کوچه های تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اندوهم را
نیمی به زمین دادم
نیمی به آسمــــــــــــــان
نیمــــــــــــی آب شد نیمی آبی
*
تنهایی ام را
نیمی به آسمان دادم
نیمی به زمیـــــــــــــــن
نیمی مــــــــــــــــــــــــ ـــاه شد
نیمی مــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــاهی ! !
*
سکوتم را
نیمی به زمین دادم
نیمی به آسمـــــــــــــان
نیمی رعــــــــــــــــــــــد شد
نیمی طــــــــــــــــــــــــ ــــــــوفان ! !
*
چه فرق می کند
در ابتـــــدای راه باشم
یا در انتـــــــــــــــــهای راه
وقتی به تــــــــــــو ختم نمی شود!
وقتی هر لحظه تنـــــــــــــــها تر میوم ! !

*
آیینه ی قفس نمی گذارد
پرنــــــــــــــــده فراموش کند
یــــــــــــــــــــک لحظه تنهایی خود را !
سکوت هم نمی گذارد که من تنهایی خود را فراموش کنم ! !

*
آموختم درابتدای سفر
هر چه نزدیک تر به تــــو
آسمــــــــــــــــــــــ ــــــــان آبی تر
در انتهای راه آسمـــــــــــــــــان تیره شد ! !

*

در ابتدای راه
به من پر بخشیـــدی
پریـــــــــدم در ابتدای راه
برای تــــو قــــــفس خالی مـاند
برای من آسمان آبی ، تیــــــــــره شد ! !
*
سنگی در آب انداختم
که دایره ای بسازم به بزرگی عشق
ماهــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــی ای مرد وبالا آمد ، آه
سال هاست قانون عــــــــشـــــــــــــــ ـق به هم ریخته است
مــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــن فراموش کرده ام ! !

پرنده به پر بدل شد
پــــر به پـــــــــــــرنده
آب به آبــــــــــــــی بدل شد
مــــــــــاه به مــــــــــــــــــاهی
رعــــــــد به طـــــــــــــــــــــوفا ن
قــــــــــــــفـــــــــ ـــــس خـــــــــالـــــــی
جـــــــــــهان از عـــــــــــــشق تـــــــــــــهی
تــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــو به خودت بدل شدی
مــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــن به تنهایی​




 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
سينه از آتش دل در غم جانانه بسوخت..........آتشى بود درين خانه كه كاشانه بسوخت
تنم از واسطه ی دورى دلبر بگداخت ............جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
سوز دل بين كه ز بس آتش اشكم دل شمع.....دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت(حضرت حافظ)
 

saman205

عضو جدید
کاربر ممتاز


بس که در تدبیر فردا مانده ایم / با همیم اما چه تنها مانده ایم
در کلاس جمع و تفریق زمان / عاشق جمعیم و منها مانده ایم
 

niloo66

عضو جدید
[FONT=&quot]خـــــــــــدایـــــــــــــــــــــــــــا ....
پس از این فـقـــط زن بیآفــــــرین و مـــــــرد ,
خســـــــته ایم از این همه نامــــــــــرد[/FONT] !

 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم گرفت از آسمون، هم از زمین هم از زمون
تو زندگیم چقدر غمه، دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی، تلخه بهت هر چی بگم
من به زمین و آسمون دست رفاقت نمی دم
 

mar.1980

عضو جدید
کوچه ...

کوچه ...

دلم گرفت از آسمون، هم از زمین هم از زمون
تو زندگیم چقدر غمه، دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی، تلخه بهت هر چی بگم
من به زمین و آسمون دست رفاقت نمی دم

***واسه اينکه دلم نگيره بزرگش کردم به اندازه ي دريا...

واسه اينکه آرزوهام فنا نشن ، کوچيکش کردم به قدر يه کشتي ...

حالا آرزوهام تو درياي دلم شناورن و هيچ وقت دلم نميگيره

چون :

اگه کشتي آرزوهام غرق شه تو درياي دلم گم ميشه *** mar
 

mar.1980

عضو جدید
کوچه...

کوچه...

افلاطون تو کتاب فلسفه ي زندگي ميگه :
پروردگار هر موجودي رو بصورت زوج مي آفريند .

پس با زاده شدن هر انسان زوجش زاده ميشود يا زاده شده است يا زاده خواهد شد !....


***هوشيار باش تا اگر روزي با زوجت روبرو شدي ،
از پندار و گفتار و کردارش او را بشناسي تا تنها نماني . ***mar
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
غـــریبانه در ایـــن کوچه ها

به دنبال

بوی خوش عطر

نفس های تو

میگردم !

اگــر کمی دل داشتی ،

نفس های عمیق تر

می کشیدی
.
.
.
!


 

mar.1980

عضو جدید
اگر کمي دل داشتيم !!!

اگر کمي دل داشتيم داستان سياوش و سودابه رو نمي فروختيم تا از روش افسانه ي يوسف و ذليخارو بسازن
اگر کمي دل داشتيم رفيق ، دلمون نميومد حماسه ي کاوه ي آهنگرو فريدون رو از ياد ببريم تا ضحاک براحتي بر ما حکومت کنه
اگر کمي دل داشتيم سوگ سياوش رو از ياد نميبرديم تا ......
اگه کمي دل داشتيم روزگار برخي خوش و بسياري سياه نبود رفيق گلم .
 

arman-niki

عضو جدید
یعنی دیگه نام بانک ملی ایران نمیدرخشه؟؟
اونجا که سخن از اعتماده رو میگم!
 

arman-niki

عضو جدید

خـــــــــــدایـــــــــــــــــــــــــــا ....
پس از این فـقـــط زن بیآفــــــرین و مـــــــرد ,
خســـــــته ایم از این همه نامــــــــــرد
!


یعنی دیگه نام بانک ملی ایران نمیدرخشه؟؟
اونجا که سخن از اعتماده رو میگم!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کتاب زندگی ام را بخوان و معنا کن

دوباره محشری از درد و داغ بر پا کن

در آستانه شب ایستاده ام و عجیب

دلم گرفته ، غروب مرا تماشا کن

به من ستاره ای از هفت آسمان نرسید

شب فقیر مرا بی ستاره زیبا کن

من آسمانی از ابرم ولی نمیبارم

غریبه یک گره از بغض بودنم وا کن

تو رود از " ملکوت تکلمت " جاریست

مرا مسافر شهر قشنگ دریا کن

" پرنده نیستم اما پر خیالم هست"

برای پر زدنم آسمان مهیا کن

بتاب شعله ی که سرد و تاریکم

بتاب و روح مرا پر ز نور و گرما کن

شبیه زندگی سنگ ها پر ابهامم

مرا تو واژه به واژه بخوان و معنا کن.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قُل قُل كه ميزند گاهي احساسات ِ درونم ،

دلم يك هواي بارانـي ميخواهد .

تا يك چاي دارچيني دَم كنم و حالي به حال خودم بدهم !

تا رهـا كنم خودم را ، ذهنم را حتي . . .

از اين دوست داشتن هايي كه گاهي پوچ تر از هر خيال خامي است. . .

گاهي كه قُل قُل ميزند احساسات ِ درونم ...!
 

mar.1980

عضو جدید
کوچه ...

کوچه ...

***در زميني که زمان کاشت مرا / گل زيباش بجز خار نبود

پستي و هرزگي و هرزه دري / حسرتا بهر کسي عار نبود

زارو بدبخت و گرفتار کسي / که به اين عار گرفتار نبود
***
 

saijoon

عضو جدید
تمام خنده هایم را نذر کرده ام​
تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا​
عطر دستهایت ، دلتنگی ام را به باد می سپارد . . .​
.​
.​
.​
 

mar.1980

عضو جدید
بچه که بودم ، گاهي با خودم مي گفتم :

کاش اهورا بودم و آرزوي همه ي آدمارو برآورده مي کردم !

شايد بخاطر آرزويي بود که خودم داشتم و ميدونستم برآورده نميشه .
 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمی دانم چرا رفتی ؟

نمی دانم چرا؟

شاید خطا کردم و تو ...

بی آنکه فکر غربت چشمان من باشی ...

نمی دانم کجا ؟ تا کی ؟ برای چه ؟

ولی رفتی و بعد رفتنت باران چه معصومانه می بارید...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر روزی شدم مجنون تو با من مهربانی کن
دلم نشکن دمی بنشین و با من همزبانی کن

اگر روزی شدم مجنون مکن از خاطرم بیرون
اگر خون شد دلم از غم ، تو با من شادمانی کن

که من با یاد تو عمریست مظلومانه می سوزم
بیا و یک گذر بر سین هی آتشفشانی کن

شکستی شیشه ی دل را به سنگ تیز بی مهری
نمی نالم ولی ترس از بلای آسمانی کن

اگر نا مهربانی کرد یار آتش اندامت


تو چون پروانه در آغوش گرمش جان فشانی کن
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به دريا شكوه بردم از شب دشت،
وز اين عمري كه تلخ تلخ بگذشت،
به هر موجي كه مي گفتم غم خويش؛
سري ميزد به سنگ و باز مي گشت .!
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
گذشته ای که حالمان را گرفته استــــ...

آینده ای که حالی برای رسیدنش نداریمـــ...

و حال هم
.
.
.
حالمان را به هم میزندـــ ...

چه زندگی شیرینی...!؟!
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
می بینی سکوتم را ؟
می بینی درماندگی ام را ؟
می بینی نداشتنت چه بر سر فریاد خاموشم آورده است ؟
می بینی دیگر رویای داشتنت هم نمی تواند تن لرزه های شبانه ام را آرام کند...
می بینی هق هق نگاهم چه سرد بر دیواره ی همیشه جاودانه ی نبودنت مشت می زند ؟
می بینی؟
دیگر شانه هایم تاب تحمل خستگی هایم را ندارد...
دیگر حتی حسرت باران هم نمی تواند حسرت نداشتن تو را کم کند...
دیگر آنقدر بغضم سنگین شده است که توان گریستن هم نیست...
 

shidokht777

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیخیال حرفایی که تو دلم جا مونده...
بیخیال قلبی که این همه تنها مونده...
آخه دنیای تو دنیای دلای سنگیه...
واسه تو فرقی نداره دل من چه رنگیه...
 

هستی65

عضو جدید
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]دل هیچکیمثل من غم نداره[/FONT][FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]مثل من غربت و ماتم نداره[/FONT][FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]حالا که گریه دوای دردمه[/FONT][FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]چراچشمم اشکش رو کم میاره[/FONT][FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]خورشید روشن ما رو دزدیدن[/FONT][FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]زیر اون ابرای سنگینکشیدن[/FONT][FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]همه جا رنگ سیاه ماتمه[/FONT][FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]فرصت موندنمون خیلی کمه[/FONT][FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]اون که رفته دیگههیچوقت نمیاد[/FONT][FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]تا قیامت دل من گریه می‌خواد[/FONT][FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]سرنوشت چشم‌هاش کورهنمی‌بینه[/FONT][FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]زخم خنجرش می‌مونه تو سینه[/FONT][FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]لب بسته سینه غرقه به خون[/FONT][FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]قصه موندنآدم همینــــــه[/FONT][FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]اون که رفته دیگه هیچوقت نمیاد[/FONT][FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]تا قیامت دل من گریهمی‌خواد[/FONT]
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
حـالا کـه میـخـواهـی بـروی .... لطفــا قـدمـهـایـتـــ را تنـدتـر بـردار .... دلـم را فـرستــاده امـ

دنبـالـِـ نخــود سیـــاه . . . !
 

saijoon

عضو جدید
[FONT=&quot]یکی می پرسد اندوه تو از چیست؟[/FONT]​
[FONT=&quot] سبب ساز سکوت مبهمت کیست ؟[/FONT]​
[FONT=&quot] برایــش صــادقـانه مـی نویـســم،[/FONT]​
[FONT=&quot] بــرای آنکه بـاید بـاشد و نـیـست ...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا