گفتگوها و گفتمان‌های مهندسان شیمی

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
داستان جالب و خنده دار شب امتحان

داستان جالب و خنده دار شب امتحان

شب هنگام ، میر محمد باقر طلبه جوان ، در اتاق خود مشغول مطالعه بود ، که به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت خود به طلبه بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ نگوید دختر پرسید : شام چه داری ؟؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و جلوی دختر گذاشت تا تناول کند و سپس دختر که شاهزاده بود و بخاطر اختلاف با زنان حرمسرا از کاخ خارج شده بود

در گوشه ای از اتاق خوابید صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ، ماموران شاه ، شاهزاده خانم را دستگیر و همراه طلبه جوان نزد شاه بردند شاه از شنیدن ماجرا عصبانی شد و از طلبه جوان پرسید چرا دیشب به ما اطلاع ندادی؟ میر محمد باقر گفت : شاهزاده خانم تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این طلبه جوان خطائی کرده یا نه؟ نتیجه تحقیق به شاه گزارش شد ، که خطائی صورت نگرفته. شاه ، بعد از تحقیق از میر محمد باقر پرسید : چطور توانستی در برابر نفست مقاومت کنی؟ میر محمد باقر ۱۰ انگشت خود را به شاه نشان داد و شاه دید که تمام انگشتان دستش سوخته ، و علت را از طلبه جوان پرسید طلبه جوان گفت : چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود. هر بار که نفسم وسوسه می کرد ، یکی از انگشتانم را بر روی شعله شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم ، و بالاخره از سر شب تا صبح ، بدین وسیله با نفسم مبارزه کردم و به فضل خدا ، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمانم را بسوزاند شاه عباس از تقوا و پرهیزکاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر درآورند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند و از مهمترین شاگردان وی می توان به ملاصدرا اشاره نمود …
نکته درسی : اگر شب در حال درس خواندن یا مطالعه بودید حتما درب را باز بگذارید و در اتاقتان هم حتما شمع داشته باشید چون برق با کسی شوخی ندارد
نکته اجتماعی : چرا یک طلبه نمی تواند در اتاقی که یک خانم هم حضور دارد ، مثل آدم کپه مرگش را بگذارد و بخوابد تا با ۱۰ انگشت سوخته صبح نکند؟
نکته کنکوری : اگر پس از سوزاندن ۱۰ تا انگشت هنوز صبح نشده بود ، چه جای دیگری را باید می سوزاند؟؟
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
طنز: آزمایش محبت دامادان توسط مادر زن

طنز: آزمایش محبت دامادان توسط مادر زن

زن ثروتمندی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.


یکروز تصمیم گرفت میزان علاقه‌اى

که دامادهایش به او دارند را ارزیابى کند.


یکى از دامادها را به خانه‌اش دعوت کرد


و در حالى که در کنار استخر قدم مى‌زدند


از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.


دامادش فوراً شیرجه رفت توى آب و او را نجات داد.


فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠۶ نو


جلوى پارکینگ خانه داماد بودو روى شیشه‌اش نوشته بود:


«متشکرم! از طرف مادر زنت»


زن همین کار را با داماد دومش هم کرد


و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توى آب وجان زن را نجات داد.


داماد دوم هم فرداى آن روز یک ماشین پژو ٢٠۶



نو هدیه گرفت که روى شیشه‌اش نوشته بود:


«متشکرم! از طرف مادر زنت»


نوبت به داماد آخرى رسید


زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد




و خود را به داخل استخر انداخت


امّا داماد از جایش تکان نخورد


او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود


پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم.


همین طور ایستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مرد


فردا صبح یک ماشین بى‌ام‌ و ی


کورسى آخرین مدل جلوى پارکینگ خانه داماد


سوم بود که روى شیشه‌اش نوشته بود


“متشکرم از طرف پدر زنت”
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
دختری که برای بدست اوردن دلت تنش را به تو هدیه میدهد فاحشه نیست و دختری که برای به دنبال کشیدن تو تنش را از تو دریغ میکند باکره نیست..................

من به باکره بودن ذهن فاحشه ها و فاحشه بودن ذهن باکره ها ایمان دارم!!!!!!!!!!!!!!!!!
(دکتر علی شریعتی)
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
وایییییییییییی.........:cry:چرا هیچکی اینجا نیس؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مردم از بس اومدمو رفتم و کسی نبود.باید بشینم زار زار گریه کنم:crying::crying::crying::crying2::crying2::crying2:
 

malina

عضو جدید
کاربر ممتاز
میشه رو زمین تالار لیزلیز بازی کرد:Dماشالا چه صیقلی خورده...:D
سلاااااااااام
شب حاضرین بخیر
 

khatereh_aaa

عضو جدید
سلام میشه کمکم کنید . کتاب عملیات واحدها -جی ام کولسون-جی اف ریچاردسون- جلد دومشو میخام پیدا نمیکنم - میخواسم اگه میشه wordباشه که ازش کپی بشه کرد . اگه میتونین کمکم کنید
 

ریحانه22

عضو جدید
سلام به همه مهندسای گل شیمی
امیدوارم حال همتون خوب
باشه راستش من چند روزیه که تصمیم گرفتم تغییر رشته بدم بیام مهندسی شیمی به دور از هر گونه تعصب روی و رشته و این جور حرفا به نظرتون کار من درسته؟
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام صبح شما هم بخیر..خدا نکنه.ایشاله 120 سال عمر کنی..:Dماهم خوشحالیم چشممون به جمال شما روشن شد..خوبین؟

به به...
مرسی عزیزم.120 سال؟؟؟؟؟؟؟؟:confused:
خوبم مرسی...چه خبرا؟؟؟؟؟؟؟کم پیدایید سارا جون...
شاغلید درسته؟
 

manochehri_s

عضو جدید
کاربر ممتاز
به به...
مرسی عزیزم.120 سال؟؟؟؟؟؟؟؟:confused:
خوبم مرسی...چه خبرا؟؟؟؟؟؟؟کم پیدایید سارا جون...
شاغلید درسته؟
مرسی..خوبم..هستم یه مقدار کارم زیاد شده..نت خونه هم قطعه فقط از اداره میام اونم بعضی وقتا پایpcنیستم...ولی تا اونجایی که بتونم میام بهتون سر میزنم ولی مثل اینکه این موقع که من میام بچه ها نیستن..:D
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
که این طور.باز خداروشکر شما شاغلید;)
اره فکر کنم این موقع نیستن.
البته من هر موقع اومدم کسی نبوده یا قبلش رفته بودن:biggrin::cry:
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
من که همش تو خونم:Dحالا به نظرت بیکاری سخت تره یا با کاری؟؟؟؟؟؟؟:biggrin:

واقعا بیکاری سخته ک چجوری وقتتو بخوای هدر بدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:biggrin:
 

manochehri_s

عضو جدید
کاربر ممتاز
که این طور.باز خداروشکر شما شاغلید;)
اره فکر کنم این موقع نیستن.
البته من هر موقع اومدم کسی نبوده یا قبلش رفته بودن:biggrin::cry:
ببخشید دیر جواب میدم..مرسی..ایشاله شما هم یه روزی شاغل میشید...میان.الان امتحان دارن بعد امتحان میان..

من که همش تو خونم:Dحالا به نظرت بیکاری سخت تره یا با کاری؟؟؟؟؟؟؟:biggrin:

واقعا بیکاری سخته ک چجوری وقتتو بخوای هدر بدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:biggrin:
والا اره بیکاری خیلی سخته..من تا اونجا یادمه بعد از درسم فکر کنم86 بود که رفتم سر کار یعنی خودم رفتم دنبالش چند جا رفتم مشغول شدم تا اینکه به اینجا رسیدم..تجربه کسب کردم و روش کارو یاد گرفتم یعنی قلق کار اومد دستم:D..الانم شکر خدا مشغولم..وقتمم پره...امیدوارم همه جوونا یه روزی دستشون بند بشه..همینطور شما دوست عزیز..;)
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوباره ناپدید شدید که؟؟؟؟؟؟؟؟؟:biggrin:منم که میدونید از صبح سر کار بودم(توی باشگاه) برم یکم استراحت کنم دوباره بیام:w36:
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
با من بودی؟چرا نقل قول نمیگیری؟اوکی برو استراحت کن..:Dسنجدی؟

په ن په با در و دیوار بودم:biggrin:(مشکلی نیس اگه یکم خودمونی بشم؟؟؟؟؟؟:cry:)

داشتم میرفتم هااااااااااااااا.....ولی نشد.چند دقیقه دیگه میرم میخوام قسمت اخر ایزل رو ببینم:cry:
 

elissa_astro

عضو جدید
این شده کار هر روزم عزیزم:biggrin:
مبارزه با زمان.........
البته به قول یکی از دوستان ک شاغلن زیادم بد نیس اما تا یه مدتی نه طولانی بشه که دیگه حالت از همه چی به هم بخوره:wallbash:
آجی دستت را شدیدا به نشانه ی همکاری میفشارم:w24:خو اگه هدف باشه ادم دیگه سر در گم نمیشه گلم
 
بالا