مشاعرۀ سنّتی

anna

عضو جدید
دلم گرفت از این لحظه های تنهایی
ترحمی کن و بازآ،
بیا
بمان
با من....
 

alijan

عضو جدید
نفس نفس اگر از باد نشنوم بویت
زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک
حافظ:gol:
 

anna

عضو جدید
کنار آشنایی تو آشیانه می کنم
فضای آشیانه را پر از ترانه می کنم
کسی سوال می کند بخاطر چه زنده ای؟
و من برای زندگی تو را بهانه می کنم....:gol:
 

*azam

عضو جدید
من و هم صحبتی اهل ریا دورم باد
از گرانان جهان رطل گران ما را بس
:gol: :gol: :gol: :gol:
 

moongirl

عضو جدید
سلام بهونه قشنگ من برای زندگی
آره بازم منم همون دیوونه همیشگی
 

Matrix

عضو جدید
یادم آرد روز باران
گردش یک روز ابری
توی جنگلهای گیلان
کودکی 10 ساله بودم !

----------------------------------
نه اینه :
یاد بگذشته به دل ماند و دریغ
نیست یاری که مرا یاد کند
دیده ام خیره به ره ماند و نداد
نامه ای تا دل من شاد کند
فرخزاد.
 

*azam

عضو جدید
دلا همیشه مزن لاف زلف دلبندان
چو تیره رای شوی کی گشایدت کاری:gol:
 

Matrix

عضو جدید
گیر دادینا !! حالا من با ابن شکمه گشنه "ی" از کجا بیارم !؟
یادم آید که بوسه طلب می کرد
با خنده های دلکش مستانه
یا می نشست با نگهی بی تاب
در انتظار خوردن صبحانه !!(میگم گشنمه!)
 

melika

عضو جدید
هميشه برده خواه تو هميشه مات خواه من
بچين دوباره ميزنيم سفيد تو سياه من
 
  • Like
واکنش ها: zoha

zoha

کاربر فعال
نفرين به من كه پوچي دستم بزرگ بود
ميخواستم عزيز تو باشم خدا نخواست.
 

melika

عضو جدید
تقديم به پرنده ي نا باورم "غزل"
تقديم به هميشه ي غم دخترم "غزل"
 

zoha

کاربر فعال
لكنت گرفته بود و پر از التهاب شد
دختر بدون هيچ دليلي مجاب شد.
 

zoha

کاربر فعال
ديگر گله اي نيست بيا در سفرم كن
من قاصدكم فوت كن و در بدرم كن.
 

melika

عضو جدید
نگو نگو به آن چشمها نمي ايد
همان عزيز وفادار سابقم باشي.
 

zoha

کاربر فعال
يخ بسته از اندوه تو دست و دل اين خسته و گرنه
بر حال دل بي كس من گريه ي اين تار قشنگ است.
 

Matrix

عضو جدید
تو همان به که نیندیشی
به من و درد روان سوزم
که من از درد نیاسایم
که من از شعله نیفروزم.
فرخزاد.
 

zoha

کاربر فعال
من و در گير سكون بودن و اوجي تا هيچ
جرات بال مرا خوب به هم ريخته اي.
 

melika

عضو جدید
يك لحظه خواست روي زمين خم شود نشد
ميخواست مثل حضرت آدم شود نشد
كوشيد خوابهاي قشنگي كه ديده بود
در خاطرش دوباره مجسم شود نشد
 

zoha

کاربر فعال
دلم گرفته واز هر چه عشق سير شدم
و مثل كودكي خود بهانه گير شدم.
 

melika

عضو جدید
مي تواني تو به من زندگاني بخشي
يا بگيري از من آنچه را مي بخشي.:gol:
 

zoha

کاربر فعال
يوسف به اين رها شدن از چاه دل مبند
اين بار مي برند كه زنداني ات كنند!!!
 

Matrix

عضو جدید
حلقه (کپی پیست!!)
دخترک خنده کنان گفت که "چیست
راز این حلقه ی زر
راز این حلقه که انگشت مرا
این چنین تنگ گرفته است به بر
راز این حلقه که در چهره ی او
این چنین تابش و رخشندگی است"
مرد حیران شد و گفت:
"حلقه ی خوشبختی است ، حلقه ی زندگی است."
همه گفتند : " مبارک باشد"
دخترک گفت:"دریغا که مرا
باز در معنی آن شک باشد"
سالها رفت و شبی
زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه ی زر
دید در نقش فروزنده ی او
روزهایی که به امید وفای شوهر
به هدر رفته ، هدر
زن پریشان شد و نالید که " وای
وای ، این حلقه که در چهره ی او
باز هم تابش و رخشندگی است
حلقه ی بردگی و بندگی است "
فرخزاد .
 

melika

عضو جدید
رنگ سال گذشته را دارد همه ي لحظه هاي امسالم
سيصدوشصت وپنج حسرت را مي كشم همچنان به دنبالم
 

zoha

کاربر فعال
مظلوم ساكتم به خدا دوست داشتم
يار ستم ستيز تو باشم خدا نخواست
 

melika

عضو جدید
تو را دارم اي گل جهان با من است
تو تا با مني جان جان با من است
 

zoha

کاربر فعال
تا ابد بغض من غم زده كال است عزيز
ديدن گريه تمساح محال است عزيز
 

melika

عضو جدید
زرد است كه لبريز حقايق شده است
تلخ است كه با مرگ موافق شده است
عاشق نشدي و گرنه مي فهميدي
پاييز بهاري است كه عاشق شده است.
 

zoha

کاربر فعال
تو نيستي و اين در و ديوار هيچ وقت...
غير از تو من به هيچ كس انگار هيچ وقت...
 

arta_616

عضو جدید
در حسرت دیدار تو آواره ترینم
هرچند که تا منزل تو فاصله ای نیست!
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا