آغوش

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
آغوش تو
مترادف امنیت است
آغوش تو
ترس‌های مرا می‌بلعد
لغت‌نامه‌ها دروغ می‌گفتند
آغوش تو
یعنی پایان سردردها
یعنی آغاز عاشقانه‌ترین رخوت‌ها
آغوش تو یعنی "من" خوبم !
بلند نشوی بروی یک‌وقت !
بغلم کن
من از بازگشت بی‌هوای ترس‌ها
می‌ترسم

مهديه لطيفي
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ناگهان عطر تو پیچید در آغوش اتاقم
با سرانگشت نسیم آمده بودی به سراغم
زیر و رو کرد مرا دست نسیمی که خبر داشت
من خاموش سراپا همه خاکستر داغم
بین آغوش تو بگذار بسوزم به جهنم-
که به آتش بکشد باغ مرا چشم و چراغم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من زن خلق شدم...نه برای در حسرت یک بوسه ماندن....
برای خلق بوسه ای از جنس آرامش .
من زن خلق نشدم که همخواب آدم های بی خواب شوم . . .
زن شدم که برای خواب کسی رؤیا شوم.
من زن نشدم که در تنهایی ام حسرت آغوشی عاشقانه را داشته باشم
زن شدم . . . . . .

تا آغوشی در تنهایی عشقم باشم
... به افتخار تو و من...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
امــشب بــه میــهمانی تــو می آیــم
نــه چشــمان فریــبنده ات و نــه لبــان تبــدارت را میــخــواهــم
مــرا آغــوشــی بــه وســعت دســتانت کافــی ســت ...
دلــم گــرفــته ...

غــم هــایم را بــغل کــن.
 

arash.ars1

عضو جدید
تویی آن شکرین لب یاسمین بر


منم آن آتشین دل دیدگان تر


از آن ترسم که در آغوشم آیی


گدازد آتشت بر آب شکر


 

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق تنها بوسه و آغوش نیست
آتتش است ، خاکسترش خاموش نیست
عشق افسون است و جادوی نگاه
مستی دلدادگی و جام نوشانوش نیست
عشق پرواز و سماع عاشق است
اسمانش پاک ، جای قوش نیست
عشق درد است و سودای قرار
چاره اش جوشانده و داروی مرزنجوش نیست
عشق اسرار نهان کبریاست
دل بده ، ورنه که جای مردم بیهوش نیست
عشق یعنی اوج وصل و کام دل
تو بیا ساقی که وصلی نیست و مدهوش نیست
عشق یعنی من ، سراسر اشتیاق
عشق جز بوس و کنار و غمزه و آغوش نیست !!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آغوشت غاری است که
وسوسه میکند همه را
برای پیامبر شدن...

❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شبی پر کن از بوسه ها ساغرم /
به نرمی بیا همچو جان در برم

تنم را بسوزان در آغوش خوش /
که فردا نیابند خاکسترم . . .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لعنتي هنوز هم زمستان است، سرد است ...
هنوز هم جز لب هايت، آغوشت، نفس هايت
هيچ چيز ِ دیگری نمي چسبد ...
ذره ذره در آغوشت جا بگیرم؟
ذره ذره ببوسمت؟
لباس*هات را
ذره ذره
به باد بدهم؟
تو را مزه مزه کنم؟

__________________
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در آغوشت که جا ميگيرم
عميق تر گناه ميکنم
من اين جهنم را که هواي بهشتي دارد
با هزاران بهشت خدا که بي تو
هواي جهنم دارد
عوض نمي کنم.....!

__________________
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وباوردارم ...

شاهزاده ...

نمیدونی امشب برای تو نوشتن سخترین و آسون ترین حس دنیاست ...
سرت رو به درد نمیارم امشب ...
دلم گرفته و ...
میخوام دل خوش کنم به روزی که برمیگردم از این سفر درد ...
من هر شب شوق دیدنت رو بازی میکنم ...
و باور دارم ...
جایی میون آغوشت این بازی تلخ هم تموم میشه ...
و ...
دوباره آسودگی ...
عاشقتم !
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز


عاشق تر از همیشه
پیله خواهم بست
بهار که بیاید
پیله ام را خواهم درید
بال خواهم گشود
پروانه تر از پروانه
تا رویای دستانت
پر خواهم زد
بی شک
من تا تحقق اغوشت
دگردیس ترین
موجود روی زمین
خواهم شد.......
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دور از این هیاهـــــو

دلم کویـــــر می خواهد و

تنهایی و سکــــوت و

آغوش ِ ســـــــرد ِ شبی که آتشـــم را فرو نشاند.

نه دیـــــوار،

نه در،

نه دستی که بیرونم کشد از دنیایـــــم،

نه پایی که در نوردد مرزهایـــــم،

نه قلبـــــی که بشکند سکوتــــــــم،

نه ذهنـــی که سنگینم کند از حرفـــــــــــ،

نه روحـــــی که آویزانــــم شود.

من باشـــــم و

تنهایـــــی ِ ژرفی که نور ستارگان روشنـــــش می کند

و آرامشـــــــی که قبل از هیچ طوفانی نیست !


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در آغوشت گریه کنم ....
شاید بکاهد از اندوه سینه ام..

__________________
شادی من در صدای خنده های توست..
پس عاشقانه بخند...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


از عـجـایـب عـشـق . . .


هـمـیـن بـس !

تـنـهـا آغـوش هـمـانـی آرامـت مـی کـنـد . . .

کـه دلـت را بـه درد آورد و آتـش زد . . .!!!

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آغـــوش بــگـــشــا


بــــا صــدای بــلـــنـدآرزو مــی کــنـم!!



This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 700x491.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آی میچسبد زمستان ...

به صرف کمی " آغوش " !

 

arash.ars1

عضو جدید
چه خوش گفت : زالى به فرزند خویش


چو دیدش پلنگ افکن و پیل تن


گر از عهد خردیت یاد آمدی


که بیچاره بودی در آغوش من



نکردى در این روز بر من جفا


که تو شیر مردى و من پیرزن


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بوسه هايت ، جنس باران
لبانت به از صد چشمه ساران
به دو چشمانت رشک ورزد ماه تابان
و گيسوانت بسانِ رودي بي پايان ،
مرا تا بيکرانِ جنون رهنمون خواهند ساخت !
چه سخاوتمندانه است
اينک
شکوهِ حضورت ، در آغوشم
با گرماي وجودت
اي طلوع جاودان
آب کن
برفهايِ اين دلِ يخزده و خاموشم
اي دستهايِ تو سرشار از آسمان
با هر نوازشت
در من رنگين کمان بساز!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فاصله ی بین بهشــ ــت و جـهنـــ ـــم ِ زندگی من ..


تنها ..


به اندازه ی فاصـــ ـله ی ..


بین بازوان توست !!


در آغوش تو بودن یا نبودن

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در آغوش خودم هستم من خودم را در آغوش گرفته ام!
نه چندان با لطافت
نه چندان با محبت
اما وفادار وفادار
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلمــــ کمـی خدا مـی خواهد ،

کمـی سکـوت ،

کمـی آخرت ،

دلمـــ دلــــ بریدن مـی خواهد !

کمـی اشک ،

کمـی بهت ،

کمـی آغوش آسمانـی ،

دلـمـــ رفتــن و دلـــــ بــریــدن مـی خـواهـد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دور از این هیاهـــــو

دلم کویـــــر می خواهد و

تنهایی و سکــــوت و

آغوش ِ ســـــــرد ِ شبی که آتشـــم را فرو نشاند.

نه دیـــــوار،

نه در،

نه دستی که بیرونم کشد از دنیایـــــم،

نه پایی که در نوردد مرزهایـــــم،

نه قلبـــــی که بشکند سکوتــــــــم،

نه ذهنـــی که سنگینم کند از حرفـــــــــــ،

نه روحـــــی که آویزانــــم شود.

من باشـــــم و

تنهایـــــی ِ ژرفی که نور ستارگان روشنـــــش می کند

و آرامشـــــــی که قبل از هیچ طوفانی نیست !


 
  • Like
واکنش ها: RZGH

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شبی خوش است

می خواهم

گیسوانت را بشنوم

لب می گشایی

نسیم شبانگاه

سراپا گوش می شود

کلام تو سرانجام

آغوش می شود.
----------------------
عمران صلاحی
 
  • Like
واکنش ها: RZGH

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من زن خلق شدم...نه برای در حسرت یک بوسه ماندن....
برای خلق بوسه ای از جنس آرامش .

من زن خلق نشدم که همخواب آدم های بی خواب شوم . . .
زن شدم که برای خواب کسی رؤیا شوم.
من زن نشدم که در تنهایی ام حسرت آغوشی عاشقانه را داشته باشم

زن شدم . . . . . .

تا آغوشی در تنهایی عشقم باشم
... به افتخار تو و من...
 
  • Like
واکنش ها: RZGH

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ردّ چشمانت
در اعماق چشم من پیداست
و در خیال بی قرار من
عبوری از صدای توست
طعم شیرین تنت
سر برده از بازوان من آغوش
ابنها به دلتنگی می برد مرا با تو
چرا چرا تو در من زندانی ؟!
پایت را از گلیمت درازتر کن
به کوچه ها قدم بگذار
مرا بگیر از غبار زرد پنجره ها
مرا ببر به آسمانی از بهار تو
که سخت گریه می کنند
بهانه های من برای تو
 
  • Like
واکنش ها: RZGH

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز

[FONT=&quot]دوبـــــــــاره[/FONT]

[FONT=&quot]از خوابــــ پریده امــــ[/FONT]

[FONT=&quot]نفســـ هایم به شـماره افتاده انــــد[/FONT]

[FONT=&quot]و اشک می ریزم[/FONT]

[FONT=&quot]خــــــوابت را دیده ام[/FONT]

[FONT=&quot]دوبــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــاره[/FONT]

[FONT=&quot]منـــــــــــ[/FONT] !

[FONT=&quot]دوبــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــاره[/FONT]

[FONT=&quot]تـــــــــو[/FONT]!

[FONT=&quot]دوبــــــــــــــــــــــ ــــــــــ ــــــــــاره[/FONT]

[FONT=&quot]آغوشـــــــــتـ[/FONT] !

[FONT=&quot]هرم نفـــــــــــس هایتـــــــــ[/FONT]

[FONT=&quot]هنوز گرم اســـــــــــتـ[/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
او در صحر سپیده بودو
من در آغوش شب
در آغوش آسمان چون ابر بودو
من در آغوش کویر
موج بود در آغوش دریا
من در آغوش غم ها
چون تبسم بود بر لبها
من بغضی جانکاه
هر دو در آغوشیم
او چون قبله در آغوش منا
من در کفر در ایستگاه گناه
هر دو در آغوش اما
من کجا او کجا

شاعر احمد البرز
.................
تقدیم به آغوش های سرد و دستان رها شده در گرمای تموز تمام.. ...
 
بالا