ماه رسول الله در راه است

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]" میلاد عشق"[/h]





امشب بهشت و گلشن رضوان مزین است ، امشب رواق منزل جانان مزین است.

امشب عرش وزمین برای جشن ، غرق زیور و جبرئیل درآسمان و زمین در حال صعود و
نزول.

درهای آسمانی گشاده و بر بام عرش، پرچم رحمت در اهتراز.

ملائک کمر به خدمت بسته و در حال آمد ورفت.

شب است و زمین نور باران، گویا خورشید هم منتظر است.

چشم بود و افق بی انتهای آسمان ، گوش بود و نغمه بی پایان ملکوت .

خدایا ارض و سماء را چه شده که اینگونه در هیجانند ؟

بیا دل را به گلستان مدینه ، خانه فاطمه ببریم .

اینجا چه خبر است که همه اهل بیت جمع اند و منتظر؟

احمد و علی (علیهما السلام ) را بنگر که چگونه چشم به فاطمه دوخته اند.

آه گوش کن صدای دلنواز نوزادی را نمی شنوی ؟

آری انتظار به پایان رسید و دومین فرزند علی و فاطمه ( علیهما السلام )، نور چشم
پیامبر به دنیا آمد ، ملائک را ببین که با آب کوثر شستشویش می دهند .

آنطرف را بنگر حوران رضوان ، حریر بهشتی آورده اند تا فرزند فاطمه را با آن
بپوشانند.

به راستی کدام دل است که از لبخند چشمان نازنین و نگاه عرشی آن نوزاد ، به تلاطم
در نیاید ؟!

نبی کودک را به دامان گرفته ، از عرش ندا می رسد که نامش را" حسین " بگذار. او
را به سینه می چسباند ومی بوید.

شادی و شعف خانه علی (ع) را پر نموده، ملائک ندا می دهند:

به به ازاین شکوفه باغ محمدی به به ازاین چراغ فروزان احمدی
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز

«ثواب زیارت امام حسین علیه السلام»
روزی حسین(ع) در آغوش گرم پیامبر(ص) بود و پیامبر(ص) با او بازی می‌کرد و او را می‌خنداند عایشه گفت «ای رسول خدا! چقدر این کودک را دوست داری، و با دیدار او شاد می‌شوی؟!»
پیامبر(ص) در پاسخ فرمود «چرا دوست نداشته باشم و با دیدار او شاد نگردم، با اینکه او میوه دل من و نور چشم من است، ولی امتّم او را خواهند کشت کسی که بعد از وفات او، مرقدش را زیارت کند، خداوند ثواب یک حج از حجهای مرا برایش می‌نویسد»
عایشه گفت «ثواب یک حج از حج تو؟!»
پیامبر(ص) فرمود «بلکه ثواب دو حج من»
عایشه با تعجب بیشتر پرسید «ثواب دو حج تو؟!»
پیامبر(ص) فرمود» بلکه ثواب سه حج من»
این موضوع همچنان تکرار شد، تا اینکه پیامبر(ص) فرمود «بلکه خداوند ثواب نود حج از حجهای مرا با ثواب عمره‌های آنها به زیارت کننده خواهد داد»
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
ولادت امام حسین (ع)

ولادت امام حسین (ع)

ابو عبد الله حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام، سومین امام از اهل بیت طاهرین و دومین نواده رسول خدا صلی الله علیه و آله و یکی از دو سرور جوانان اهل بهشت و دو گل خوشبوی محمد مصطفی و یکی از پنج نفر اصحاب کساست. او در سوم ماه شعبان سال چهارم هجری، در شهر مدینه و در خانه‏ وحی و ولایت، چشم به جهان گشود.
چون خبر ولادتش به پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله رسید، به خانه‏ علی و فاطمه علیهما السلام آمد و اسماء را فرمود تا کودکش را بیاورد. اسماء او را در پارچه‏ای سپید پیچید و خدمت رسول اکرم (ص) برد، آن گرامی به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت .
به روزهای اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش، امین وحی الهی، جبرئیل، فرود آمد و گفت: سلام خداوند بر تو باد ای رسول خدا، این نوزاد را به نام ‏پسر کوچک هارون ‏«شبیر» که به عربی‏«حسین‏» خوانده می‏شود، نام بگذار. چون علی (ع) برای تو بسان هارون برای موسی بن عمران است جز آنکه تو خاتم پیغمبران هستی.
و به این ترتیب نام پر عظمت ‏«حسین‏» از جانب پروردگار، برای دومین فرزند علی و فاطمه علیهما السلام انتخاب شد.
به روز هفتم ولادتش،فاطمه‏ی زهراء که سلام خداوند بر او باد، گوسفندی را برای فرزندش به عنوان عقیقه کشت و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موی سر او نقره صدقه داد.
 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
فکر کردن به گناه و لذت آن ، وجود او را تسخیر کرده بود.نزد امام حسین (ع) آمد تا چاره ای برای مشکل خویش بیابد. به امام گفت : (( یابن رسول الله ! من شخص گناه کاری هستم و نمی توانم خود را از بند معصیت رهایی بخشم . مرا پندی دهید تا بتوانم خویش را دربرابر گناه نگاه دارم )).
امام به او فرمود : (( به پنج سفارش عمل کن . آن گاه هر گناهی خواستی ، انجام بده :

اول، از روزی خدا نخور.
دوم، از ولایت و قلمرو سلطنت پروردگار بیرون برو.
سوم ، جایی را پیدا کن که خدا تو را نبیند.
چهارم ، آن هنگام که ملک الموت برای ستاندن جان تو آمد ، اگر توانستی ، او را از خود دور کن
و آخر اینکه وقتی ، تو را ندا دادند داخل دوزخ شو ، داخل آتش نرو.


آ ن گاه هر گناهی که مایلی ، انجام بده )). *
* بحارالانوار،ج78،ص126
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
میلاد حضرت علی اکبر تو این ماه بزرگ رو جا انداختی دوست گلم



پیشنهاد می کنم هرکس کتاب لهوف رو نخونده، هر وقت تونستید بخونیدش
همیشه همه به یکی از ائمه نسبت به بقیه ارادت خاص تری داره من همیشه به حضرت ابولفضل عباس ارادت خاصی داشتم ولی وقتی این کتاب رو خوندم به کل خانواده امام حسین (ع) ارادت دارم و شرمندشون هستم
التماس دعا

 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
پرچمدار حماسه کربلا




مختصری از زندگی نامه حضرت عباس (ع)


حماسه کربلا، بيانگرعشق و شهادت و شهامت اصحابی است که دنيای مادی را رها کردند و با معشوق خويش پيمان بستند که امام زمان و مرادشان را تنها نگذارند و او را ياری دهند . آنان درس ايثار وايمان و شهادت را برای آيندگان به وديعه گذاشتند و خاک مزارشان تا ابد توتيای چشم هر انسان آزاده و وارسته ای است.

مختصری از زندگی نامه حضرت عباس (ع)
حضرت عباس(ع) در چهارم ماه شعبان سال بيست و ششم هجری در مدينه به دنيا آمد. او فرزند بزرگ ام البنين(س) و پسرچهارم اميرالمومنين علي(ع) است. مادر او فاطمه دختر حزام بن خالد از قبيله کلاب است که تاريخ گواهی می دهد که پدران و دايی های ام البنين( س ) در دوران قبل از اسلام جزو دليران عرب محسوب می شدند و مورخان آنان را به دليری در هنگام نبرد ستوده اند، افزون بر اين، آنان علاوه بر شجاعت وقهرماني، سالار و بزرگ و پيشوای قوم خود نيز بوده اند، آن چنان که سلاطين زمان در برابرشان سر تسليم فرود می آورده اند. اينان همانانند که عقيل به اميرالمومنين علي(ع) گفت: در ميان عرب از پدرانش شجاعتر و قهرمان تر يافت نشود.[SUB](1)[/SUB]
ام البنين( س ) درحماسه کربلا چهار فرزند خود به نامهای عباس، جعفر،عون و عثمان را به پيشگاه الهی هديه کرد و خود طلايه دار پيام آوران کربلا پس ازحضرت زينب (س) شد. مسلم است از چنين مادر طاهر و پاکدامنی فرزندان صالحی متولد شود که هر يک حماسه جاويدانشان بر تارک روزگار بدرخشد.
حضرت عباس(ع) نيز يکی از آن آزادگان است. در مورد شمايل آن حضرت، ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبين گفته:" عباس بن علی مردی خوش صورت و زيباروی بود و چون سوار بر اسب می شد پاهای مبارکش به زمين کشيده می شد و به او قمر بنی هاشم نيز می گفتند و پرچمدار لشکر حسين(ع) در روز عاشورا بود. نام آن حضرت را امام علي(ع) انتخاب کرده است . (2) حضرت ابوالفضل (ع) نه فقط برادر جسمانی حضرت حسين(ع) بود بلکه برادر ايمانی و روحانی آن حضرت نيز بوده است. روی همان اصل و قاعده ای که پيغمبر اکرم(ص) و حضرت علي(ع) از نور واحد بودند و مکرر پيغمبر(ص) به آن وجود مقدس " انت اخی فی الدنيا و الاخره" می فرمود. اين اخوت و برادری لازمه اش تساوی و برابری آن دو در جميع جهات و درجات نيست. مقام امامت بالاتر، و ابوالفضل (ع) تابع امام بوده است. او عبدی صالح بود.( 3)
برجسته ترين نمونه اين اخوت بی نظير را می توان در ايثار و مواسات و فداکاری آن بزرگوار مشاهده کرد زيرا حضرت ابوالفضل (ع) درباره برادرش بزرگترين ايثار را انجام داد و جان را فدای او کرد و در سخت ترين بلاها و آزمايش های الهی با آن حضرت مواسات کرد. درباره حضرت عباس بن علی شاعر گفته است:
احق الناس ان يبکی عليه فتی ابکی الحسين بکربلا
اخه و ابن والده علی ابوالفضل المضرج بالدماء
و من واساه لا يثبيه شی و جادلم علی عطش بماء
که ترجمه فارسی آن اين است:
1- شايسته ترين کسی که سزاوار است مردم بر او بگريند آن جوانی است که ( شهادتش) حسين(ع) را در کربلا به گريه انداخت.
2- يعنی برادر و فرزند پدرش علی (ع) که همان ابوالفضل بود و به خون آغشته گشت.
3- کسی که با او مواسات کرد و چيزی نتوانست جلوگير او( در اين مواسات ) گردد و با اينکه خود تشنه آب بود، آب نخورد و به آن حضرت کرم کرد.[SUB](4)[/SUB]
اين شعر که از يک سو بيانگر مظلوميت و شجاعت حضرت عباس بن علي(ع) ، و از سوی ديگر بيانگر اخوتی بی ريا و صادق است که اعجاب همه مردم را بر انگيخت.
در وجود شريف ابوالفضل (ع) دو گونه شجاعت در هم آميخته است:
الف) شجاعت هاشمی و علوی که ارجمندتر و والاتر است و از جانب پدرش سرور اوصيا به او رسيده است.
ب) شجاعت عادی که از جانب مادرش ام البنين (س) به ارث برده است ، زيرا که در ميان تيره مادرش، جدی پيراسته چون عامرين مالک بن جعفر بن کلاب بوده است که به سبب قهرمان سالاری و شجاعتش او را " ملاعب الاستة" يعنی کسی که سر نيزه ها را به بازی می گيرد، می ناميدند.[SUB](5)[/SUB]
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
فضايل حضرت عباس(ع)
1- ادب:حضرت علي(ع) از همان اوايل خردسالی حضرت عباس(ع) ، توجه خاصی به تربيت او داشت و او را به تلاشها و کارهای مهم و سخت مانند کشاورزي، تقويت روح و جسم، تيراندازي، شمشيرزنی و ساير فضايل اخلاقی ، تعليم و عادت داده بود. [SUB](6)[/SUB]
روايت شده است که حضرت عباس(ع) بدون اجازه در کنار امام حسين(ع) نمی نشست و پس از کسب اجازه مانند عبدی خاضع دو زانو در برابر مولايش می نشست. او تربيت شده حضرت علي(ع) است که از همين مکتب درخشان درس ادب آموخته بود.
حضرت عباس (ع) هيچگاه به خود اجازه نداد امام حسین (ع ) را برادر خطاب نمايد مگر در لحظه شهادت که فرمود ای برادر مرا درياب.
2- يقين: ( درجه بالای ايمان) ويژگی است که کمتر درغير معصوم ايجاد می شود ، اما حضرت عباس(ع) از همان کودکي، يقين به وجود آفريدگار يکتای جهان داشت و در سراسر زندگی خود با همان ويژگی مستظهر به عنايات الهی بود و از اين رهگذر ويژگی های ديگر خود را متبلور می ساخت.[SUB](7)[/SUB]
3- وفا:وفای او نسبت به اهل بيت عليهم السلام به غايت زياد و در خور نخستين است. در وفا همين بس که باقر شريف قريشي، نويسنده عرب زبان معاصر، در کتاب" حياة الامام حسين بن علی عليهما السلام " می نويسد:" در تاريخ انسانيت، در گذشته و امروز، برادری و اخوتی صادق تر و فراگيرتر و با وفاتر از برادری ابوالفضل (ع ) نسبت به برادر بزرگوارش امام حسين(ع) نمی توان يافت که براستی همه ارزشهای انسانی و نمونه های بزرگواری را در بر داشت."
4- دلاوري:دلاوری حضرت عباس(ع) نه تنها در حماسه کربلا نمايانگر بود، بلکه در صفين نيز نمايان شده بود به ويژه در جنگ صفين افراد زيادی را کشت و حيرت همگان را از آن دلاوری برانگيخت.
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
القاب حضرت عباس(ع)
حضرت عباس(ع) القاب گوناگونی دارد که ما در اين قسمت به مهمترين آنان اشاره می کنيم:
1- باب الحوائج:بر اثر بروز کرامات و برآورده شدن حاجات متوسلين به او در السنه و افواه عامه و خاصه به اين لقب مشهور شد. [SUB](8)[/SUB]
2- سقا:در روزهايی که اهل کوفه آب را بر روی اهل بيت امام حسين(ع) بستند، قمر بنی هاشم(ع) برای آنها آب آورد. [SUB](9)[/SUB]
3- سپهسالار:لقب سپهسالار به بزرگترين شخصيت فرماندهی و ستاد نظامی داده می شود و آن حضرت را نيز به سبب اينکه فرمانده نيروهای مسلح امام حسين(ع) در روز عاشورا بود و رهبری نظامی سپاه ايشان را بر عهده داشت سپهسالار ناميده اند. [SUB](10)[/SUB]
4- قمر بنی هاشم:از آنجا که آن حضرت در ميان بنی هاشم از نظر زيبايی ممتاز بود وی را ماه بنی هاشم می ناميدند. [SUB](11)[/SUB]
5- اطلس:ظاهرا يکی از معانی اطلس شجاعت است و چون آن حضرت شجاع بوده و از کثرت شجاعت صفوف دشمن را می شکافته است، به وی اطلس می گفتند.[SUB](12)[/SUB]
6- پرچمدار: از القاب مشهور حضرت ، پرچمدار و " حامل اللواء" است، زيرا ايشان ارزنده ترين پرچمها، پرچم سرور آزادگان امام حسين(ع) را در دست داشتند حضرت به دليل توانايی های نظامی فوق العاده در برابر خود، از ميان ياران خود، پرچم را تنها به ايشان سپردند.[SUB](13)[/SUB]
7- طيار: ديگر از القاب حضرت ابوالفضل(ع) طيار است، يعنی پرواز کننده در فضای قدس و درجات و مقامات عالی بهشت. [SUB](14)[/SUB]
8- المستجار:از ديگر القاب حضرت، مستجار يعنی منجی و نجات دهنده است. [SUB](15)[/SUB]
9- العبد الصالح:ديگر از القاب آن جناب عبد صالح است، چنانکه در زيارت او می خوانيم" السلام عليک ايها العبد الصالح المطيع لله و لرسوله"؛
10- حامی الضعيفه:از القاب مشهور حضرت ابوالفضل(ع) حامی الضعيفه به معنی حامی بانوان است به خصوص در نقشی که در دفاع از بانوان حرم و اهل بيت نبوت بر عهده داشت. [SUB](16)[/SUB]
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=3]اشاره[/h]چهارمین اخترفروزان آسمان امامت و ولایت، حضرت علی بن الحسین علیه السلام معروف به سجاد، نمادی از کمالات و ارزش های انسانی، زینت بندگان پاک سیرت و پیام آور کربلا بود. ابرمردی که شاهد تلخ ترین حوادث روزگار بود، ولی چون کوهی استوار در برابر همه توفان های بلا و دشواری ها ایستادگی و در جبهه های گوناگون با آنها مبارزه کرد. امام معصومی که هدایتگری های خویش را در عصر خفقان و سیاهی، در قالب دعا و مناجات با خدا به امت اسلامی ارزانی داشت و توانست در سایه سار دانش خود، بزرگان و اندیشمندانی گران قدر را در دامان خود بپروراند.
[h=3]میلاد نور[/h]پری چهرگان آسمانی در میلاد نور، زیارتگر سرای حسینی گردیدند تا نغمه خوان سروش هدایت و تهنیت گوی مولودی باشند که طلایه دار نور و سرسلسله آفتاب بود. مولودی پاک که بر پیشانی بلندش، مُهر بندگی حق نقش بسته بود. در دامان پرمهر سالار شهیدان، نغمه حیات سر داد تا پدر برای او نامی نیکو گزیند و حسین بن علی علیه السلام که در عشق به پدر، عاشقی شیفته و شیدایی دل سوخته بود، فرزند پاکش را به یُمن شمیم دل انگیز و روح افزای امیرمؤمنان علی علیه السلام ، بدین نام نهاد تا احیاگر خاطرات خوب پدر و مهربانی های زلال او باشد.
[h=3]خورشید امامت[/h]پس از شهادت امام حسین علیه السلام ، امامت و جانشینی آن حضرت به فرزندش حضرت سجاد علیه السلام رسید. در تاریخ آمده است که وقتی امام حسین علیه السلام راهی عراق بود، نوشته ها و وصیت نامه ای را به عنوان امانت به اُمّ سَلَمه، یکی از همسران والامقام پیامبراعظم صلی الله علیه و آله وسلم سپرد و فرمود: «هر که اینها را از تو بخواهد، امامت، شایسته اوست.» وقتی حضرت سجاد علیه السلام به مدینه بازگشت، آنها را از ام سلمه طلبید.
[h=3]زینت عابدان[/h]امام سجاد علیه السلام ، زینت عابدان و پیشوای بندگان پاک خداوند است. ابن عباس در این باره از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت می کند که فرمود: «هرگاه روز قیامت شود، ندا دهنده ای در میان جمع اهل محشر ندا می دهد که مایه زینت عابدان کجاست. در آن هنگام، فرزندم، علی بن الحسین با کمال سرفرازی و سربلندی در محشر ظاهر می شود و میان صفوف حرکت می کند».
[h=3]فضیلت دانش اندوزی[/h]امام سجاد علیه السلام در مورد فضیلت دانش اندوزی می فرماید: «اگر مردم می دانستند دانش آموزی چه فایده ای دارد، دنبال آن می رفتند؛ اگرچه در راه آن خون دل بریزند و به گرداب ها فرو افتند. به راستی که خدای تعالی به دانیال نبی وحی کرد مبغوض ترین بندگانم نزد من، آن نادانی است که حق اهل دانش را سبک شمارد و از آنان پیروی نکند و دوست ترین بندگانم نزد من، کسی است که از دانایان پیروی می کند».


 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=3]شکوه و جلال[/h]امام سجاد علیه السلام چنان جلال و شکوهی داشت که حتی دشمنان حضرت نیز در برابر هیبت ایشان سر تعظیم فرود می آوردند. برای نمونه، مسلم بن عَقَبه، از ستمگران روزگار که به قصد کشتن امام سجاد علیه السلام با حضرت رو به رو شده بود، به محض دیدن امام، بی اختیار به تکریمش پرداخت و او را با احترام در کنار خود نشاند و پس از تکریم و تعظیم، آن حضرت را به خانه اش برگرداند. هنگامی که از او علت این کار را پرسیدند، پاسخ داد: شکوه و هیبت او مرا فرا گرفت. او که ابتدا قصد کشتن امام را داشت، بی اختیار به امام عرض کرد که هر حاجتی داری، بگوی. امام برای خود حاجتی نخواست، ولی برای عده ای طلب بخشش کرد و آنها را از مرگ نجات داد.
[h=3]مجلس امام[/h]مردم در محضر امام سجاد علیه السلام تحت تأثیر هیبت و شکوه ایشان، یارای هرزه گویی و بیهوده گویی نداشتند، بلکه سکوتی همراه با ادب بر محلس امام حاکم بود. فَرَزْدَقِ شاعر، در وصف مجلس آن حضرت می گوید: «چشم ها از شدت حیا به زیر بود. هیچ کس سخن نمی گفت مگر آن گاه که او لب به تبسّم می گشود و در چنین وضع و حال، با فقیران و تهی دستان می نشست و غذا می خورد و آنها را به خانه خود دعوت می کرد و با ایشان مأنوس می شد».
[h=3]تربیت علمی[/h]امام سجاد علیه السلام به منظور نشر معارف والای دینی و احیای سیره پیامبر گرامی اسلام و امامان پیش از خود، تلاش های گسترده ای کرد. آن حضرت در مدت 34 سال امامت خود، افراد فراوانی را تربیت کرد.در رأس این افراد، فرزند ارجمند ایشان، امام محمدباقر علیه السلام بود که وظیفه امامت را پس از آن بزرگوار به عهده گرفت. ایشان سنگ بنای دانشگاه اهل بیت را گذاشت و فقه گسترده شیعه را تدوین کرد.فرزندان دیگر حضرت، عبداللّه، عمر و حسین، از عالمان، فقیهان و راویان حدیث بودند و به عبادت و درست کاری شهرت داشتند.
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=3]شاگردان[/h][h=4]سعیدبن جبیر[/h]یکی از شاگردان امام سجاد علیه السلام ، سعیدبن جُبیر است که به دلیل محبت اهل بیت علیهم السلام به دست حجاج بن یوسف ثقفی، حاکم ستمگر آن زمان به شهادت رسید. از امام جعفرصادق علیه السلام درباره سعید چنین نقل شده است: «سعید بن جبیر همیشه با علی بن حسین علیه السلام همراه بود و امام او را مدح و ثنا می گفت.»او از بزرگ ترین دانشمندان زمان خود به شمار می آمد که در علوم تفسیر و فقه، سرآمد همگان بود.
[h=4]أبوحمزه ثمالی[/h]ثابت بن دینار که نزد ما به أبوحمزه ثُمالی مشهور است، از شاگردان برجسته چهار امام، یعنی امام سجاد علیه السلام ، امام باقر علیه السلام ، امام صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام شمرده می شود. امام رضا علیه السلام در مورد فضیلت ابوحزمه می فرماید: «أبوحمزه ثمالی در زمان خودش همچون لقمان بود.» از أبوحمزه، کتاب تفسیر قرآن، کتاب النوادر، رساله حقوق و نیز دعای أبوحمزه ثمالی به یادگار مانده است.
[h=4]اَبان بن تغلب[/h]اَبان بن تغلب ریاح، یکی از بزرگان اصحاب امام زین العابدین علیه السلام به شمار می رود. او مردی والامقام و صاحب منزلت و شوکت علمی بود. ابان، مجتهدی توانا در علوم قرآنی، فقه، حدیث و ادبیّات عرب به شمار می رفت. او فیض خدمت چند امام معصوم را داشته و از امام سجاد علیه السلام ، امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام روایت نقل کرده است. حضرت امام محمدباقر علیه السلام به او فرمود: «ای ابان! در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده. من دوست دارم مثل تو در میان یارانم دیده شود.» نیز هنگامی که خبر مرگ أبان بن تغلب را به امام صادق علیه السلام دادند، فرمود: «به خدا سوگند، مرگ أبان، قلبم را به درد آورد».
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=3]رساله حقوق[/h]رساله حقوق، سخنان والای امام سجاد علیه السلام به ابوحمزه ثمالی است. حضرت در این رساله، با دقت در رفتار آدمی و بررسی تمامی جنبه های زندگی او، روابط انسان را با آفریدگار، خویشتن، خانواده، جامعه، حکومت، معلم و دیگر کسان در نظرگرفته و آن گاه حقوق و واجباتی برای او مقرّر فرموده است. حضرت، آدمی را مسئول رعایت و پاسداری از این حقوق می داند تا بدان وسیله، بنیاد جامعه اسلامی به تمام و کمال ایجاد شود و عدالت اجتماعی و تکامل و پیشرفت اجتماعی بر جامعه سایه افکند.
[h=3]حق خداوند[/h]امام سجاد علیه السلام ، رساله حقوق خود را با معرفی حق خداوند متعالی که بر تمامی حقوق برتری دارد، آغاز می کند و می فرماید: «اما حق خداوند آن است که او را بپرستی و چیزی را شریک او قرار ندهی و اگر از روی اخلاص چنین کنی، خدا بر خود مقرر کرده است که کار دنیا و آخرت تو را به عهده گیرد و آنچه از آن بخواهی، برایت نگه دارد».

 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
در کوچه باغ های کهنسال زمین، آسمانی ترین عاشقانه های یک جوان است که جاری است و در جسم خاموش شب، یاد دوباره ای از خورشیدِ مهرانگیز پیامبر است که روان.
نگاه تقویم ها پر از بهار می شود، دلاویز؛ و کتاب خاطرات دنیا، بوستانی می شود عطرافشان.
گنجایش هستی از این بیش نیست و این همه از نام اوست در مدینه. به رنگ همیشه می آید تا گام های جوان امّا جامانده را به خدا بکشاند و دست های پر تحرّک امّا درمانده را به دامان سبزنیایش برساند.
... تا رعناییِ خویش را به پای برترین محبّت نهد و دور از خوشایندِ این سرا و ستایش های پوچ، شکفتگی خویش را فدای والاترین عشق نماید. سر نهادن او به دُرّ واژه های پدر، ترسیم واقعی ادب و درس مهمّی از احترام است.
او آمده تا به موازات همین سپاسگزاری، پا در رکاب پدر، فضای بسته شب را به مذلّت بیفکند، تا تشعشعی دلنواز وزیدن بگیرد. آمده تا ندای سبز عرفان را در شریان های زیست بپراکند و رگه های شفاف قرآن را حتّی از سکوتش بشنویم.
در این تفرجِ همه گیر و مراسم برانگیخته از شور نوزا، چه تبسّم هایِ شیرینی تعارف می شود!
در این ناگهان پر از شادباش، چه خاک های خشکی که بَر می دهند و همین طور میوه های کال ذهن است که به روشنیِ پر رنگ می رسد.
او آمده تا نام سپیدش که از تمامیِ گیتی پیشی گرفته، نوید بر خاکی باشد که همه رقم سیاهه عصیان در آن انباشته شده.
هنوز مفاخر «بنی هاشم»، نیکی ها و مناقب و کردار زلال او را برمی شمرند. ایده های جوان و نوین او، اندیشه های تازه و پر طراوتش، هماره زبانزد است.
رخساره های تابان، پاکْ نهادی و خوشخویی و منطق ارجمند او را به پیامبر عطوفت شبیه می دانند.
این جاست که باید انگشت حیرت گزید از خورشیدهای تکثیر در پنجره هایِ رو به اشراق.
باید شگفت زده شد با منظره ای از این دست که تا بی نهایت زیبا می رود.
ارزانی آینه ها برق این نگاه های نرم و گرانسنگ
و تقدیم لحظات انسان، وجد و سرور در این گلگشت مفرّح.

