مشاعرۀ سنّتی

meddler

عضو جدید
کاربر ممتاز
هزاران بوسه بخشیدم به خورشید
درآن زندان که زندانبان تو بودی


من چنتاشو خوندم
زیباست موفق باشی دوست عزیز
منم بعضی هاش که مال خودمه رو نوشتم

یک جفت چشم خیس عمیقا بدون حس
و ترس از نیامدن مرد ....... استرس



دوستان زیر شعرهایی که خودتان سروده اید بنویسد
خودم
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک جفت چشم خیس عمیقا بدون حس
و ترس از نیامدن مرد ....... استرس



دوستان زیر شعرهایی که خودتان سروده اید بنویسد
خودم
سادگی مراببخش که خویش را توخوانده ام
برای برگشتن توبه انتظارمانده ام
 

naghmeh raha

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک جفت چشم خیس عمیقا بدون حس
و ترس از نیامدن مرد ....... استرس



دوستان زیر شعرهایی که خودتان سروده اید بنویسد
خودم


سیمای دین اسلام نماز مومنان است
هر کاو نماز بخواند از نار در امان است
(نغمه رها)
 

meddler

عضو جدید
کاربر ممتاز
تمام ناتمام من باتو تمام می شود

شاعربی نام ونشان

صاحب نام می شود


دختری دلش شکست
رفت و هر چه پنجره
رو به نور بود بست
....

{ عرفان نظر آهاری}

" چند نفر از دوستان این شعر را کامل خوانده اند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟"
 

meddler

عضو جدید
کاربر ممتاز
دختری دلش شکست

رفت و هرچه پنجره

رو به نور بود بست

رفت و هرچه داشتچ

یعنی آن دل شکسته را

توی کیسه ی زباله ریخت

پشت در گذاشت

صبح روز بعد

رفتگر

لای خاکروبه ها یک دل شکسته دید

ناگهان

توی سینه اش پرنده ای تپید

چیزی از کنار چشم های خسته اش

قطره قطره بی صدا چکید

رفتگر برای کفتر دلش

آب و دانه برد

رفت و تکه های آن دل شکسته را به

خانه برد

سال ها ست

توی این محله با طلوع آفتاب

پشت هر دری

یک گل شقایق است

چون که مرد رفتگر

سال ها ست

عاشق است

عرفان نظر آهاری
 

meddler

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان
هر کسی یکی از بهترین شعرهایی که خوانده است را بگذارد
بعد برای بهترین آنها رای بگیریم !
باشه
 

ashke yakhi

عضو جدید
دوستان
هر کسی یکی از بهترین شعرهایی که خوانده است را بگذارد
بعد برای بهترین آنها رای بگیریم !
باشه

زندگی شاید همین باشد
یک فریب ساده و کوچک
ان هم از دست عزیزی که
تو زندگی را جز با او وبرای او نمیخواهی
به گمانم زندگی باید همین باشد.......
 

meddler

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان
هر کسی یکی از بهترین شعرهایی که خوانده است را بگذارد
بعد برای بهترین آنها رای بگیریم !
باشه


این هم مال من



دیروز پس از مردن آدم برفی
شد آب تمـــام تن آدم برفی
امروز دوباره کودکــــی را دیـدم
سرگرم به جان دادن آدم برفی
او دگمه چشـم های زیبایش را
می دوخت به پیراهن آدم برفی
او شال نداشت نه ولی دستش را
انداخته بر گـــــردن آدم برفـــــی
خورشید طلوع کرد کودک برداشت
آهسـته سر از دامن آدم برفــــــی
هی برف به آفتاب می زد می گفت
برگـــــرد بــــرو دشـــمن آدم برفــی

 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
مروارید چشمای تو خانه خرابم می کنه
نگاهت واسه همیشه ذهنم را جارو می کنه
همه هستی من اینه ای تاریک است
که ترا تکرارکنان درخود به شگفتن ها ورستن های ابدی خواهدبود.................
 

naghmeh raha

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه هستی من اینه ای تاریک است
که ترا تکرارکنان درخود به شگفتن ها ورستن های ابدی خواهدبود.................

دلا تا کی سحرخیزی در این دنیای پاییزی
بیا تا وارهی اینجا به چه حاصل می انگیزی
 

saba jo00on

عضو جدید
کاربر ممتاز
رفتن تو بهانه بود
از اولش فکر تو بود
دلم گرفته دوباره
شده بخار روی شیشه
که آرزوشه بمونه
اما بازم سرما میاد ؛نمی ذاره
کاش وقتی می رفتی
خاطرت با هم بودن ؛ نبودن
نازینم دیگه خسته ایم
آرامش و سکوتم را شکستم
تا خود صبح با چشمام
واسه تو لالایی خواندم

این شعر خودمه
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا