در کنج هر خیالم یاد تو می درخشدتوچشمانت به ان اندازه بامن مهربانند
که در رگهای خشکم شوق ماندن می دوانند
من عاجزم از آن که با عشق تو نمیرم
(نغمه رها)
در کنج هر خیالم یاد تو می درخشدتوچشمانت به ان اندازه بامن مهربانند
که در رگهای خشکم شوق ماندن می دوانند
به یادت هست که می گفتم اگرترکم کنی روزی تمام عمرخاموشم
به یادت هست که گفتم................
نام تو ذکر لب های هرشبم
تا به نسیم بسپارم
نوازش کند آرام جانم را
امدی اماجوانی رفته بود ازدست مننام تو ذکر لب های هرشبم
تا به نسیم بسپارم
نوازش کند آرام جانم را
دل منال ز بیداد و جور يار که يار
تو را نصیب همین کرد و اين از آن دادست
توی بندرگاه گریه موج اشکامو نگاه کندل منال ز بیداد و جور يار که يار
تو را نصیب همین کرد و اين از آن دادست
ای نازنین پسر تو چه مذهب گرفته ای
کت خون ما حللتر از شیر مادر است
چون نقش غم ز دور ببینی شراب خواه
تشخیص کرده ايم و مداوا مقرر است
من که همش تشکرمیکنم ولی مثل اینکه بقیه یادشون میرهدوستان تشکر کنید از هم !
در ضمن کمی آرام !
تا سایه سیاه تو اینسان
پیوسته در کنار تو باشد
هرگز گمان مبر که در آنجا
چشمی به انتظار تو باشد
همیشه اسم توبوده
اول وآخرحرفام
همیشه اسم توبوده
اول وآخرحرفام
میشه آن نگاه آخر
بشه کابوس شبات
تا که شاید برگردونه
تو را به آغوش چشمام
میشه آن نگاه آخر
بشه کابوس شبات
تا که شاید برگردونه
تو را به آغوش چشمام
یاد تو آتش به جانم می زنهمن اگر ما نشوم تنهایم
تو اگر ما نشوی خویشتنی
یاد تو آتش به جانم می زنه
شب های تنهایی هام زیاد شده
دوستان همه شعر ها نوشته های خودمه چطوره؟؟؟
هزاران بوسه بخشیدم به خورشیدیاد تو آتش به جانم می زنه
شب های تنهایی هام زیاد شده
دوستان همه شعر ها نوشته های خودمه چطوره؟؟؟
هزاران بوسه بخشیدم به خورشید
درآن زندان که زندانبان تو بودی
من چنتاشو خوندم
زیباست موفق باشی دوست عزیز
منم بعضی هاش که مال خودمه رو نوشتم
هزاران بوسه بخشیدم به خورشید
درآن زندان که زندانبان تو بودی
من چنتاشو خوندم
زیباست موفق باشی دوست عزیز
منم بعضی هاش که مال خودمه رو نوشتم
سادگی مراببخش که خویش را توخوانده امیک جفت چشم خیس عمیقا بدون حس
و ترس از نیامدن مرد ....... استرس
دوستان زیر شعرهایی که خودتان سروده اید بنویسد
خودم
یک جفت چشم خیس عمیقا بدون حس
و ترس از نیامدن مرد ....... استرس
دوستان زیر شعرهایی که خودتان سروده اید بنویسد
خودم
یک جفت چشم خیس عمیقا بدون حس
و ترس از نیامدن مرد ....... استرس
دوستان زیر شعرهایی که خودتان سروده اید بنویسد
خودم
سادگی مراببخش که خویش را توخوانده ام
برای برگشتن توبه انتظارمانده ام
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |