مشاعرۀ سنّتی

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
و صدای پر مرغان اساططیر می آید در باد

پشت دریا شهری ست
که درآن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند.

پشت دریاها شهری ست!
قایقی باید ساخت

من باید برم ممنونم ازاینکه حوصله کردید
اتفاقامنم توفکررفتن بودمby
تماشای توزیباست اگربگذارند
دل من وسعت دریاست اگربگذارند
به قشنگی ابرهاست اگربگذارند
 

bahar01

عضو جدید
اتفاقامنم توفکررفتن بودمby
تماشای توزیباست اگربگذارند
دل من وسعت دریاست اگربگذارند
به قشنگی ابرهاست اگربگذارند

دوشینه فتادم ز پی اش مست و خـــــــراب
مست از می عشق او نه از باده جــــــــام!
دانست که عاشقم ولی میپرسیــــــــــــــد:
این کیست؟ کجاییست؟ چرا خورده شراب؟
 

bahar-64

عضو جدید
دوشینه فتادم ز پی اش مست و خـــــــراب
مست از می عشق او نه از باده جــــــــام!
دانست که عاشقم ولی میپرسیــــــــــــــد:
این کیست؟ کجاییست؟ چرا خورده شراب؟
بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم !
 

b65241

کاربر بیش فعال
بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم !

مرا دو دیده به راه و دو گوش بر پیغام

تو مستریح و به افسوس می‌رود ایام


شبی نپرسی و روزی که دوستدارانم

چگونه شب به سحر می‌برند و روز به شام
 

mrsos256

عضو جدید
مرا دو دیده به راه و دو گوش بر پیغام
تو مستریح و به افسوس می‌رود ایام

شبی نپرسی و روزی که دوستدارانم
چگونه شب به سحر می‌برند و روز به شام
من مانده ام مهجور از او، بيچاره و رنجور ازو
گويي که نيشي دور ازو، در استخوانم ميرود
 

b65241

کاربر بیش فعال
من مانده ام مهجور از او، بيچاره و رنجور ازو
گويي که نيشي دور ازو، در استخوانم ميرود
دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگست

ز عشق تا به صبوری هزار فرسنگست


برادران طریقت نصیحتم مکنید

که توبه در ره عشق آبگینه بر سنگست
 

*Chakavak*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگست

ز عشق تا به صبوری هزار فرسنگست


برادران طریقت نصیحتم مکنید

که توبه در ره عشق آبگینه بر سنگست

تا کی به بزم غیر ، بدان روی آتشین
بنشینی و به آتش حسرت نشانیم...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در این درگه که گه گه که که و که که شود ناگه
مشو غره به امروزت که از فردا نه ای آگه

هیچ کاری از دستت بر نمی آد و

مجبوری تو تنهایی گریه کنی و داد بکشی

که ای کاش نبودی، نمی شنیدی و نمی دیدی

این همه درد را در حالی که کاری از دستت بر نمی آید.....
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هیچ کاری از دستت بر نمی آد و

مجبوری تو تنهایی گریه کنی و داد بکشی

که ای کاش نبودی، نمی شنیدی و نمی دیدی

این همه درد را در حالی که کاری از دستت بر نمی آید.....

دو دلم اول خط نام خدا بنویسم
یا که رندی کنم و نام تو را بنویسم

همه یک گفتم و دینم همه یکتایی بود
با کدامین قلم امروز دوتا بنویسم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دو دلم اول خط نام خدا بنویسم
یا که رندی کنم و نام تو را بنویسم

همه یک گفتم و دینم همه یکتایی بود
با کدامین قلم امروز دوتا بنویسم
من به شکل ساده ای من هستم.

اگر این جا نیستم, گم نشده ام.


به سادگی فراموش شده ام.



همین.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

تو جفای خود بكردی و نه من نمی توانم..........که جفا کنم ،ولیکن نه تو لایق جفایی
یکــ دوستـتـــ_دارمــ ..

حتــی ازنـوعــِـ شُـل و ولـشـــ ..

از جانبــِـ تــو ..

قـوامـ مـی بـخشـد ..

به وجودتـــ در دلـمــ . . .

کاشــ بـفهمـی. . .!
 

hiva13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکــ دوستـتـــ_دارمــ ..

حتــی ازنـوعــِـ شُـل و ولـشـــ ..

از جانبــِـ تــو ..

قـوامـ مـی بـخشـد ..

به وجودتـــ در دلـمــ . . .

کاشــ بـفهمـی. . .!

یک نعره ی مستانه زجایی نشنیدم........... ویران شود این شهر که میخانه ندارد

 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یک نعره ی مستانه زجایی نشنیدم........... ویران شود این شهر که میخانه ندارد

دوستت دارم» را

من دلاویزترین شعرجهان یافته ام

این گل سرخ من است.

دامنی پر کن از این گل که دهی هدیه به خلق
که بری خانه دشمن
که فشانی بر دوست،
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یک نعره ی مستانه زجایی نشنیدم........... ویران شود این شهر که میخانه ندارد

سلام دوست عزیز
دلگیر می شوم ...

آن گاه

که می بینم چه بی پروا فنجان از لبت کام می گیرد !

آن گاه

که با هر بوسه از لبانت پر از تو و خالی از خویش می شود !

دلگیر می شوم .
..
 

meysam_ie

عضو جدید
باید تو رو پیدا کنم
شاید هنوزم دیر نیست
تو ساده دل کندی، ولی
تقدیر، بی تقصیر نیست

با این که بی تابِ منی
بازَم منو خط می زنی
باید تو رو پیدا کنم
تو با خودت هم دشمنی
 

hiva13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

سلام دوست عزیز
دلگیر می شوم ...

آن گاه

که می بینم چه بی پروا فنجان از لبت کام می گیرد !

آن گاه

که با هر بوسه از لبانت پر از تو و خالی از خویش می شود !

دلگیر می شوم .
..
سلام برشما

می نماید که جفای فلک از دامن من ...............دست کوته نکند تانکند بنیادم


 

hiva13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باید تو رو پیدا کنم
شاید هنوزم دیر نیست
تو ساده دل کندی، ولی
تقدیر، بی تقصیر نیست

با این که بی تابِ منی
بازَم منو خط می زنی
باید تو رو پیدا کنم
تو با خودت هم دشمنی

یاری آن است ،که زهر از قبلش نوش کنی.........نه چو رنجی رسدت ،یار ،فراموش کنی


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام برشما

می نماید که جفای فلک از دامن من ...............دست کوته نکند تانکند بنیادم



خوبی

من و این حسودیم...

باد و آن شهـــوت هر روزه اش ؛
دستانش و موهایت ،
بوسه هایش و چهره ی آفتاب گونه ت ،
آه ...
آغوش هوس بازش و تن نحیف تو ...
لعنت به باد ، لعنت به این هرزگی هر روزه اش ، هر لحظه اش ...
و من و این حسودی ...
 

hiva13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوستت دارم» را

من دلاویزترین شعرجهان یافته ام

این گل سرخ من است.

دامنی پر کن از این گل که دهی هدیه به خلق
که بری خانه دشمن
که فشانی بر دوست،

تا خیال قدوبالای تو در فکر من است ..........گرخلایق همه سروند چو سروآزادم


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا خیال قدوبالای تو در فکر من است ..........گرخلایق همه سروند چو سروآزادم


مي گويند رسم زندگي چنين است...
مي آيند....
مي مانند....
عادت مي دهند....
ومي روند.
وتو در خود مي ماني
و تو تنها مي ماني
راستي نگفتي
رسم تونيز چنين است؟
.... مثل همه فلاني ها....؟
 

meysam_ie

عضو جدید
تا خیال قدوبالای تو در فکر من است ..........گرخلایق همه سروند چو سروآزادم



[FONT=&quot]من ازین خسته ام که می بینم [/FONT]​
[FONT=&quot]خاموشی هست و شب چراغی نیست[/FONT]​
[FONT=&quot]پشت دیوار های تو در تو هیچ سبزینه ای ز باغی نیست[/FONT]​
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خوبی

من و این حسودیم...

باد و آن شهـــوت هر روزه اش ؛
دستانش و موهایت ،
بوسه هایش و چهره ی آفتاب گونه ت ،
آه ...
آغوش هوس بازش و تن نحیف تو ...
لعنت به باد ، لعنت به این هرزگی هر روزه اش ، هر لحظه اش ...
و من و این حسودی ...

یارب ز شراب عشق سرمستم کن
در عشق خودت نیست کنو مستم کن
از هر چه جز عشق خود تهیدستم کن
یکباره به بند عشق پابستم کن..
 

hiva13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خوبی

من و این حسودیم...

باد و آن شهـــوت هر روزه اش ؛
دستانش و موهایت ،
بوسه هایش و چهره ی آفتاب گونه ت ،
آه ...
آغوش هوس بازش و تن نحیف تو ...
لعنت به باد ، لعنت به این هرزگی هر روزه اش ، هر لحظه اش ...
و من و این حسودی ...
تشکر

یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود............رقم مهر تو بر چهره ی ما پیدا بود
 

meysam_ie

عضو جدید
مي گويند رسم زندگي چنين است...
مي آيند....
مي مانند....
عادت مي دهند....
ومي روند.
وتو در خود مي ماني
و تو تنها مي ماني
راستي نگفتي
رسم تونيز چنين است؟
.... مثل همه فلاني ها....؟

از بوی تو چون پیراهن تو آغشته شد جانم با تن تو
آغوشی باش تا بوی تو بگیرم

لبخندی باش در روز و شب من

درهم شكست از گریه لب من

 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا