

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما کاری دارین بفرمایین اگه کمکی از دستمون بر بیاد انجام میدیم

دوستان بفرمایین مدیر اومدن به افتخارشون:w17:
جناب مدیر شما که سر نمیزنید بچه ها دچار افسردگی مزمن میشن اصلا یه اوضاعی میشه

به به ! چه خوب ! :w17:
بالاخره یه مدیر باید بالاسر تالار باشه دیگه ...
این طوری خیالمون راحت تره.
 

hesam02

عضو جدید
شما کاری دارین بفرمایین اگه کمکی از دستمون بر بیاد انجام میدیم

در مورد تاپیک "جوشکاری" هم لطفا یک سرپرست برای اون قسمت فقط تعیین کنید. این شاخه باید دسته بندی شده و کاملا به روز باشه در حالی که اصلا رنگ و نشونی از یک تاپیک فعال نمی بینیم... بازرسی ها ، دستورالعمل ها ، استانداردها ، آزمون ها و .... همه و همه باید طبقه بندی شده باشن. من خدمت جناب ghzshadow هم قبلا عرض کردم ابن موضوع رو اما متاسفانه پی گیری نشد...
 

reza_1364

مدیر بازنشسته
در مورد تاپیک "جوشکاری" هم لطفا یک سرپرست برای اون قسمت فقط تعیین کنید. این شاخه باید دسته بندی شده و کاملا به روز باشه در حالی که اصلا رنگ و نشونی از یک تاپیک فعال نمی بینیم... بازرسی ها ، دستورالعمل ها ، استانداردها ، آزمون ها و .... همه و همه باید طبقه بندی شده باشن. من خدمت جناب ghzshadow هم قبلا عرض کردم ابن موضوع رو اما متاسفانه پی گیری نشد...


اسم خودتون رو به عنوان کاربر فعال بخش جوشکاری گزارش می کنم
اگه نتونستین پستی رو جابه جا کنین توضیحات رو پیام خصوصی کنین درست می کنم
 

reza_1364

مدیر بازنشسته
به به ! چه خوب ! :w17:
بالاخره یه مدیر باید بالاسر تالار باشه دیگه ...
این طوری خیالمون راحت تره.


من هر روز سر می زنم اما ناشناس اگه رفتنی شدم حتما قبل از رفتنم مدیر جدید رو بهتون معرفی می کنم و بعد میرم
 

reza_1364

مدیر بازنشسته
به هر حال وضع این تالار اصلا مناسب نیست... هر کی خواست میره ، هر کی خواست میاد ، .... لااقل مدیران گرامی شما که میدونید به مدت چند هفته میخواید از صحنه دور باشید یکی دو نفر از فعالین این تالار مثل آقا حسین و افراد دیگه رو به عنوان جانشین موقتی خودتون انتخاب کنید

کسی نرفته من هر روز سر می زنم و میزدم این که شما چراغ سبز کنار اسم را روشن نمیبینین بحثش جداست
 

sara.ceramic

عضو جدید
کاربر ممتاز
من هر روز سر می زنم اما ناشناس اگه رفتنی شدم حتما قبل از رفتنم مدیر جدید رو بهتون معرفی می کنم و بعد میرم

ممنون.
فقط چون کمتر تو تاپیک ها شرکت میکردین احساس کردیم که رفتین ...
قصد جسارت نداشتیم.
 

reza_1364

مدیر بازنشسته
ممنون.
فقط چون کمتر تو تاپیک ها شرکت میکردین احساس کردیم که رفتین ...
قصد جسارت نداشتیم.

من منظور بیانم اصلا با لفظ مدیریت نبود
اگر اینجور برداشت کردین عذرخواهی می کنم
(شاید به خاطره اینه که از شکلک زیاد استفاده نمی کنم)
 

reza_1364

مدیر بازنشسته
نمیشه این تاپیک به صفحه اصلی بیاد؟

بنده هم کاملا موافقم با این قضیه تاپیک خیلی مفید و مهمیه

تاپیک خوبی هست اما اگه بزاریم رو صفحه مشکلات زیادی برامون درست میشه
از طرفی کسی که جویای این تاپیک ها باشه حتما پیداش می کنه
به هرحال یه لینکشو روی صفحه میزارم

موفق باشید
 

sara.ceramic

عضو جدید
کاربر ممتاز
من منظور بیانم اصلا با لفظ مدیریت نبود
اگر اینجور برداشت کردین عذرخواهی می کنم
(شاید به خاطره اینه که از شکلک زیاد استفاده نمی کنم)

نه، خواهش می کنم.
فقط اگه یکم بیشتر حضور محسوس داشته باشین ما هم دلگرم تر میشیم.
ممنون.
 

Ho$$ein

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
کسی نرفته من هر روز سر می زنم و میزدم این که شما چراغ سبز کنار اسم را روشن نمیبینین بحثش جداست

آقا رضا بحث دیدن چراغ سبز شما نیست ... موضوع اینه که تالار واقعاً بهم ریخته , ( البته الان که شما اومدید بهتر شد چند روز پیش واقعاً داغون بود ! )
خواهشاً باشید .
ممنون
 

m_mahdi_tbt

عضو جدید
خوبه که یادی کنیم از عزیزانی که خونشون رو دادن که ما الان میتونیم درس بخونیم و پیشرفت کنیم.
ما به همه ی شهیدان مدیونیم پس باید با پیشرفت مخصوصا تو زمینه های علمی و اخلاقی دینمون رو ادا کنیم.

یادداشت یک دانشجوی ساکن بهشت

حقیقت زندگی در کلمات ساده و بی شیله پیله اش موج میزد،انگار کمی از جامعه دلگیر است انگار فریاد هایش را بر سر کاغذ نوشته،دلسوزانه،صمیمی،بی غرور...
شهید احمد رضا احدی را می گویم. دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران،جایی خواندم رتبه یک کنکور...
چه فرقی می کند؟
مهم این است که دست نوشته اش بوی حقیقت می دهد، که الان در بهشت است،یعنی تو می گویی اگر رتبه یک نبود در بهشت راهش نمی دادند؟ یا اگر دانشجو پزشکی دانشگاه تهران نبود...
بگذریم.
یادداشت شهید بزرگوار تقدیمِ شما دوستان.
باشد که بفهمیم!

" چه كسی می‌داند كه جنگ چیست؟ چه كسی می‌داند فرود یك خمپاره قلب چند نفر را می‌درد؟ چه كسی می‌داند هر سوت خمپاره فردا به قطره اشكی بدل خواهد شد و این اشك جگرهایی را خواهد سوزاند؟ كیست كه بداند جنگ یعنی سوختن، ویران شدن، آرامش مادری كه فرزندش را همین الان با لای لای گرمش در آغوش خود خوابانیده؛ نوری، صدایی، ریزش سقف خانه و سرد شدن تن گرم كودك در قامت خمیده مادر؟ كیست كه بداند جنگ یعنی ستم، یعنی آتش، یعنی خونین شدن خرمشهر، یعنی سرخ شدن جامه‌ای و سیاه شدن جامه‌ای دیگر، یعنی گریز به هرجا، هرجا كه اینجا نباشد، یعنی اضطراب كه كودكم كجاست؟ جوانم كجاست؟ دخترم چه شد؟
به كدام گوشه تهران نشسته‌ای؟
كدام دختر دانشجویی كه حوصله ندارد عكسهای جنگ را ببیند و اخبار جنگ را بشنود، دختران معصوم سوسنگرد، خواهران گل، آن گلهای ناز، آن اسوه‌های عفاف كه هركدام در پس رنجهای بیكران صحرانشینی و بیابانگردی، آرزوهای سالهای بعد را در دل می‌پروراندند، آن خواهران ماه، مظاهر شرم و حیا را بفهمد، كه بی‌شرمان دامانشان را آلودند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند.
كدام پسر دانشجویی می‌داند هویزه كجاست؟
چه كسی در آن كشته شد و در آن دفن گردید؟ چگونه بفهمد تانكها هویزه را با 120 اسوه، از بهترین خوبان له كردند و اصلاً چه می‌داند تانك چیست و چگونه سری زیر شنی‌های آن له می‌شود؟
آیا می‌توانید این مسئله را حل كنید؛
گلوله‌ای از دوشیكا با سرعت اولیه خود از فاصله 100 متری شلیك می‌شود و در مبدأ به حلقومی اصابت نموده و آن را سوراخ كرده و گذر می‌كند، معلوم نمایید:
سر كجا افتاده است؟ كدام زن صیحه می‌كشد؟ كدام پیراهن سیاه می‌شود؟ كدام خواهر بی برادر می‌شود؟ آسمان كدام شهر سرخ می‌شود؟ كدام گریبان پاره می‌شود؟ كدام چهره چنگ می‌خورد؟ كدام كودك در انزوا و خلوت خویش اشك می‌ریزد؟
یا این مسئله را كه هواپیمایی با یك ونیم برابر سرعت صوت از ارتفاع 10 متری سطح زمین ماشین لندكروزی را كه با سرعت در جاده مهران – دهلران حركت می‌كند مورد اصابت موشك قرار می‌دهد، اگر از مقاومت هوا صرف نظر كنیم، معلوم كنید:
كدام تن می‌سوزد؟ كدام سر می‌پرد؟ چگونه باید اجساد را از میان این آهن پاره له شده بیرون كشید؟ چگونه باید آنها را غسل داد؟
چگونه بخندیم و نگاه آن عزیزان را فراموش كنیم؟ چگونه در تهران بمانیم و تنها، درس بخوانیم؟
چگونه می‌توانی درها را بر روی خودت ببندی و چون موش، در انبار كلمات كهنه كتاب لانه كنی؟
كدام مسئله را حل می‌كنی؟ برای كدام امتحان، درس می‌خوانی؟ به چه امیدی نفس می‌كشی؟ كیف و كلاسور را از چه پر می‌كنی؟
از خیال؟ از كتاب؟ از لقب شامخ دكتر؟ یا از آدامسی كه مادرت هرروز صبح در كیفت می‌گذارد؟ كدام اضطراب جانت را می‌خلد؟
دیر رسیدن به اتوبوس؟ دیر رسیدن سر كلاس؟ نمره A گرفتن؟
دلت را به چه چیز بسته‌ای؟
به مدرك؟ به ماشین؟ به قبول شدن در دوره فوق دكترا؟
آهای پسرك دانشجو!
به تو چه مربوط است كه خانواده‌ای در همسایگی تو داغدار شده،جوانی به خاك افتاد و در خون شكفت.
آهای دخترك دانشجو!
به تو چه مربوط كه دختران سوسنگرد را به اشك نشاندند و آنان را زنده به گور كردند.
در كردستان حلقوم كسانی را پاره كردند تا كدهای بی‌سیم را بیابند.
به تو چه مربوط است كه موشكی در دزفول فرود بیاید و به فاصله زمانی انتشار نوری، محله‌ای نابود شود و یا كارگری كه صبح به قصد كارخانه نبرد اهواز از خانه خارج و دیگر بازنگشت ، همكارانش او را تا بهشت اباد اهواز روی دست بدرقه كردند.
به تو چه مربوط كه كودكانی در خرمشهر از تشنگی مردند.
هیچ می‌دانستی؟
حتماً نه!
هیچ آیا آنجا كه كارون و دجله و فرات به هم گره می‌خورند به دنبال آب گشته‌ای تا اندكی زبان خشكیده كودكی را تر كنی؟ و آنگاه كه قطره ای نم یافتی با امیدهای فراوان به بالین كودك رفتی تا سیرابش كنی،اما دیدی كه كودك دیگر آب نمی‌خواهد...
اما تو!
اگر قاسم نیستی، اگر علی اكبر نیستی، حرمله مباش كه خدا هدیه حسین(علیه السلام) را پذیرفت.خون علی اصغر را به زمین باز پس نداد
و نمی‌دانم كه این خون، خون خدا، با حرمله چه می‌كند؟!
همین. "

برای شادی روح این شهید عزیز، صلوات
 

Ho$$ein

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
ایران در جایگاه اول روز های تعطیل در دنیا !!!!!

 

پیوست ها

  • 68179_804.jpg
    68179_804.jpg
    31.5 کیلوبایت · بازدیدها: 0

m_mahdi_tbt

عضو جدید
حلقه های المپیک را متالوژها ساختند!!

حلقه های المپیک را متالوژها ساختند!!

اوج مراسم افتتاحیه المپیک 2012 لندن گره خورده بود با انقلاب صنعتی و انقلاب صنعتی بوجود نیومد مگر با انقلاب و پیدایش:
علم مواد و متالوژی

عکس های این صحنه های جذاب و غرورآفرین رو برای دوستان مهندس مواد و متالوژ خودم میگذارم

آهن مذاب از تاندیش در راهگاه جاری شد و وارد قالب حلقه های المپیک شده بوسیله کارکنان این صنعت شکل داده شد و به آسمان استادیوم کشیده شد تا اقتدار این رشته مهندسی رو که مادر صنعت دنیاست به همه ی جهانیان نشان دهد
:)



 

پیوست ها

  • 2012-07-27T203615Z_261202807_LM2E87R1L8485_RTRMADP_3_OLY-OPEN-CEREMONY-DAY0-ACT1.JPG
    2012-07-27T203615Z_261202807_LM2E87R1L8485_RTRMADP_3_OLY-OPEN-CEREMONY-DAY0-ACT1.JPG
    42 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • 2012-07-27T203715Z_1542005993_LM2E87R1L9R8J_RTRMADP_3_OLY-OPEN-CEREMONY-DAY0-ACT1.JPG
    2012-07-27T203715Z_1542005993_LM2E87R1L9R8J_RTRMADP_3_OLY-OPEN-CEREMONY-DAY0-ACT1.JPG
    61.7 کیلوبایت · بازدیدها: 0

Hamid_MadNess

متخصص سرامیک
کاربر ممتاز
اوج مراسم افتتاحیه المپیک 2012 لندن گره خورده بود با انقلاب صنعتی و انقلاب صنعتی بوجود نیومد مگر با انقلاب و پیدایش:
علم مواد و متالوژی

عکس های این صحنه های جذاب و غرورآفرین رو برای دوستان مهندس مواد و متالوژ خودم میگذارم

آهن مذاب از تاندیش در راهگاه جاری شد و وارد قالب حلقه های المپیک شده بوسیله کارکنان این صنعت شکل داده شد و به آسمان استادیوم کشیده شد تا اقتدار این رشته مهندسی رو که مادر صنعت دنیاست به همه ی جهانیان نشان دهد
:)



خیلی کیف کردم! دستت درد نکنه!
100% زندگی بدون متالورژی بی معناست! متالورژی یعنی زندگی ! بی فولاد زندگی میسر نیست! همونطور که بدون سیمان و شیشه میسر نیست! زنده باد.;)
 

Ho$$ein

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
اوج مراسم افتتاحیه المپیک 2012 لندن گره خورده بود با انقلاب صنعتی و انقلاب صنعتی بوجود نیومد مگر با انقلاب و پیدایش:
علم مواد و متالوژی

عکس های این صحنه های جذاب و غرورآفرین رو برای دوستان مهندس مواد و متالوژ خودم میگذارم

آهن مذاب از تاندیش در راهگاه جاری شد و وارد قالب حلقه های المپیک شده بوسیله کارکنان این صنعت شکل داده شد و به آسمان استادیوم کشیده شد تا اقتدار این رشته مهندسی رو که مادر صنعت دنیاست به همه ی جهانیان نشان دهد
:)





خیلی باحال بود ... حالا که اینطوری شد باید برم کل مراسم رو ببینم !!!!

مرسی مهندس

خیلی کیف کردم! دستت درد نکنه!
100% زندگی بدون متالورژی بی معناست! متالورژی یعنی زندگی ! بی فولاد زندگی میسر نیست! همونطور که بدون سیمان و شیشه میسر نیست! زنده باد.;)


موافقم ! فقط حیف که متالورژی قدیمی شده و از مد افتاده !!!!
 

Melted_Boy

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
خیلی باحال بود ... حالا که اینطوری شد باید برم کل مراسم رو ببینم !!!!

مرسی مهندس

[/B]

موافقم ! فقط حیف که متالورژی قدیمی شده و از مد افتاده !!!!

ای خود فروش عجنبی!!!!!!
عذر میخوام الآن چی رو مده؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!
 
بالا