 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
بوی خوش نسیمی دلنواز از دور دست می آید.
شاید محمّد صلی الله علیه و آله است که در هیبت «علی اکبر» از دامان لیلا بر می خیزد و دنیا را به شوق وا می دارد. ذرّات خاک، بوی خوش قدم هایت را به سماع در آمدند، آن گاه که پلک های کوچکت، دنیا را بر هم زد! مردانگی از همین نگاه آغاز می شود.
تو پلک می گشایی تا روزها و شب ها بهانه ای داشته باشند برای آمد و رفت.
غیرت «علی علیه السلام »، در رگ هایت می دود و رحمت «محمد صلی الله علیه و آله » در رفتارت.
عشق و عقل در تو به هم رسیده اند.
کودک دلبند حسین علیه السلام ، خدا می خواست تا دنیا دوباره محمد صلی الله علیه و آله را به تماشا بنشیند در رفتار و گفتار تو.
پلک گشودی و آفتاب از نگاه روشنت، طلوع کرد.
هر تکان گاهواره ات، قلب زمان را می لرزاند؛ که تو یک قدم به کربلا نزدیک تر می شوی.
از دامان لیلا، چون واقعه ای بزرگ بر می خیزی و دنیا را، به شوری عاشقانه فرا می خوانی.
کربلا، دیری است قدم هایت را به انتظار نشسته است. تکیه بر گام های استواری و غیرت تو دارند، ستون های خیام عشق.
علی جان، ای مؤذّن اذان سرخ شهادت در گستره ظهری شورانگیز! تو عشق را تفسیر کردی؛ آن لحظه که قدم بر میدان نبرد نهادی.
شنیده ام هیچ کس تیغی از غلاف بیرون نکشید.
گمان کردند رسول خدا صلی الله علیه و آله به میدان آمد؛ مگر نه این که تو شبیه ترین فرد به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بودی؟
صدایت، خاک را بارور کرد.
صدایت، در کنگره افلاک پیچید؛ «انا علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب» و این یعنی عشق؛ یعنی اصالت.
صدای گام های عشق است که در هفت آسمان پیچید!
قنداقه ای از نور، در آغوش حسین علیه السلام است.
و حسین علیه السلام ، مشتاق دیدار جدّ بزرگوارش، محمد در چهره زیبای کودک!
میلاد تلاقی دو نور در یک آینه، تکثیر دو اقیانوس، حضرت «علی اکبر علیه السلام »، مبارک!

 
بالا